تبیان، دستیار زندگی
مشیت حکیمانه ی خدا بر این تعلق گرفته که وحی الهی به تدریج نازل گردد و قرآن نیز از این حقیقت گزارش می دهد چنانکه می فرماید: وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزیلا؛ و قرآنى كه بخش بخش بر تو نازل كردیم تا آن ر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا به پیامبر وحی نشد؟

وحی


بخشهای گوناگون قرآن کریم در فاصله های زمانی نامرتّب و بر طبق مصلحتها و گاه بعد از پرسشها یا رخ دادن برخی حادثه ها، بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل می گردید. یعنی در دوران رسالت، جبرئیل پیوسته بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل نشده و «اتّصال وحی» در حیات تاریخی صدر اسلام، واقعیت نداشته است. با این همه، بیشتر منابع تاریخی و تفسیری، از وقوع حادثه مهمّی پس از نزول نخستین آیات وحیانی(سوره علق)، تحت عنوان «انقطاع وحی» یاد کرده اند؛ حال باید دید که منظور آنان از انقطاع وحی چیست؟ و دلایلشان در این مورد چه می باشد؟

علل انقطاع وحی

بعد از نزول سوره علق برای مدتی نزول وحی قطع شد که به آن انقطاع یا احتباس وحی می‌گویند.در تفاسیر اهل سنت دلایل مختلفی در باب علل انقطاع وحی ذکر شده است که برخی از آنها بدین شرح می باشند:

1ـ طبرى وجهى نقل كرده است كه: پس از حادثه «حراء»، وحى آسمانى قطع گردید. خدیجه به پیامبر گفت: من فكر مى‏كنم كه خدا بر تو خشم كرده، و تو را دشمن داشته است. در این موقع وحى آسمانى نازل گردید كه:«ما ودعك ربك و ما قلى»؛ خداى تو، تو را رها نكرد و دشمن نداشته است.(1)

2ـ یهود از پیامبر سه موضوع را پرسیدند: روح و اصحاب کهف و ذوالقرنین. پیامبر بدون اینکه « ان شاءالله» بگوید، گفت فردا پاسخ پرسش های شما را می گویم،در این موقع وحی قطع گردید. مشرکان از این تأخیر خوشحال شدند و گفتند: خدایش او را دشمن داشته است! در این موقع سوره ی والضحی نازل گردید و این اندیشه را باطل کرد.(2) اگر این شأن نزول درست باشد اندیشه ی انقطاع وحی مربوط به سالهای هفتم «بعثت» خواهد بود نه آغاز آن و یا پس از دعوتهای خویشاوندان یا دعوت عمومی.

3ـ زیر سریر پیامبر بچه سگی مرده بود و کسی متوجه آن نشده بود وقتی خانه را جارو کردند و آن را بیرون انداختند جبرئیل فرود آمد و پیامبر از تغییر وحی پرسید، امین وحی گفت: ما به خانه ای که سگ در آنجا باشد وارد نمی شویم (3). متن داستان بر دروغ بودن آن گواهی می دهد؛ زیرا چگونه می توان باور کرد بچه سگی بمیرد، و مدتها بگذرد و متعفن نشود، آنگاه به هنگام جارو کردن زیر سریر از آن آگاه گردند! گذشته از این هرگز لازم نیست که وحی در موضع خاصی بر پیامبر نازل گردد و پیامبر غیر از خانه در جای دیگری نیز رفت و آمد داشت.

مشیت حکیمانه ی خدا بر این تعلق گرفته که وحی الهی به تدریج نازل گردد و قرآن نیز از این حقیقت گزارش می دهد چنانکه می فرماید: " وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزیلا؛ و قرآنى كه بخش بخش بر تو نازل كردیم تا آن را بر مردم آرام آرام بخوانى و آن را به تدریج نازل كردیم"

4ـ انگیزه ی توقف وحی این بود که مسلمانان ناخن و شارب خود را نمی گرفتند (4) در این صورت، تاریخ آن مربوط به پس از دعوت عمومی خواهد بود که پیامبر با مسلمانان نشست و برخاستی داشت، گذشته از این، ناخن نگرفتن گروهی، چرا مانع از نزول وحی الهی بر امین قریش گردد؟

5ـ عثمان مقدارى انگور و یا رطب براى پیامبر(صلی الله علیه و آله) به عنوان هدیه فرستاد. سائل در خانه پیامبر آمد و پیامبر آن را به او بخشید. عثمان همان را از سائل خرید و باز براى پیامبر فرستاد. باز سائل در خانه پیامبر رفت و این كار سه بار تكرار شد. سرانجام، پیامبر از روى لطف گفت: تو سائلى یا تاجر؟ سائل از گفتار پیامبر ناراحت شد و به همین جهت وحى تأخیر افتاد. (5)

در این مورد علل دیگری بیان شده است که گذشته بر غرابت متن، حاکی از آن است که وقت انقطاع مربوط به آغاز نزول وحی نبوده است.

اهل سنت طبق این مسایل آیه شریفه «ما ودعک ربک و ما قلی» را اینگونه تفسیر می‌کنند که «والضحی» به معنای نور است و با نزول وحی تناسب دارد و «والیل» به معنای شب است و با انقطاع وحی تناسب دارد و آیه مذکور به این معناست که خداوند با پیامبر قهر نیست!

حضرت محمد

دلایل عدم صحت انقطاع وحی

1ـ مشیت حکیمانه ی خدا بر این تعلق گرفته که وحی الهی به تدریج نازل گردد و قرآن نیز از این حقیقت گزارش می دهد چنان که می فرماید: " وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزیلا؛ و قرآنى كه بخش بخش بر تو نازل كردیم تا آن را بر مردم آرام آرام بخوانى و آن را به تدریج نازل كردیم."(6). بنابر این آنچه واقعیت داشته، تدریجی بودن نزول وحی بوده است نه انقطاع آن، و راوی خبر میان این دو فرق نگذاشته است.

2 ـ خدیجه از زنان بسیار با وفا بود که شخصیت و ثروت و سلامت خود را وقف راه اسلام کرد و در این مورد از همه چیز گذشت و در آغاز بعثت که به اصطلاح مسئله ی انقطاع وحی رخ داد پانزده بهار از ازدواج وی با خدیجه گذشته و در این مدت جز پاکی از او ندیده بود؛ آیا صحیح است که بدون مدرک شوهر خود را متهم سازد و بگوید: «خدا تو را دشمن داشته است» و سپس وحی الهی در رد پندار او نازل گردد که " نه چنین نیست! خدا تو را دشمن نداشته است: ما ودعک ربک و ما قلی"

3 ـ معروف است که دروغگو حافظه ندارد، و به حق، جاعل تاریخ در این بخش فاقد حافظه بوده است! به گواه اینکه دو مطلب کاملاً متضاد و غیر قابل جمع را از «خدیجه»نقل کرده است.

مسئله ی انقطاع وحی یکی از افسانه های تاریخی است که بر حیات پیامبر تحمیل شده است و این رویداد به آن صورت که در کتابهای تفسیر وارد شده است وجود نداشته و دلایل اهل سنت در این باب باطل است چون اولا زمان انقطاع وحی در آنها مختلف است ثانیا اسباب آن هم یکی نیست. و این مسئله ای جز نزول تدریجی وحی نیست

ناقل و یا ناقلان این روایات، روزی خدیجه را تسلی ده پیامبر معرفی می کنند و می گویند: پس از نزول وحی در کوه حراء پیامبر از کوه پایین آمد و وارد خانه ی خدیجه شد و با خود می اندیشید شاید آنچه را دیده خطا دیده و یا کاهن شده است، خدیجه فوراً شک را از صفحه ی قلب او زدود.همین خدیجه به فاصله ی چند روز که کمترین آن چهار روز و بیشترین آن چهل روز است شوهر سراپا اخلاص و طهارت را به قطع رابطه با خدا متهم می سازد و در حالی که خلق نیکو و کردارهای نیک پیامبر در نظر او مجسم بود در این صورت چگونه به پیامبر سوءظن پیدا می کند؟ و پیوند وحی را قطع شده می اندیشد و او را به دشمن خدا متهم می سازد؟

4 ـ آیه ی " ما ودعک ربک و ما قلی" بیش از این نمی رساند که فردی پیامبر را متهم به این کرده که خداوند او را ترک کرده و دشمن داشته است، و اما گوینده ی این سخن چه کسی بود، و چرا گفته و در چه زمانی گفته است، هرگز معلوم نیست.

5 ـ همانطور که ذکر شد در میان مفسران در علل انقطاع وحی، چنان اختلاف شدیدی وجود دارد که هرگز نمی توان بر یکی از آنها اعتماد نمود.

کلام آخر

بنابراین مسئله ی انقطاع وحی یکی از افسانه های تاریخی است که بر حیات پیامبر تحمیل شده است و این رویداد به آن صورت که در کتابهای تفسیر وارد شده است وجود نداشته و دلایل اهل سنت در این باب باطل است چون اولا زمان انقطاع وحی در آنها مختلف است ثانیا اسباب آن هم یکی نیست. و این مسئله ای جز نزول تدریجی وحی نیست.

پی نوشتها:

1ـ تفسیر طبرى، ج3، ص252 .

2ـ روح المعانى، ج 30، ص157.

3ـ تفسیر قرطبی ،ج 10، ص 83.

4ـ همان.

5ـ تفسیر روح المعانى، ج30، ص157.

6ـ سوره ی اسراء / 106.

                                                                                                                                      فرآوری: زهرا انصاری نسب

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع:

سایت tahoordanesh

سایت shia-news

مقاله نگاهی دیگر به واقعه انقطاع وحی،عبدالهادی فقهی زاده.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.