تبیان، دستیار زندگی
نوزدهم مهرماه سالروز تولد محمدرضا شفیعی کدکنی از نویسندگان و شاعران امروز ایران است. به همین مناسبت مصطفی محدثی خراسانی از شعرای معاصر یادداشت کوتاهی نوشته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

میلاد شفیع شعر

رباعی محدثی‌خراسانی برای شفیعی‌کدکنی


نوزدهم مهرماه سالروز تولد محمدرضا شفیعی کدکنی از نویسندگان و شاعران امروز ایران است. به همین مناسبت مصطفی محدثی خراسانی از شعرای معاصر یادداشت کوتاهی نوشته است.

 محمدرضا شفیعی کدکنی

متن یادداشت محدثی از نظرتان می گذرد:

مهرماه، فرارسیده است،ماه تولد مهرو معرفت،ماه گشوده شدن افق های کشف و شهود و دعوت انسان به سیر انفس،در آفاق جان،ماه مهراست ،ماه تولد شعر و شاعران،ماه تولد محمد رضا شفیعی کدکنی که شفیع شعر روزگارماست،معمار بلاغت نوین که راه رستگاری در شعر رابه این نسل در آینه آثارش نمایاند.

این رباعی را درآستانه سالروز ولادت «علامه محمدرضا شفیعی کدکنی» به پیشگاه حضرتش تقدیم می‌کنم.

این چشم دوباره روشنی می‌خواهد

فرزند نخوانده‌ای تنی می‌خواهد

تا جلوه نو کند درآن، سکر سماع

آیینه شعر «کدکنی» می‌خواهد

محمدرضا شفیعی کدکنی در نوزدهم مهر 1318 در کدکن از توابع تربت حیدریه در خراسان به دنیا آمد. شفیعی کدکنی هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت و از آغاز کودکی نزد پدر خود (که روحانی بود) و مرحوم ادیب نیشابوری دوم به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت (در هفت سالگی تمام الفیه ابن مالک را از حفظ بود) و فقه، کلام و اصول را در نزد آیت الله شیخ هاشم قزوینی فرا گرفت اما پس از مرگ شیخ هاشم قزوینی (معروف به فقیه آزادگان) تا آخرین مراحل درس خارج فقه را نزد آیت الله میلانی خواند و در این دوره با آیت الله سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی همدرس بود.

او به پیشنهاد مرحوم دکتر علی اکبر فیاض در دانشگاه فردوسی مشهد نام نویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکدهء ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشتهء زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت.

او از سال 1348 تاکنون بنا به در خواست دانشگاه تهران استاد دانشگاه تهران است و بدیع الزمان فروزانفر زیر برگهء پیشنهاد استخدام وی نوشت احترامی است به فضیلت، او از جمله دوستان نزدیک مهدی اخوان ثالث شاعر خراسانی به شمار می‌رود و دلبستگی خود را به اشعار وی پنهان نمی‌کردو او هیچ گاه در 25 سال اخیر در هیچ محفلی اجتماعی (سخنرانی‌ها، سالن آمفی تئاتر و...) حاضر نشدند و بعضی از شاگردان و طرفداران او با یکدیگر پیمان بسته‌اند که با نوشتن 1000 نامه از او درخواست کنند که برای سخنرانی حضور پیدا کنند. تا کنون حدود 750 نامه گرد آوری شده است.

او در زمانی که در مشهد به تحصیل اشتغال داشت از اعضای موثر و فعال انجمنهای ادبی به شمار می رفت و از همان آغاز نوجوانی آثارش در مطبوعات خراسان با نام مستعار ش م سرشک به چاپ می رسید.در سالهای بعد از 1332 با همکاری تنی چند از جوانان شاعر و اهل ادب انجمن ادبی تشکیل دادند که بیشتر طرفداران شعر نو و ادبیات داستانی و ترجمه ادبیات فرنگی بودند که دکتر علی شریعتی نیز از جمله اعضای آن انجمن بودند.

شفیعی پس از عزیمت به تهران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دوره فوق لیسانس خود را گذراند و سپس دوره دکترای زبان و ادبیات عرب را نیز پشت سر گذاشت.او مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا به کار اشتغال ورزید و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به کار مشغول شد.

دکتر شفیعی همچنین مدتی را بنا به دعوت دانشگاههای آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا  و ژاپن به عنوان استاد به تدریس و تحقیق اشتغال داشت.دکتر شفیعی از استادان بارز و متبحر ادبیات معاصر ایران و از محققین بزرگ به شمار می‌رود که در نقد شعر و ادب فارسی صاحب نظر است و در شعر و شاعری نیز مقام والایی دارد و صاحب سبک و شیوه خاصی است که او را به عنوان شاعری پیشرو می‌شناسند.

از ویژگی‌های شخصیتی دکتر شفیعی این است که وی در محافل ادبی به ندرت ظاهر می‌شود و بیشتر در انزوای اهل ادب به سر می‌برد.وی در ‌جوانی ‌به ‌شعر و شاعری ‌پرداخت و ‌نام مستعار ‌(م‌. سرشک‌) را برگزید و طی ‌آشنایی ‌با ‌نیما یوشیج سبک‌ شعر نو را انتخاب ‌کرد.م. سرشک شاعری را با غزل آغاز کرد و در سال 1344 با انتشار کتاب «زمزمه‌ها» و بعدها در مجموعه‌های دیگر توانایی خود را در سرودن غزل و قالب‌های دیگر به خوبی نشان داد.

شفیعی کدکنی از آغاز کودکی نزد پدر خود (که روحانی بود) و مرحوم ادیب نیشابوری دوم به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت (در هفت سالگی تمام الفیه ابن مالک را از حفظ بود) و فقه، کلام و اصول را در نزد آیت الله شیخ هاشم قزوینی فرا گرفت اما پس از مرگ شیخ هاشم قزوینی (معروف به فقیه آزادگان) تا آخرین مراحل درس خارج فقه را نزد آیت الله میلانی خواند.

زمزمه‌ها در حال و هوای سبک هندی سروده شده و تعلق خاطر شاعر به شاعران خراسانی را می‌رساند. ‌دفتر شعر «در کوچه ‌باغ‌های ‌نیشابور» که در سال‌1350 منتشر شد، وی را به ‌اوج‌ شهرت ‌رساند.سروده‌ (هزاره ‌دوم‌ آهوی‌ کوهی) یکی ‌از ناب‌ترین ‌اشعار م‌. سرشک ‌است ‌که ‌در زمره‌ ماندگارترین ‌اشعار معاصر فارسی‌قلمداد شده ‌است‌.

در اشعار دکتر شفیعی‌کدکنی‌چند ویژگی ‌به‌ چشم‌ می‌خورد: شاعر به‌ سنت‌های ‌ادبی‌ ایران ‌و اسلام‌ دلبستگی ‌دارد و این‌ رایحه ‌فرهیختگی ‌را در اشعار خود به ‌بهترین‌ نحو منعکس‌کرده‌ است.دیگر اینکه ‌طبیعت ‌و محیط طبیعی ‌استان‌ خراسان ‌را در اشعار خود آشکار کرده‌ و خواننده ‌را با آمیزه‌ای ‌از خاطرات ‌تاریخی ‌خود و طبیعت‌ عبوس‌ خراسان‌ آشنا می‌سازد. اشعار دکتر کدکنی ‌غالبا رنگ ‌اجتماعی ‌دارد و اوضاع‌ جامعه‌ ایران ‌در دهه‌های‌ چهل ‌و پنجاه ‌شمسی ‌در شعر او به ‌صورت‌تصاویر، رمزها و کنایه‌ها جلوه‌گراست.

او در عرصه تالیف و تصحیح و ترجمه و نقد و تحقیق، بی هیچ تردیدی، چهره‌ای ممتاز در ادبیات ایران است.کتاب‌های «صور خیال در شعر فارسی»، «موسیقی شعر»، «اسرار التوحید» و ده‌ها کتاب و مقاله دیگر وی امروزه، در زمره آثار مرجع به شمار می‌روند.

شعر زیبا و آشنای شفیعی کدکنی را مرور می کنیم:

«به کجا چنین شتابان؟» / گون از نسیم پرسید

«دل من گرفته زاین جا / هوس سفر نداری / زغبار این بیابان؟»

«همه آرزویم اما / چه کنم که بسته پایم»

«به کجا چنین شتابان؟»

«به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا، سرایم»

«سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را /

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی، / به شکوفه ها، به باران،/

برسان سلام ما را».

آثار دکتر شفیعی کدکنی

زمزمه‌ها، شب خوانی، از زبان برگ، در کوچه باغ‌های نشابور، از بودن و سرودن، مثل درخت در شب باران، بوی جوی مولیان، صور خیال در شعر فارسی، موسیقی شعر، ادوار شعر فارسی، شعر معاصر عرب، گزیده غزلیات شمس، حزین لاهیجی زندگی و زیباترین غزلهای او، شاعر آینه ها، بیدل و سبک هندی، اسرار التوحید از محمد بن منور، حالات و سخنان ابو سعید، ابو روح میهنی، مختار نامه، مجموعه رباعیات عطار، مرموزات اسدی در مرموزات داودی نجم الدین رازی، ترجمه تصوف اسلامی و رابطه انسان و خدا از نیکلسون ،مختار نامه، الهی نامه، مصیبت نامه، اسرار نامه و منطق الطیراز شیخ عطار، نقد و تحلیل شیخ محمود شبستری، خواجه عبدالله انصاری، ابوالحسن خرقانی، قلندریه در تاریخ و...

به کجا چنین شتابان؟/ محمدرضا شفیعی کدکنی

به کجا چنین شتابان ؟

گون از نسیم پرسید

دل من گرفته زینجا

هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان ؟

همه آرزویم اما

چه کنم که بسته پایم

به کجا چنین شتابان ؟

به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم

سفرت به خیر !‌ اما تو و دوستی خدا را

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی

به شکوفه ها به باران

برسان سلام ما را

فرآوری :منیژه خسروی

بخش ادبیات تبیان


منبع: فارس

همشهری