تبیان، دستیار زندگی
منظور از عهدی که بنابر فرمایش قرآن کریم از آدم گرفته شد، ولی او فراموش کرد چیست؟ مفسران در تفسیر این آیه، با استناد به آیات و روایات نظراتی مطرح نموده اند که در این مقال به آن پرداخته می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عهد و پیمان فراموش شده!

حضرت آدم

وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً [1].

ما از قبل از آدم پیمان گرفته بودیم، اما او فراموش کرده و عزم استواری برای او نیافتیم.

گرچه سرگذشت آدم و ابلیس بارها در قرآن آمده است ولی در هر مورد آمیخته با نکات جالبی است.

در این آیه، نخست از پیمان آدم با خدا سخن می گوید و می فرماید: ما از آدم قبلا عهد و پیمان گرفته بودیم ولی او فراموش کرد و بر سر پیمانش محکم ایستادگی نکرد.

شرح واژه ها

حال در اینجا منظور از این عهد کدام عهد است. بعضی گفته اند فرمان خدا مبنی بر نزدیک نشدن به درخت ممنوع است، روایات متعددی نیز این تفسیر را تأیید می کند.

البته بعضی از مفسران احتمالات دیگری داده اند که آنها را نیز شاخ و برگ این معنی می توان شمرد.

مانند اخطار خداوند به آدم که شیطان دشمن سرسخت اوست و از او پیروی نکند.

و اما فراموشی، مسلما به معنای فراموشی مطلق نیست. زیرا در فراموشی مطلق عتاب و ملامتی وجود ندارد.

بلکه یا به معنای ترک کردن است. چنانکه در تعبیرات روزمره به کسی که به عهد خودش وفا نکرده می گوییم:

گویا عهد خود را فراموش کردی.

و یا به معنای فراموشی هایی است که به خاطر کم توجهی پیدا می شود.

و منظور از عزم در اینجا تصمیم و اراده محکمی است که انسان را در برابر وسوسه های نیرومند شیطان حفظ کند.

در هر حال بدون شک آدم مرتکب گناهی نشد، بلکه تنها ترک اولایی از او سر زد و یا به تعبیر دیگر دوران سکونت آدم در بهشت دوران تکلیف نبود. بلکه یک دوران آزمایشی برای آماده شدن جهت زندگی در دنیا و پذیرش مسوولیت تکالیف بود.

در برخی از روایات در ذیل همین آیه شریفه چنین آمده است:

عن ابی جعفر علیه السلام قال:

اخذالله المیثاق علی النبیین و قال: الست بربکم. قالوا بلی.

و ان هذا محمدا رسولی. و ان علیا امیرالمومنین و الاوصیاء من بعده علیه السلام ولاة امری. و خزان علمی.

بدون شک آدم مرتکب گناهی نشد، بلکه تنها ترک اولایی از او سر زد و یا به تعبیر دیگر دوران سکونت آدم در بهشت دوران تکلیف نبود. بلکه یک دوران آزمایشی برای آماده شدن جهت زندگی در دنیا و پذیرش مسوولیت تکالیف بود

و ان المهدی المهدی علیه السلام انتصر به لدینی و اظهر به دولتی. و انتقم من اعدائی. واعبد به طوعا و کرها.

قالوا: اقررنا ربنا و شهدنا. ولم یجحد آدم و لم یقر.

فثبتت العزیمة لهولاء الخمسة فی المهدی علیه السلام و لم یکن لآدم عزیمة علی الاقرار و هو قول الله تبارک و تعالی. و لقد عهدنا الی آدم من قبل. فنسی و لم نجد له عزما.

ابو حمزه از امام باقر چنین روایت می کند که فرمود:

خداوند از پیامبران پیمان گرفت و فرمود: آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا.

و اینکه این محمد رسول من است و اینکه علی علیه السلام امیرالمومنین است و جانشینان پس از او والیان امر من و گنجینه های علم منند.

و اینکه مهدی علیه السلام کسی است که به وسیله او برای دینم یاری می گیرم و دولتم را به سبب او آشکار می سازم و از دشمنانم انتقام می کشم. و به وسیله او به طوع یا کراهت عبادت شوم؟

گفتند: پروردگارا اقرار کردیم و شهادت دادیم، ولی آدم نه انکار کرد و نه اقرار نمود.

پس منصب اولوالعزمی برای آن پنج تن (از جهت مهدی علیه السلام) ثابت شد و برای آدم عزمی برقرار به آن نبود.

و این است معنای قول خداوند:

و به راستی که ما از پیش به آدم سفارشی کردیم. پس او فراموش کرد و برایش عزم و تصمیم پایداری نیافتیم. [2] .

عن ابی جعفر علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : « وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً »،

قَالَ عَهِدْنَا إِلَیْهِ فِی مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَتَرَكَ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ عَزْمٌ أَنَّهُمْ هَكَذَا وَ إِنَّمَا سُمِّیَ أُولُو الْعَزْمِ أُوْلِی الْعَزْمِ لِأَنَّهُ عَهِدَ إِلَیْهِمْ فِی مُحَمَّدٍ وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ وَ الْمَهْدِیِّ وَ سِیرَتِهِ وَ أَجْمَعَ عَزْمُهُمْ عَلَى أَنَّ ذَلِكَ كَذَلِكَ وَ الْإِقْرَارِ بِهِ .

امام باقر علیه السلام در توضیح همین آیه شریفه چنین می فرماید:

یعنی درباره ی محمد و امامان پس از آن حضرت به او سفارش و عهد دادیم. پس او ترک نمود و تصمیم نگرفت بر اینکه ایشان چنانند و پیامبرانی که اولوالعزم نامیده شده اند بدین جهت است که خداوند درباره ی حضرت محمد علیه السلام و اوصیای بعد از او و بویژه حضرت مهدی و شیوه و روش او به ایشان سفارش کرد. همگی عزمشان کاملا بر این تعلق گرفت که مطلب این چنین است و به آن اقرار و اعتراف کردند. [3]

پی نوشت:

[1] طه / 115

[2] بصائر الدرجات، ص 70.

[3] کافی، جلد 1، ص 416.

بخش مهدویت تبیان


منبع: سیمای مهدویت در قرآن‏ . محمد جواد مولوی نیا

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.