تبیان، دستیار زندگی
در یك بررسی كلی از سیره ائمه(ع) و علما و جانشینان آن حضرات در دوره غیبت، این امر مبرهن می گردد كه اصل در برخورد با مخالفان مدارا، تساهل و هدایت است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منش عالمان دین در برخورد با مخالف

منش عالمان دین در برخورد با مخالف
در یك بررسی كلی از سیره ائمه(ع) و علما و جانشینان آن حضرات در دوره غیبت، این امر مبرهن می گردد كه اصل در برخورد با مخالفان مدارا، تساهل و هدایت است.

یكی از مشكلات اساسی بشر این است كه در برخورد با موضوعات مختلف، غالبا به جانب افراط و تفریط می گراید و در نتیجه ارزیابی های یك جانبه، در موضع گیری ها به خطا می رود. یكی از این موارد كه همواره موجب افراط و تفریط هایی شده است، مساله نوع برخورد با مخالفان می باشد.

بطور خلاصه در این باب باید گفت، از آنجا كه هر مکتبی باید جاذبه داشته باشد و بی دلیل افراد را از خود دفع نکرده و به عبارتی برای خود دشمن نتراشد، لازم است با بررسی سیره اهل بیت(ع)، اصول و كیفیت برخورد با مخالفان را از سنت اهل بیت(ع) و علمای سلف كه آگاهترین افراد به این سنت ها هستند، كشف نموده تا جامعه از افتادن در مسیر افراط و تفریط مصون بماند.

آنچه می توان در یك نمای كلی از نوع و ماهیت برخورد اهل بیت(ع) با مخالفانشان استنباط نمود، این است كه این حضرات بسان پدرى مهربان در برخورد با مخالفان خود، نهایت رحمت، عطوفت و مهربانى را به کار مى گرفتند، تا در حد امکان هر کس را که استعداد هدایت دارد به خود جذب کنند و مبادا بر اثر برخورد تند و خشن پیشوایان، آتش عناد و لجاجت در وجودشان شعله ور شود، چنانكه یك پدر در مقابل فرزند ناسپاس و گمراه خود، نهایت نرمش، عطوفت، گذشت، مهربانى، تواضع و ... را از خود نشان مى دهد تا او را به خود جذب كرده و به دامن خانواده بازگرداند و از هر گونه برخورد تند و خشنى به شدت پرهیز مى کند تا مبادا برخورد تند و خشن او، فرزند را از دامن خانواده رانده، به دامن بیگانگان اندازد و تا حد ممکن تندى را با نرمش و خشونت را با مهربانى پاسخ مى گوید.

حضرت على (ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر مى فرماید: «مهربانى، عطوفت و نرم خویى با مردم را در دل خود جاى ده از صمیم قلب آنان را دوست بدار و به ایشان نیکى کن نسبت به ایشان به سان درنده اى مباش که خوردن آنان را غنیمت شمارى. زیرا مردم دو گروهند، دسته اى برادر دینى تو هستند و گروه دیگر در آفرینش همانند تو. اگر گناهى از ایشان سر مى زند، عیبهایى برایشان عارض مى شود و خواسته و ناخواسته خطایى انجام مى دهند، آنان را عفو کن و از خطاهایشان چشم بپوش همان گونه که دوست دارى خداوند تو را ببخشد و از گناهانت چشم پوشى کند. زیرا تو مافوق مردم هستى و کسى که تو را به کار گمارده، مافوق تو و خداوند بالاتر از او ... هیچ گاه از بخشش و گذشت پشیمان نشو و به کیفر و مجازات شادمان مباش. در عمل به خشم و غضبى که مى توانى خود را از آن برهانى، شتاب نکن.»(1)

بنابراین در یك بررسی كلی از سیره ائمه(ع) و علما و جانشینان آن حضرات در دوره غیبت، این امر مبرهن می گردد كه اصل در برخورد با مخالفان مدارا، تساهل و هدایت است، در این رویكرد، رافت و رحمت و مهربانی بر تندی و خشم تقدم دارد، البته تا جایی كه به وحدت جامعه اسلامی خدشه وارد نگردد، وگرنه در مواردی كه گروهى در مقابل نظام اسلامی اقدام به حرکت مسلحانه نموده یا به جان و مال و حقوق دیگران تجاوز كنند و یا مرتکب جرمى شوند که مستحق مجازات و کیفر باشد، در این صورت در مقابل آنها اقدام مقتضی صورت خواهد گرفت. مساله اصلی این است كه تجزیه و تحلیل سیره علما اسلام در برخورد با مخالفتها، عمدتا به این نتیجه ختم می شود كه نگاه غالب باید هدایت و دستگیری افراد، حتی اگر در جایگاه مخالف قرار دارند، باشد و لذا در موارد بسیاری مشاهده شده است كه افرادی، چه در دایره نزدیكان و چه از مردم كوچه و بازار، با زبان و عمل به مخالفت و هتاكی و دشمنی با رهبران مذهبی پرداخته اند، ولی چیزی جزء لطف و مرحمت مشاهده ننموده اند.

در مورد صاحب بن عباد نقل شده است كه « روزى صاحب بن عباد چیزى آشامیدنى طلب كرد، چون قدح را به دست او دادند كه بیاشامد، یكى از خواص او به او گفت نیاشامید كه این نوشابه مسموم است. غلامى كه قدح را آورده بود ایستاده بود، صاحب به آن شخص گفت : چه شاهدى و چه دلیلى بر این گفته ات دارى ؟ او گفت : امتحان كنید به اینكه نوشابه را بدهید آن كس كه آورده بیاشامد، صاحب گفت : این را جایز و حلال نمى دانم . گفت : بدهید مرغى بیاشامد تا معلوم شود كه حرف من صحت دارد یا نه ؟ صاحب گفت : كشتن حیوان را نیز بى جهت جایز نمى دانم . پس قدح را رد كرد و امر كرد به ریختن روى زمین ، پس به غلام گفت : از من دور شو دیگر به خانه من نیا! و دستور داد ماهیانه حقوقى براى آن غلام مقرر كردند و هر ماه به او مى دادند و مى گفت : « لایدفع الیقین بالشك ، و العقوبة بقطع الرزق نذالة.»(2)


پی نوشت‏ها:

1.علینقی فیض الاسلام، نهج البلاغه، قم، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، نامه 53

2.علامه امینی، الغدیر، قم، انصاری، ج 4، ص 69

منابع:

الغدیر

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان