شیرجه خرمشاهی برای زمین نخوردن حافظ!
این مراسم با شعرخوانی دو نفر از شاعران آغاز شد و پس از آن الهام باقری، مدرس ادبیات، متنی ادبی را درباره بهاءالدین خرمشاهی خواند.
در ادامه برنامه، بهاءالدین خرمشاهی، حافظپژوه، به روی سن رفت تا طبق برنامه از پیش اعلامشده یکی از غزلهای حافظ را شرح دهد. «بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد / هلال عید به دور قدح اشارت کرد» این بیت مطلع غزلی بود که خرمشاهی آن را به طور مفصل برای حاضران شرح داد.
خرمشاهی در ابتدای سخنانش با بیان توضیحاتی درباره حافظپژوهی و حافظشناسی گفت: لغت «پژوهی» را در زبان فارسی من رواج دادم. البته این لغت از سالها پیش در زبان فارسی وجود داشته و مولانا در شعرهایش از آن استفاده کرده است. «پژوه» یک نوع بیطرفی در دل خود دارد، در حالی که «شناسی» یک نوع احترام به خود دارد. من هیچگاه به خودم اجازه نمیدهم که خود را حافظشناس بنامم. تنها حافظشناسی که میشناسم، استاد منوچهر مرتضوی بود.
او ادامه داد: من و دیگران که در این وادی کار میکنیم، حافظپژوه هستیم. من هیچگاه درس ندادم و تنها عضو هیأت علمی پژوهش بودهام. تنها یک بار در تمام عمرم کلاس حافظ داشتهام که در آن به بحث حافظ پرداختهام. در طول برگزاری این کلاسها هم همواره مشغول مطالعه بودم و هرگز به حافظهام اطمینان نمیکردم.
این حافظپژوه در ادامه صحبتهایش به بیان برخی از ویژگیهای حافظ پرداخت. او با اشاره به این که حافظ به هیچ وجه فیلسوف نیست، گفت: فیلسوفها حرفهایی میزنند که ما نمیفهمیم، اما سخن حافظ را به خوبی میتوان درک کرد. فیلسوفها معمولا زیبا حرف نمیزنند، اما حافظ زیبا سخن میگوید. در همینباره هم «فرار از فلسفه» را نوشتم.
خرمشاهی با اشاره به این که دو بار برای حافظ شعر سروده و چند بار هم با شعر از حافظ استقبال کرده است، اظهار کرد: «آن که از روز ازل با روح ما همراز بود / آسمان آشوب بود و طرح نوانداز بود» این مطلع شعرم بود درباره حافظ که به بیان ویژگیهایی از حافظ میپردازم و در پایان نیز با این مصرع تمام میشود که؛ «خواجه شمس الدین حافظ شیراز بود».
این حافظپژوه در ادامه صحبتهایش به بیان برخی از ویژگیهای حافظ پرداخت. او با اشاره به این که حافظ به هیچ وجه فیلسوف نیست، گفت: فیلسوفها حرفهایی میزنند که ما نمیفهمیم، اما سخن حافظ را به خوبی میتوان درک کرد. فیلسوفها معمولا زیبا حرف نمیزنند، اما حافظ زیبا سخن میگوید. در همینباره هم «فرار از فلسفه» را نوشتم.
شیرجه زدم تا حافظ زمین نخورد
خرمشاهی در صحبتهایش به یکی از خاطراتش در زمان نوجوانی اشاره کرد و گفت: زمانی که تنها 16 سال داشتم، شعرهای حافظ را «مخمس» کرده بودم. دو بیت از شعرهای حافظ را انتخاب و سه بیت برایشان نوشته بودم. آن زمان در قزوین ناشری وجود نداشت و در شهر ما تنها چند کتابفروشی وجود داشت. من هم به دنبال چاپ این «مخمس»ها بودم. به همین دلیل به سراغ یکی از این کتابفروشیها رفتم و برای اینکه قبول کند تا کارهایم را چاپ کند، هرچند وقت یکبار بخشی از اثر را به نزدش میبردم. این روند ادامه داشت تا به آخرین مرحله رسیدیم. وقتی برای آخرینبار پیشش رفتم تا کارها را چاپ کند، آنقدر از دستم عاصی شده بود که ناگهان تمام کارهایم را پرت کرد. من هم آنقدر برایم مهم بودند که شیرجه رفتم و برگهها را از روی هوا گرفتم. در واقع نگذاشتم حافظ زمین بخورد، من که زمین خورده بودم!
او در ادامه با اشاره به لزوم ملایمت در رد کردن هر اثری، اظهار کرد: آن کتابفروش هرگز به من نگفت که کارش چاپ نیست! من هم نمیدانستم که اوضاع بر چه منوال است. حتا او هرگز به من نگفت که نوشتههایم به درد چاپ نمیخورد. در واقع این کار او سیلی محکمی بود بر گوش من که تا به امروز و با گذشت 50 سال از آن واقعه هنوز در ذهن من باقی مانده است.خرمشاهی درباره چگونگی برخوردش با آثاری که میخواهد رد کند، گفت: من هرگز در رد هیچ اثری رفتار بدی نداشتهام. همیشه سعی کردهام که با ملایمت و نرمی این کار را بکنم.
متحیرم از روشنفکرانی که یک دور دیوان حافظ را نخواندهاند
او همچنین گفت: روشنفکرانی در امروز در جامعه ما هستند و یک بار به طور کامل دیوان حافظ را نخواندهاند، که حیرت من را برمیانگیزند! چند سالی است که این موضوع را فهمیدهام و تا زمانی که زندهام بزرگترین حیرت من میماند. غیر از نماز واجب روزانه چه چیزی مهمتر از حافظ دارند که به آن بپردازند؟! چرا فکر میکنند همان چند غزلی که تفأل زدهاند، برایشان کافی است، در حالی که میتوان از حافظ زندگی کردن را آموخت.این پژوهشگر افزود: یکی از دوستان سخنی درباره حافظ گفته که آرزو میکردم این حرف را من میگفتم. او درباره حافظ میگوید: ما با حافظ نوجوانیم، میانسالیم، پیر میشویم و بعد فرتوت میشویم.
در بخش پایانی این برنامه بهاءالدین خرمشاهی به شرح غزل مورد نظر پرداخت و بیت به بیت این غزل را شرح داد.پس از بررسی غزل و در آخرین بخش این مراسم حامد الماسی با سهتارش به روی صحنه رفت و به تکنوازی پرداخت و همزمان نیز غزل تشریحشده را دکلمه کرد.این مراسم به همت موسسه «حافظ» و بنیاد فرهنگی هنری «ملت» در فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد.
بخش ادبیات تبیان
منبع: ایسنا