تبیان، دستیار زندگی
بنابر‌‌ آنچه از قرآن كریم و روایات اهل بیت(ع) استفاده می گردد، حقیقت نورانی دین را تنها می توان در قلب كسی یافت كه حرف و عملش، آشكار و نهانش و..... یكی باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مراجع تقلید؛ اسوه های علم و عمل

مراجع تقلید؛ اسوه های علم و عمل
بنابر‌‌ آنچه از قرآن كریم و روایات اهل بیت(ع) استفاده می گردد، حقیقت نورانی دین را تنها می توان در قلب كسی یافت كه حرف و عملش، آشكار و نهانش و..... یكی باشد.

در جهانبینی الهی و بر اساس مكتب اخلاقی اسلام، عملگرایی صرف، همانقدر نكوهش شده كه علم منفک شده از ساحت عمل ناپسند دانسته شده است. در حقیقت آنچه كه موجب صعود انسان در مسیر قرب الی الله می شود، این است كه علم و عمل انسان توام با یكدیگر باشد و لذا آنكه از علمش نفعی به خلق خدا نمی رسد و همچنین كسی كه عملش رنگ الهی ندارد، هر دو مطرود اندیشه دینی بوده و در دایره ایمان قرار نمی گیرند.

قرآن كریم در كلاس درس خود، در آیات متعددی بر این نكته صحه می گذارد كه علم و عمل هرگز از یكدیگر جدا نیستند و ایندو در هم تاثیر متقابل دارند. به تعبیر دیگر علم و عمل در اندیشه اسلام ناب، یكی شده اند و بینونتی میان آنها نمی باشد، «الْعِلْمُ مَقْروُنٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَالْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَانْ اجابَهُ وَ الَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ ؛ علم و عمل پیوندى نزدیك دارند و كسى كه دانست باید به آن عمل كند، چرا كه علم، عمل را فرامى‏خواند، اگر پاسخش داد مى‏ماند و گرنه كوچ مى‏كند.»(1) وحدت میان علم و عمل به این معناست كه علمی كه انسان یاد می گیرد، می بایست برای خود و جامعه اش مفید باشد، علم به عمل زنده است چرا كه عمل خود سرچشمه جوشان علم است، چنانكه عمل بدون علم سر از ناكجاآباد در خواهد آورد و بیشتر از اینكه دستگیر انسان باشد، خود بلای جان آدمی می شود.

بنابر‌‌ آنچه از قرآن كریم و روایات اهل بیت(ع) استفاده می گردد، حقیقت نورانی دین را تنها می توان در قلب كسی یافت كه حرف و عملش، آشكار و نهانش و..... یكی باشد(2)، اساسا عملی در درگاه خداوند مورد قبول می باشد كه همراه با معرفت و علم باشد، چرا كه معرفت است كه عمل را در مسیر خاص هدایت می نماید و از سوی دیگر، معرفت جز در سایه عمل به دانسته ها برای انسان حاصل نمی شود و این عمل است كه موجب می شود خداوند درهای جدیدی از علم و معرفت را در قلب آدمی بگشاید و از این طریق وی را بسوی حقیقت رهنمون شود. این مساله در رفتار ائمه (س) با یاران و اصحاب و عموم مردم، بعینه مشاهده می شد، بگونه ای كه درباره امام باقر(ع) گفته شده است كه : « از علم ایشان خلق متنعم می‌شد و عملشان نیز مابه ازای عینی همان علم بود. اینچنین بود که مبارزه سیاسی اهل بیت(ع) و شخص امام باقر(ع) تلفیقی از «علم و عمل» بود که کمتر در مبارزات عاری از تفکرات دینی دیده شده است.»(3)

بزرگان اخلاق و علمای ربانی نیز بیش از آنكه با حرف و گفتار بدنبال هدایت جویندگان حقیقت به سمت سرچشمه هدایت باشند، با عمل خویش راه را بر آنها آشكار می كردند و با ارائه الگویی از علم و عمل توامان، عرفان ناب اسلامی عاری از انحراف و كژی را به تشنگان معرفت و اخلاق نمایان می كردند، چنانكه مهمترین روشی که پیامبر اسلام (ص)همواره با آن سروکار داشت روش عملی بود. پیامبر(ص) به آنچه می گفت خود قبلاً عمل می کرد و در این مرحله به قدری پیش رفت، که اساسا عمل پیامبر اکرم(ص) نیز به عنوان سنت حسنه یکی از منابع فقهی به شمار می رود. رسول خدا(ص) ضمن اینکه خود اسوه عمل بود، سعی می کرد دیگران را نیز طوری تربیت کند که سخنانشان با رفتارشان مطابق باشد، تا در شنونده بیشتر اثر کند. قرآن مجید کسانی را که به قول خود عمل نمی کنند سخت سرزنش کرده و می فرماید: «موجب خشم شدید خداوند است که بگویید آنچه را عمل نمی کنید.»( صف/3)

در همین زمینه امام صادق (ع) می فرمایند: «کُونوا دُعاةَ النّاسِ بأَعْمالِکُمْ وَ لاتَکُونُوا دُعاةً بِاَلْسِنَتِکُمْ؛ مردم را با رفتار خود به حق رهبری کنید، نه با زبان خویش.»(4)  بنابراین این نكته كه ارائه الگو توسط مربیان و بزرگانی كه خود مجسمه علم و عمل هستند، تاثیر غیر قابل انكاری در هدایت افراد به سمت خیر و صلاح دارد، به عنوان یكی از اصول اولیه در اخلاق اسلامی مطرح بوده و همراه نیز از سوی عالمان ربانی، بصورت عملی تذكر داده شده است و آنها خود قبل از دیگران، به گفته های خویش عمل می نموده اند. به عنوان یك نمونه، در مورد برخورد آیت الله سید عبدالهادی شیرازی(ره) و آیت الله بروجردی(ره) داستان زیبایی در كتب تراجم نقل شده است، كه در خود حرفها دارد:

« آیت الله محسنى ملایرى فرموده است: آیت الله سید عبدالهادى شیرازى به قم آمده بودند و چون براى معالجه چشم به ایران آمده بود، بناى ایشان بر آن بود كه بى سر و صدا و بدون دید و بازدید بگذرانند، خواستند كه به دیدار آیت الله بروجردى بروند، با آنكه آیت الله بروجردى (ره) به خاطر عدم اطلاع از آمدن ایشان به دیدن ایشان نیامده بودند، در بین راه به مرحوم آیت الله سید على یثربى فرمودند: از اینجا تا منزل آقاى بروجردى چقدر راه است؟ جواب داد، بعد ایشان فرمودند پیاده برویم تا فضیلت ببریم،  وقتى به خدمت آیت الله بروجردى رسیدیم و از پله كه بالا مى رفتیم، دیدیم ایشان عصبانى هستند از اینكه چرا اطلاع نداده ایم كه آیت الله سید عبدالهادى شیرازى به قم تشریف آورده اند. در بین صحبتها، مرحوم سید عبدالهادى فرمودند: من به شیخ نصر الله خلخالى گفته ام كه براى بركت سفره ما، نان آقاى بروجردى را براى ما بیاور، با آنكه ایشان بعد از فوت مرحوم سید ابوالحسن اصفهانى(ره) مرجع تام بودند، بعد از اتمام مكالمات دیدیم مرحوم آقاى بروجردى به زحمت بلند شدند و جلوتر از ما حركت كردند و رفتند كفش حاج سید عبدالهادى را جفت كردند.»(5)


پی نوشت‏ها:

1.علینقی فیض الاسلام، نهج‏البلاغه،قم، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت(ع)، حكمت 358

2.كلینی، اصول کافی،قم، اسوه، کتاب عقل و جهل، حدیث 12

3.www.niksalehi.com

4.محدث قمی، سفینة البحار، تهران، عابدی، ج 2، ص 278

5.www.ghadeer.org

منابع:

سایت غدیر

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان