تبیان، دستیار زندگی
اگر انسان عقیده به علم و حكمت الهى داشته باشد، تمام دستورهاى او را با دل و جان می پذیرد ،مانند كسى كه با تمام وجود به تخصّص و تجربه پزشكىِ شخصى باور دارد و نیازى به پرسش نمى بیند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارزش تعبد در سیره علما

ارزش تعبد در سیره علما
اگر انسان عقیده به علم و حكمت الهى داشته باشد، تمام دستورهاى او را با دل و جان می پذیرد، مانند كسى كه با تمام وجود به تخصّص و تجربه پزشكىِ شخصى باور دارد و نیازى به پرسش نمى بیند.

عبادت و بندگی خدا در موارد بسیاری به همراه تعبد و تسلیم ذكر می گردد. در میان فقها و متشرعین نیز تعبد به معنای بندگی و پرستش دانسته شده است. در باب مبنای طرح موضوعات و مسائل تعبدی در دین می توان گفت كه انسان، هنگامی كه بر حجم عظیم مجهولات خود آگاهی می یابد، و از سوی دیگر قطره ای از حقیقت معارف الهی را به جان خود می نوشد، بخوبی در می یابد كه كوههای سر به فلك كشیده علم بشری، می بایست در برابر حقایق قرآن و بیان انبیاء الهی به زانو درآمده و تسلیم شوند و با  اعتراف به جهل و عجز خود، با اضطرار و ابراز بندگی، كشف حقیقتش را طلب نمایند : «وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ؛ (آل عمران/ 78) و كسی تأویل متشابه را جز خدا نمی‎داند و ریشه‎داران در علم می‎گویند به قرآن ایمان آورده‎ایم چرا كه هر یك از آنها (محكم و متشابه) از نزد پروردگارمان می‎باشد، و جز صاحبانِ عقل عاری از شهوت به آن متذكر نمی‎شوند، پروردگارا دلهایمان را منحرف ننما بعد از آنكه رهنمایمان كردی، و از پیشگاه خود، به ما رحمتی ـ بی‎حد و حصر و غیرقابل وصف ـ بخش، چرا كه فقط تو یگانه بخشنده‎ای»

البته بدیهی است درك عمیق نسبت به تعبد و تسلیم در برابر اوامر الهی، تنها اختصاص به اولوالالباب و صاحبان منطق و خرد دارد، زیرا كسى كه معتقد است اوامر الهی، از علم بى پایان خداوند سرچشمه گرفته و براساس حكمت و مصلحت و رحمت خداوند بر انسان مقرّر شده و پیامبران نیز در تبلیغ و رساندن احكام الهى هرگز دچار لغزش نمى شوند، طبیعى است كه در برابر آنها، تعبّد و انقیاد محض نشان خواهند داد و نیازى به جستجوى فلسفه آن اوامر و احكام نمى بیند. امام رضا(ع) فرمود: « اِنّا وَجَدنا كُلَّ ما أحَلَّ اللهُ تبارك و تعالى ففیهِ صَلاح الْعباد و بَقاۆهُم ولَهُمْ اِلَیهِ الْحاجَه وَ وَجَدنا المُحرَّمَ من الاشیاء لاحاجة للعباد إلیه و وجدناهُ مفسداً، داعیاً اِلَى الْفَناء والْهَلاك»(1) ما چنین یافته ایم، آنچه را كه خداوند حلال نموده به صلاح بندگان بوده است; بندگان خدا بدان نیازمندند و آنچه خداوند حرام نموده، بدین دلیل بوده كه بندگان خداوند، نیازى به آن نداشته و موجبات فساد و نابودى آنان را فراهم مى آورد.»

در حقیقت عقل انسان پس از شناخت خدا، انسان را وامی دارد که در همه کارها از او یاری طلبد و برای سامان یافتن درست آن‌ها، بر او «توکل» نماید. پس از مدتی و در مرحله بعد، چون خود را وابسته محض به خدا می‌بیند، عنان تمامی امور خود را کاملاً به حضرت حق سپرده و تفویض می‌نماید، پس از آن شاید زمان زیادی نگذرد که به خوبی به این نکته واقف می شود، که اصلاً چیزی در دست و تملک او نبوده تا آن را به خدای خود بسپارد، بلکه از اول سر رشته وجودش در دست ایزد منان بوده و تا آخر هم این‌چنین خواهد بود، و انسان در این دنیا جز «عبد خدا» چیز دیگری نبوده و جز بنده خدا بودن شان دیگری ندارد. از این رو سزاوار است که این حقیقت را پذیرفته و رسم عبودیت و آیین بندگی اختیار نماید.

بنابراین در یك كلام، اگر انسان عقیده به علم و حكمت الهى داشته باشد، تمام دستورهاى او را با دل و جان می پذیرد، مانند كسى كه با تمام وجود به تخصّص و تجربه پزشكىِ شخصى باور دارد و نیازى به پرسش نمى بیند، بر همین اساس نیز پیامبر(ص) فرمود: « یا عبادالله انتم كالمرضى و اللهُ رَبُّ العالمین كَالطَّبیب فَصلاح الْمرْضى فیما یَعْلمُهُ الطَّبیب و یُدَبِّره به لا فیما یَشتَهیهِ الْمریض اَلا فسَلِّموا اَمْرَه تَكُونوا مِنَ الفائزین؛(2) اى بندگان خدا! شما همچون بیماران هستید و خداوند پروردگار عالمیان مانند طبیب است، پس صلاح بیمار توجّه به دانش و تخصّص طبیب است، نه آنچه خود میل دارد، پس تسلیم امر خداوند شوید تا از رستگاران باشید.»

پس بطور كلی عواملی چون علم و آگاهی، ایمان و موعظه پذیری و نصیحت پذیری را می توان از عوامل  وجود روحیه تعبد در انسان دانست كه به نص قرآن كریم و روایات موجب می گردد كه انسان از ولایت و سلطه شیطان خارج گردیده و با برخورداری از موهبت آزادی، هیچ ترس و اندوهی را به خود راه نداده و از زندگی رضایت داشته باشد.

عظمت تعبد در برابر اوامر الهی، بحدی برای  بزرگان و علما واضح و مبرهن بوده است كه برخی از آنها را واداشته است كه اگر چه برای یكبار در طول حیات خود به همه اوامر الهی عمل نموده و بدینگونه معنای واقعی تعبد را به نمایش بگذارند. در مورد شیخ مهدی ملاكتاب(ره) گفته اند كه : « شیخ مهدى ملا كتاب هیچ عبادتى را در شریعت اسلام ترك نكرده و به عمل هر كدام موفق گشته تا آنجا كه روزى متوجه سه روز روزه گرفتن حضرت امیرالمۆ منین و حسنین و فاطمه زهرا و فضه (ع) شد، كه در هر سه روز با آب افطار كردند و غذایشان را به یتیم و مسكین و اسیر داده اند، آن بزرگوار نیز تصمیم گرفت كه چنین عبادتى انجام بدهد، پس سه روز روزه گرفت و تنها با آب افطار كرد و افطارش را پنهانى به فقرا و مساكین داد، كه حتى اهل و عیالش نیز آگاه نشدند، چون بعد از ظهر روز سوم شد ضعف بر او غلبه كرد و بیهوش شد، همه گمان كردند كه او مرده است، علما و سایر مردم اجتماع كردند پس طبیبى آمد او را معاینه كرد گفت : او نمرده است و مرضى دیگر نیز ندارد، جز این كه از بى غذایى ضعف شدید دارد، پس دستور داد غذایى مخصوص درست كردند و به دهان شیخ ریختند، اتفاقا این كار در اول مغرب انجام گرفت .»(3)


پی نوشت‏ها:

1.محمدبن حسن حرعاملی، وسائل الشیعه، قم؛ دفتر انتشارات اسلامی، ج 6، ص 5

2.محمد باقر مجلسی، بحارالانوار،تهران،اسلامیه، ج 81، ص 61

3.شیخ عباس قمی، فوائد الرضویه ، قم؛ موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع) ، ص 685

منابع:

فوائد الرضویه

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان