تبیان، دستیار زندگی
امام علی بن محمد علیه السلام، هدایت کننده ای بزرگ چون جد اطهرش امیرالمومنین علی علیه السلام است. ایشان چه در زمان حیات ظاهریشان و چه اکنون هدایت گری دلسوز هستند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسن رضائی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هادی نور

هادی نور

امام علی بن محمد علیه السلام، هدایت کننده ای بزرگ چون جد اطهرش امیرالمومنین علی علیه السلام است. ایشان چه در زمان حیات ظاهریشان و چه اکنون هدایت گری دلسوز هستند.

پانزدهم ذی الحجه سال دویست و دوازده هجری نو گلی خوش رنگ و بو خانه نورانی و معطر ابن الرضا را نورانی تر و خوش بوتر ساخت.

حضرت جواد الائمه علیه السلام او را علی نامید تا نام و یاد و راه امیرالمومنین علی علیه السلام در فرزندان آل عبا زنده بماند.او را هادی نامیدند چرا که چون جد شریفش رسول الله صلی الله علیه و آله هدایت گر مردم به سوی صراط مستقیم بود.

امامِ علی نام، هادی لقب        که ظاهر از او گشت فضل و ادب

فرو مرد بدعت به ایام او          بر افروخت دانش ز انوار او

از او نور ایمان فروزنده شد       ز او سنت مصطفی زنده شد

سپهر شرف را رخش آفتاب          دلش واقفِ سر ام الکتاب

به تاج امانت سرش سرفراز           فتاده به پایش ملک از نیاز

امام هادی علیه السلام در زمان حیات ظاهری خویش لحظه ای از مردم غافل نشدند و چون پدران پاک و مطهرش در پی هدایت مردم به سوی نور و روشنایی بودند.امام علیه السلام در روزگاری می زیستند که ریاکاران و دغلبازان متظاهر به اسلام در گوشه گوشه جهان اسلام در پی گمراه نمودن مردم بودند.

صوفیه، واقفیه، غلات، علمای درباری اهل سنت و ... اینان چون مارهای سیاهی از ظلمت و تاریکی ذهن مردم بهره می جستند و به جلو می خزیدند و به پیش می رفتند.

این گمراهان گمراه کننده، از نور روشنی بخش امام هادی علیه السلام به وحشت می افتادند و با دیدن نور الهی حضرت به دخمه های تاریک خود می خزیدند.سلاطین جبار و خونخوار عباسی کاری به کار گمراه کنندگان مردم نداشتند و حتی آنان را حمایت می کردند چرا که آنان کاری را انجام می دادند که حاکمان جور بنی العباس خواهان آن بودند.

سلاطین ستمگر بنی العباس زمان ولایت و امامت حضرت ابوالحسن امام هادی علیه السلام، به ویژه متوکل پلید و نابکار تحمل هدایتگری امام را نداشتند.این جباران تخت سلطنت خود را بر جهل مردم سوار نموده بودند و تا آن زمان که مردم در جهل و نادانی غوطه ور بودند حکومت آنان ادامه می یافت. اگر مردم می توانستند ذهن تاریک خود را از پرتو نور هدایت گر امام هادی روشن نمایند، دیگر زیر بار جور و ستم عباسیان نمی رفتند. به این دلیل بود که خلفای نابکار عباسی در پی خاموش نمودن نور حضرت بودند .

امام هادی نه تنها در زمان حیاتشان هدایت گر مردم به سوی نور و روشنایی بودند که اکنون نیز که به ظاهر در میان مردم جهان نیستند، چراغ پرفروغ هدایتشان هم چنان روشن و منور است و جویندگان سعادت و خوشبختی می توانند در پرتو آن نور، کامیابی را در آغوش گیرند.می توان با مطالعه راه و رسم و روش و سبک زندگی حضرت علی بن محمد علیه السلام، سبک زندگی صحیح و اسلامی را آموخت .

متاسفانه فاصله جامعه ما با سبک و روش زندگی اسلامی روز به روز بیشتر می شود و هر روز که می گذرد سبک و روش زندگی غربی در میان مردم بیشتر رواج می یابد.یکی از روش های زندگانی حضرت هادی دوری گزیدن از انسان های گنهکار و گمراه بود.

انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به معاشرت و آمد و شد با دیگران دارد. اندیشه و خرد ما حکم می کند که باید معیاری در نظر داشت و بر اساس آن معیار با دیگران دوست شد و معاشرت نمود.

بر اساس سبک زندگی غربی کسانی شایسته دوستی و معاشرت هستند که سود بیشتری از دنیا نصیب ما سازند اما بر اساس سبک زندگی اسلامی، تنها انسان های خداباور و خداجو که سود بیشتری در آخرت نصیب ما می سازند شایسته دوستی و آمد و شد هستند.اگر از کسانی که از راه حق منحرف شده و دنیا و آخرتشان بر باد رفته، سوال نمایید که علت سیه بختی شما در چیست؟

بیشتر آنان معاشرت و یکی شدن با انسان های گمراه را دلیل شقاوت خود بیان می کنند.

انسان در هر محیطی که باشد حال و هوای آن فضا بر او تاثیر می گذارد. او اگر در یک گلستان مملو از گل های خوش رنگ و بو وارد شود، عطر دل انگیز گل ها بر او می نشیند و جسم و جانش را صفا می بخشد.همین گونه است اگر وارد قهوه خانه ای شود. بوی بد تنباکوی قلیان، جسم و جانش را می آزارد.باید از معاشرت و آمد و شد با انسان های گمراه دوری گزینیم چرا که امکان آلوده شدن ما و خانواده مان بسیار است. چه بسا آن دم که ما در کنار آن گمراهیم عذاب قهر الهی بر او فرود آید و آتـش آن عذاب دامن گیر ما هم شود!

هیچ عذر و بهانه ای نباید ما را از ترک رابطه با انسان های گنه کار منصرف سازد. حتی صله رحم که در اسلام بسیار به آن سفارش شده است دلیلی بر آمد و شد با گنه کاران و گمراهان نیست.امام هدایتگر به سوی خوشبختی و کامیابی شیعیان و پیروان خود را از آمد و شد با گمراهان سیه دل برحذر می دارند.

ابوهاشم جعفری یکی از شاگردان و یاران به نام امام هادی علیه السلام است. او دایی گمراهی داشت به نام " عبدالرحمن بن یعقوب". ابوهاشم با دایی گمراه خود آمد و شد و معاشرت داشت.

یکی از روزها امام هادی علیه السلام از سر دلسوزی و خیرخواهی به او فرمودند:

چرا تو را می بینم که در نزد عبدالرحمن یعقوب هستی؟

ابوهاشم گفت: عبدالرحمان، دایی من است.

امام فرمودند: عبدالرحمن درباره خدا، سخن نادرست می گوید و ذات پاک خدا را به صورت جسم و او را دارای نشانه های جسم توصیف می کند، یا با او هم نشین شو و ما را واگذار و یا با ما باش و او را واگذار!

ابوهاشم به حضرت عرض کرد:

او هر چه می خواهد بگوید، به من زیانی می رساند وقتی که من عقیده به گفتارش نداشته باشم؟

امام هادی علیه السلام فرمودند: آیا نمی ترسی که عذابی بر او فرود آید و آن عذاب، تو را نیز فرا گیرد؟

آیا داستان آن شخصی را که خود از یاران موسی بود و پدرش از اصحاب فرعون بود را نشنیده ای؟

سپس حضرت داستان را تعریف نمودند و خلاصه داستان از این قرار است، آن هنگام که لشگر فرعون در تعقیب حضرت موسی و یارانش بودند رسیدند به رود نیل. یاران موسی از نیل عبور کردند، پسر به سوی لشگر فرعون رفت تا شاید بتواند پدرش را از تاریکی نادانی نجات بخشد. او در حال صحبت با پدرش بود که رود نیل که به معجزه حضرت موسی از هم شکافته شده بود به هم متصل گردید. پسر مومن همراه پدر کافرش غرق شد.

از حضرت موسی سوال کردند که پدر مستحق عذاب بود، چرا پسر نیز عذاب شد؟

کلیم الله در پاسخ فرمود: هو فی رحمة الله، و لکن النقمة اذا نزلت لم یکن لها عمن قارب المذنب دفاع. آن پسر در رحمت خداست، ولی وقتی عذاب فرا رسید، از آن که نزدیک گنه کار است، دفاعی نشود.


منابع:

سیره چهارده معصوم /محمدی اشتهاردی/نمونه/قم/1378

تهیه و تولید:مهدی صدری-گروه حوزه علمیه تبیان