تبیان، دستیار زندگی
بعضى غرض ورزان و خاورشناسان، نزول وحى بر پیامبر اكرم(صلی الله علیه و اله) را زیر سؤال برده و آن را یك الهام قلبى یا نوعى شعور و یا استعدادى در وجود پیامبر(صلى الله علیه و اله) به عنوان نابغه بشرى تلقى مى كنند !در حالى كه مسأله نزول وحى با همه این موارد مت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جنبه های متعدد ایمان به پیامبر(صلى الله علیه و اله)

حضرت محمد

الف) ایمان به عصمت پیامبر اكرم(صلى الله علیه و اله)

عصمت یعنى مصونیت از گناه و اشتباه؛ یعنى پیامبران نه تحت تأثیر هواهاى نفسانى قرار مى گیرند و مرتكب گناه مى شوند و نه در كار خود دچار خطا و اشتباه مى شوند. عصمت یك حالت راسخ در نفس معصوم و یا یك ملكه نفسانى است كه آثار ویژه اى دارد كه هرگز از آن جدا نمى شود.(13) معصوم در پرتو حالت كاملى از تقوا و پاكدامنى كه در نفس و روان او راسخ و پابرجا مى باشد، به پایه اى مى رسد كه پیوسته عصیان و خلافكارى را از محیط زندگى طرد كرده و ساحت خود را از گناه و لغزش پاك نگه مى دارد.(14)

عصمت پیامبر اكرم(صلى الله علیه و اله) و پیراستگى او از خطا و اشتباه در اخذ وحى از مقام ربوبى و یا در ابلاغ رسالتى كه بر عهده گرفته است به طور صریح در آیات قرآن مطرح شده است. خداوند در سوره اعلى مى فرماید: «ما بزودى (قرآن) را بر تو مى خوانیم و هرگز فراموش نخواهى كرد». همچنین در سوره نجم درباره پیامبرش مى فرماید: «او از روى میل نفسانى سخن نمى گوید».

همچنین در آیات بعدى همین سوره مى فرماید: «قلب (پاك او) در آنچه دید، هرگز دروغ نگفت. آیا با او درباره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله مى كنید و... چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نكرد (آنچه دید واقعیت بود).» (15)

گواه دیگر درباره مصونیت پیامبر از خطا و لغزش، آیه تطهیر مى باشد. آنجا كه مى فرماید: «خداوند مى خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.»(16) این آیه از بارزترین دلایل عصمت اهل بیت(علیهم السلام) بوده و طبق آن، مطلق پلیدى و آلودگى معنوى اعم از صغیره و كبیره از اهل بیت (ع) نفى شده است. چنانكه ابوسعید خدرى مى گوید: « رسول خدا (صلى الله علیه و اله) درباره این آیه مباركه فرمود: این آیه درباره من و على و فاطمه و حسن و حسین فرود آمده است».(17)

بنابراین با دقت در آیات متعددى از قرآن كریم و روایات ائمه(ع) مى توان دریافت كه بر عصمت پیامبر اكرم (صلى الله علیه و اله) تأكید و تصریح شده است و آن حضرت اول معصوم آن چهارده نور الهى است و این موضوعى است كه همه مۆمنان واقعى به رسول ا...(صلى الله علیه و اله) بدون تردید آن را پذیرفته اند و هیچ گاه به خود شك و تردید راه نمى دهند.

نكته قابل توجه در بحث عصمت این است كه یكى از اهداف اساسى پیامبران الهى، هدایت و تربیت مردم بوده است و تحقق این هدف در گرو شرایطى است كه مهمترین آن، ایمان افراد به صدق گفتار مربى است و بدون تحقق چنین شرطى، سخن و برنامه مربى نیز تحقق نمى یابد. هر گاه عمل مربى با گفتار او مطابق باشد، طبعاً اعتماد شنونده را جلب مى كند و گرایش مردم به آن مكتب را سبب مى شود و همچنین در صورت تناقض عمل مربى با گفتار او، در عامه باعث ایجاد تنفر مى شود و گرایشى هم صورت نمى گیرد. (18)

بعضى غرض ورزان و خاورشناسان، نزول وحى بر پیامبر اكرم(صلی الله علیه و اله) را زیر سۆال برده و آن را یك الهام قلبى یا نوعى شعور و یا استعدادى در وجود پیامبر(صلى الله علیه و اله) به عنوان نابغه بشرى تلقى مى كنند !در حالى كه مسأله نزول وحى با همه این موارد متفاوت است

و سرانجام این كه آیات متعددى از قرآن كه دستور اطاعت بى قید و شرط از همه دعوتهاى پیامبر(صلى الله علیه و اله) را صادر كرده، نشان از گواه قرآن بر عصمت این شخصیت اعظم دارد.

ب: ایمان به نزول وحى بر پیامبر(صلى الله علیه و اله)

« وحى» در لغت به معانى اشارت، كتابت، نوشته، رساله، سخن پوشیده، اعلام در خفا، شتاب و هر چه از كلام یا نوشته یا پیغام یا اشاره كه به دیگرى به دور از توجه دیگران القا و تفهیم شود مى باشد (19) و در اصطلاح قرآن به معانى اشاره پنهانى، هدایت غریزى و الهام آمده است كه شاخصه نبوت است و در قرآن بیش از هفتاد بار تكرار شده است.

البته وحى رسالى طبق آیات 51 و 52 سوره شورى، سه گونه است؛ یكى القاى مستقیم و بلاواسطه بر پیامبر(صلى الله علیه و اله) مى باشد، دیگرى رسیدن صداى وحى به گوش پیامبر است كه جز او كسى نشنود و در نهایت، وحى به وسیله فرشته است و جبرئیل پیام الهى را به روان پیامبر فرود مى آورد. كه هر سه نوع وحى بر پیامبر(صلى الله علیه و اله) نازل شده است.(20)

آیاتى كه بر نزول وحى بر پیامبر(صلى الله علیه و اله) ناظر مى باشد، عمدتاً مواردى است كه آن حضرت را به انجام كارى دستور داده و یا از انجام كارى نهى مى كند كه از آن جمله، زمانى است كه خداوند به پیامبر اكرم(صلى الله علیه و اله) دستور مى دهد دعوت خود را در مرحله اى سرى و در مرحله دیگر میان خویشاوندان آن حضرت و سرانجام به صورت دعوت همگانى انجام دهد. (21)

آیاتى كه با استفاده از آنها نزول وحى بر پیامبر (صلى الله علیه و اله) ثابت مى شود، بسیارند؛ از جمله آیه 50 انعام كه مى فرماید: «من جز از وحى الهى پیروى نمى كنم...» و نیز در سوره تكویر مى فرماید: «محققاً قرآن گفتار فرستاده بزرگوار (فرشته وحی) است...». (22) این آیات به صراحت به موضوع نزول وحى بر حضرت رسول(صلى الله علیه و اله) اشاره دارند.

همچنین در سوره نجم آمده: «آنچه مى گوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده، نیست... در حالى كه در افق اعلى قرار داشت (یعنى جبرئیل بین آسمان و زمین بود)... در اینجا خداوند آنچه را وحى كردنى بود به بنده اش وحى نمود...».(23)

با این همه صراحت، بعضى غرض ورزان و خاورشناسان، نزول وحى بر پیامبر اكرم(صلی الله علیه و اله) را زیر سۆال برده و آن را یك الهام قلبى یا نوعى شعور و یا استعدادى در وجود پیامبر(صلى الله علیه و اله) به عنوان نابغه بشرى تلقى مى كنند !در حالى كه مسأله نزول وحى با همه این موارد متفاوت است.

وحی

اگر نظر آن دسته را توجه كنید كه معتقدند نوعى القائات قلبى است كه این در مورد «محدث» یعنى كسانى كه با آنها سخن گفته مى شود مطابقت مى كند؛ در حالى كه محدثان پیغمبر نبوده اند؛ مثل على(علیه السلام) كه خیلى از معارف غیبى را از ناحیه الهى مى گیرد، اما پیامبر نیست و یا مادر مسیح و مادر موسى كه با فرشتگان صحبت مى كردند، اما پیامبر نبوده اند. و این نوع القائات و مكنونات قلبى یا نوعى استعداد كه در درجه اى شكوفا شود و با عالم دیگر ارتباط برقرار كند در مورد پیامبر صادق نیست؛ بلكه هر بشرى مى تواند این زمینه را در وجودش فراهم كند و چنان در مسیر هدایت پیش برود كه با عالم بالا ارتباط برقرار كند؛ چنانكه بسیارى از عالمان و دانشمندان مكاشفه ها داشته و دارند، اما نمى توان آنان را پیامبر خواند.

وحى به پیامبر(صلى الله علیه و اله) اختصاص دارد و اگر انسان باور داشته باشد كه هر چه پیامبر آورده حاصل وحى الهى بوده و مورد تأیید و رضایت الهى است، در عمل همواره مى كوشد از دستاوردهاى وحى تبعیت كند و پیرو واقعى آن بزرگوار باشد.

ج) ایمان به حقانیت رسالت پیامبر(صلى الله علیه و اله)

بسیارى از آیات قرآن بر حقانیت رسالت پیامبر(صلى الله علیه و اله) دلالت دارد. آیه 29 سوره فتح به این مسأله صراحت دارد: «محمد فرستاده خداست»(24)؛ یعنى خدا در قرآن شهادت مى دهد كه حضرت محمد (صلى الله علیه و اله) فرستاده و رسول خداست. همچنین خداوند در آیه 6 سوره صف مى فرماید: « و چون عیسى بن مریم گفت: اى بنى اسرائیل !به درستى كه من رسول خدایم... و مژده دهنده ام به پیامبرى كه بعد از من مى آید و نام او احمد است...».

بدون تردید، كسى كه حقانیت رسالت پیامبر اعظم(صلى الله علیه و اله) را باور داشته باشد، به خود اجازه نمى دهد غیرمتعهدانه عمل كند، زیرا آنگونه كه خدا فرموده است، خدا و پیامبرش همواره بر اعمال انسان ناظرند(26)، این احساس همواره با او خواهد بود و سرچشمه عمل به باور انسان برمى گردد و عمل از باور برمى خیزد.

وعده هاى پیامبران دو گونه بوده؛ دسته اى در مورد امور دنیوى مثل خبر پیروزى یا شكست گروه مۆمنان در غزوات و... بوده و دسته دیگر در امور اخروى مثل بشارت به بهشت و ترساندن از جهنم و شمردن نعمتهاى اخروى براى اعمال به وسیله پیامبر(صلى الله علیه و اله) مى باشد

د) ایمان به وعده هاى پیامبر(صلى الله علیه و اله)

همه پیامبران الهى علاوه بر دعوت به توحید و یكتاپرستى ، امتها را به بهشت بشارت و از دوزخ بیم داده اند. چنانكه در سوره یس مى خوانیم: «مى گویند: اى واى بر ما !چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگیخت. آرى این همان است كه خداوند رحمان وعده داده و فرستادگان (او) راست گفتند.» (27)

همچنین در سوره احزاب مى فرماید: «هنگامى كه مۆمنان لشكر احزاب را دیدند، گفتند: این همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده بود و خدا و رسولش راست گفته اند و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنها نیفزود.» در آیه اى دیگر آمده: «پروردگارا !آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده دادى به ما عطا كن و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان؛ زیرا تو هیچ گاه از وعده خود، تخلف نمى كنى.» (28)

با دقت در این آیات، به دست مى آید كه وعده هاى پیامبران دو گونه بوده؛ دسته اى در مورد امور دنیوى مثل خبر پیروزى یا شكست گروه مۆمنان در غزوات و... بوده و دسته دیگر در امور اخروى مثل بشارت به بهشت و ترساندن از جهنم و شمردن نعمتهاى اخروى براى اعمال به وسیله پیامبر(صلى الله علیه و اله) مى باشد كه به شهادت خود قرآن، وعده هاى پیامبران بویژه پیامبر اعظم(صلى الله علیه و اله) تحقق یافتنى و حتمى است و شكى در آن نیست و بدون تردید، همین وعده هاست كه درستكاران را در ادامه كارهایشان، امیدوارانه به پیش مى برد و از كجرویها و زشتكاریها بازداشته، خوف از جهنم و عذابهاى اخروى را همواره با خود دارند و به این كه روزى پس از مرگ به حسابرسى و جزاى اعمال خویش دست خواهند یافت و زندگى سعادتمندى را براى خویش رقم خواهند زد، امیدوارند.

بنابراین هرچه انسان در اعتقاد و ایمان به عصمت و حقانیت رسالت و نیز صدق وعده هاى پیامبر اكرم(صلى الله علیه و اله)راسخ تر باشد، از همت و پشتكار بالایى برخوردار خواهد شد و موفقیتهاى زیادى در زندگانى دنیوى و اخروى براى خویش مهیا مى سازد.

پى نوشت:

13- «منشور جاوید»، جعفر سبحانى، ج 5، ص 12(به نقل از: «تفسیر المیزان»، ج 2، ص 142)

14- همان

15- نجم/7-11

16- احزاب/

33 17- «منشور جاوید»، ج 5، ص 6 و

7 18- همان، ج 5، ص 37-40

19- «علوم قرآنى»، محمدهادى معرفت، ص 20

20- همان، ص 20-26

21- «منشور جاوید»، ج 6، ص 112-118

22- تكویر/19

23- نجم/3-10

24- «تفسیر اثنى عشرى»، ج 12، ص 170؛ و آیات دیگر نظیر 144 آل عمران و 158 اعراف ناظر بر این موضوع اند. 25- تفسیر «اطیب البیان فى تفسیر القرآن»، سید عبدالحسین طیب، ج 2، ص 170

26- توبه/105

27- یس/52

28- آل عمران/194

بخش اعتقادات شیعه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.