چرا در سوره ناس 3 بار به خدا پناه می بریم؟
در قرآن، بیش از 300 مرتبه كلمه «قل» آمده كه بسیارى از آنها فرمان خداوند به پیامبر است و در پاسخ مخالفان یا موافقان مىباشد.
كلمه «وسواس» هم به معناى موجود وسوسهگر مىآید و هم به معناى وسوسه و خطورات و افكار ناروا، ولى در اینجا به معناى وسوسهگر است.
گفتنِ كلمه «اعوذ» براى نجات از خطرات كافى نیست، بلكه باید در عمل نیز از عوامل خطرساز دورى كرد ، وگرنه خانه را در مسیر سیل ساختن و نوشتن «اعوذ باللّه من السّیل» بر سر در خانه به منزله مسخره است. كسى كه مىگوید: «اعوذ باللّه»، باید در عمل نیز از سرچشمههاى فساد دورى كند.
اول چیزى كه محسوس انسان است، رشد و تكامل و تربیت اوست، «ربّ النّاس»
بعد سیاست و تدبیر و حكومت.
«ملك النّاس»
همین كه رشد او بالا رفت ، عبادت و پرستش است. «اله النّاس»
به كسى باید پناه برد كه اسرار و وسوسههاى درونى را مىشناسد. «یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ»( غافر، 19)
او چشمهاى خیانتكار (یا خیانت چشمها را مانند نگاه در موارد ممنوعه) و آنچه را كه سینهها پنهان مىكنند (از كفر و افكار حرام و صفات رذیله) مىداند
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: شیطان بر دل انسان آرمیده است، هرگاه یاد خدا كند پنهان مىشود و هرگاه غافل شود او را وسوسه مىكند. «فاذا ذكر العبد اللّه خنّس... و اذا غفل وسوس»(بحارالانوار، ج67،ص49)
كسانى كه دیگران را به تردید و وسوسه مىاندازند، كار شیطانى مىكنند. مخالفان حضرت صالح به مردم مىگفتند: آیا شما علم دارید كه صالح پیامبر است؟ و با این كلام در مردم تردید به وجود مىآوردند. «أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ » (اعراف، 75)
کارهای پنهانی شیطان
«خنّاس» از «خنوس» به معناى پنهان شدن و عقب نشینى است. شیطان هم خودش مخفى است و هم كارش، اگر وسوسه او علنى باشد بر مردم مسلط نمىشود، ولى با تظاهر و توجیه در لباس زیبا جلوه مىكند و موفق مىشود.
حضرت على علیه السلام مىفرماید: شیطان با ظاهرنمایى حق و باطل را به هم در مىآمیزد و بدین شكل بر طرفداران خود غالب مىشود. «فهنا لك یستولى الشیطان على اولیائه» ( نهج البلاغه، خطبه 50)
حالا كه شیطان، خنّاس است ؛(آنقدر مىرود و مىآید تا موفق شود) ، ما هم باید یاد خدا را زیاد كنیم.
در قرآن بارها از انسان انتقاد شده است كه هرگاه گرفتار مىشود ،دعا مىكند و پناهندگى مىخواهد و همین كه خطر رفع شد، گویا ما را نمىشناسد. (یونس، 11)
در این سوره چون وسوسه درون روح و قلب انسان جاى مىگیرد و با ایمان و عقل و فكر ما بازى مىكند، سه بار نام خداوند یاد شده است: «ربّ النّاس، ملك النّاس، اله النّاس» اما در سوره فلق كه شرور خارج از سینههاست، یكبار نام خداوند مطرح است.
«ربّ الفلق» آرى خطر انحراف فكرى و تأثیر آن در روح به مراتب بیشتر از خطرات خارجى است و دشمنان فرهنگى و فكرى، از دشمنان نظامى و اقتصادى مرموزتر و خطرناكترند.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرموده: هیچ مۆمنى نیست مگر آنكه براى قلبش در سینهاش دو گوش هست، از یك گوش فرشته بر او مىخواند و مىدمد، و از گوش دیگرش وسواس خناس بر او مىخواند، خداى تعالى به وسیله فرشته او را تأیید مىكند، و این همان است كه فرموده: "وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ- ایشان را به روحى از ناحیه خود تأیید مىكند." «مجمع البیان، ج 10، ص 571»
در امالى صدوق به سند خود از امام صادق(علیه السلام) روایت كرده كه فرمود:
وقتى آیه " وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ"، نازل شد ابلیس به بالاى كوهى در مكه رفت كه (آن را كوه" ثویر" مىنامند) و به بلندترین آوازش عفریتهاى خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسیدند: اى بزرگ ما مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندى؟ گفت: این آیه نازل شده، كدامیك از شما است كه اثر آن را خنثى سازد، عفریتى از شیطانها برخاست و گفت: من از این راه آن را خنثى مىكنم.
شیطان گفت: نه، این كار از تو بر نمىآید. عفریتى دیگر برخاست و مثل همان سخن را گفت، و مثل آن پاسخ را شنید.
وسواس خناس گفت: این كار را به من واگذار، پرسید از چه راهى آن را خنثى خواهى كرد؟ گفت:
به آنان وعده مىدهم، آرزومندشان مىكنم تا مرتكب خطا و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را از یادشان مىبرم. شیطان گفت: آرى تو، به درد اینكار مىخورى، و او را موكل بر این ماموریت كرد، تا روز قیامت «امالى صدوق، ص 376، ح 5، ط بیروت.».
نتیجه
حالا كه او «ربّ النّاس» است، پس شیوههاى تربیتى دیگران را نپذیریم.
حالا كه او «ملك النّاس» است، پس خود را برده دیگران قرار ندهیم و حالا كه او «اله النّاس» است، پس به غیر او دل نبندیم و این تفكر و اعتقاد بهترین وسیله پناهندگى از وسوسههاست.
آنكه در سینه و قلب و روح مردم وسوسه مىكند، ممكن است از نژاد جن و شیطان باشد یا از نژاد انسان. آرى تطمیعها و وعدهها، امروز و فردا كردنها از جمله راه هاى وسوسه است.
انواع وسوسه گری های شیطان
وسوسه شیطان نسبت به حضرت آدم و سایر اولیاى خدا در حدّ القا و پرتاب وسوسه است: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ »( طه، 120)، «أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ »( حج، 52) اما نسبت به عموم مردم، ورود و نفوذ وسوسه در دل و جان آنهاست. «یوسوس فى صدور النّاس»
البته نه به شكل سلطه بر دل انسان به گونهاى كه راه گریزى از آن نباشد. زیرا قرآن در آیهاى دیگر مىفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ »(اعراف، 201) هنگامى كه شیطانها به سراغ افراد باتقوا مىروند تا از طریق تماس، آنان را وسوسه كنند، آنان متوجه شده و اجازه نفوذ نمىدهند.
تکرار کلمه ناس
تكرار كلمه «ناس» در «ربّ النّاس - ملك النّاس - اله النّاس» اشاره به آن است كه ربوبیّت، حاكمیّت و الوهیّت خداوند عام است و اختصاص به فرد یا گروه یا نژاد خاصى از بشر ندارد.
اول «ربّ النّاس» آمد، بعد «ملك النّاس» و سپس «اله النّاس»، شاید به خاطر آن كه آنچه به فطرت نزدیك تر و ملموستر است، پناهندگى به مربى است: «ربّ النّاس»
خداوند به نیازهاى انسان و خطراتى كه او را تهدید مىكند آگاه است، ولى شیوه تربیت الهى آن است كه انسان نیاز و استمداد و پناهندگى خود را به زبان آورد و فقر و احتیاج را به خود تلقین كند تا روحیه تواضع و تعبّد و تسلیم در او شكوفا شود. «قل اعوذ...»
به گفته پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله خاطرات و وسوسههایى كه بىاختیار بر انسان عارض مىشود، مادامى كه از طرف انسان عملى صورت نگیرد، چیزى بر او نیست. «وضع عن امّتى ما حدّثت به نفسها ما لم یعمل به او یتكلّم»( بحارالانوار، ج 17، ص54).
از نکات جالب این سوره
تکرار نام خداست زیرا وسوسه شری است که تهدید آن در فضای غفلت دل از یاد خداست و تکرار نام خدا موجب زدودن این غفلت از دل می گردد. قلب حرم خداست در آن به جز خدا را راه نده. اگر قلب مملو از یاد خدا شد ، غیر او به قلب راه پیدا نمی کند.
از فضیلت ها وخواص این سوره مبارکه
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: رسول خدا شدیداً بیمار شد پس جبرئیل و میکائیل نزد ایشان آمدند. جبرئیل کنار سر پیامبر سوره فلق و میکائیل در کنار پای ایشان سوره ناس را تلاوت کردند و با این وسیله پیامبر را در پناه خدا قرار دادن (مجمع البیان جلد 10 صفحه 569)
همچنین در روایتی آمده است: هر کس سوره فلق را قرائت نماید برای او مایه شفا و امنیت از سحر و موجب رحمتی برای ثابت ماندن بر عافیت است و هر کس سوره ناس را بخواند باعث امنیت او از مکرها و حیله های شیطان و سبب رحمتی برای ثبات بر الهام است. (مستدرک الوسائل، ج 4، ص 370)
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: چرا مردم خود را با این دو سوره تعویذ نمی نمایند برای تعویذ بهتر از این سوره ها یافت نمی شود. (الدر المنثور، ج 6، ص 415)
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منابع:
سایت حوزه
سایت پرسمان
سایت ایده ها