تبیان، دستیار زندگی
میرزا حسن تبریزی (۱۲۳۰ تبریز - ۱۳۲۳ قم) مشهور به رشدیه از پیشقدمان نهضت فرهنگی ایران در سده قبل بود. وی نخستین موسس مدارس جدید در تبریز و دومین مدرسه در تهران (بعد از دارالفنون) بود، او را پدر فرهنگ جدید ایران نامیده‌اند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش شخصیت های سیاسی در تاسیس حوزه قم (2)

سهام الدوله و میرزا حسن رشدیه

نقش شخصیت های سیاسی در تاسیس حوزه قم (2)

میرزا حسن تبریزی (1230 تبریز - 1323 قم) مشهور به رشدیه از پیشقدمان نهضت فرهنگی ایران در سده قبل بود. وی نخستین موسس مدارس جدید در تبریز و دومین مدرسه در تهران (بعد از دارالفنون) بود، او را پدر فرهنگ جدید ایران نامیده‌اند.

قسمت اول را اینجا بخوانید.

سهام الدوله

معروف به سهام‏السلطان، از رجال متمول و مالكین بزرگ بود. در 1230 متولد شد. پدرش حاج قنبر علیخان سعدالدوله، در دستگاه كامران میرزا نایب‏السلطنه رئیس قراولان بود. جعفرقلى پس از انجام مقدمات تحصیلى، از طرف ناصرالدین شاه ملقب به اعتضاد نظام شد و به فرماندهى فوج ملایر منصوب گردید. در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه، درجه‏ى امیرتومانى گرفت و چند سال بعد لقب سهام‏الدوله به او اعطاء گردید و تدریجاً از امناء و بزرگان دولت شد. بعد از استبداد صغیر كه فارس دستخوش ناامنى گردید، سهام‏الدوله با اختیارات كامل فرمانرواى كل فارس و بنادر شد و چند سالى با قدرت كامل به ناامنى‏هاى منطقه پایان داد. پس از آن به تهران احضار گردید و حكومت تهران را به او سپردند. وفات او در 1308 ش اتفاق افتاد. پس از مرگ، اوصیاء او مرحومین مشیرالدوله و مۆتمن‏الملك بودند.[1]

سهام الدوله که املاک بسیاری را از طریق معاملات استقراضی فراهم نموده بود یک سوم املاکش را با نظارت مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی و میرزا حسن خان مشیر الدوله و میرزا حسین خان موتمن الملک وقف امور خیریه کرد و بیمارستان سهامیه قم را بنیان نهاد که با موقوفات وی اداره می شود.[2]

میرزا حسن رشدیه

میرزا حسن تبریزی (1230 تبریز - 1323 قم) مشهور به رشدیه از پیشقدمان نهضت فرهنگی ایران در سده قبل بود. وی نخستین موسس مدارس جدید در تبریز و دومین مدرسه در تهران (بعد از دارالفنون) بود، او را پدر فرهنگ جدید ایران نامیده‌اند.[3]

حاجی میرزا حسن رشدیه با توصیه و مشورت پدرش که از روحانیان بود تصمیم گرفت که به جای رفتن به نجف و خواندن درس طلبگی روانه استانبول و مصر و بیروت گردد و آموزگاری نوین را یاد بگیرد.

او به بیروت رفت و در آن جا سبک نوین آموزش الفبا و دروس جدید مانند حساب و هندسه و تاریخ و جغرافیا را آموخت. سپس در تفلیس مشغول به کار شد.[4]

هنگام بازگشت ناصرالدین شاه از سفر فرنگ، رشدیه طرح‌های آموزشی خود را ارائه کرد و شاه او را مامور کرد که به ایران آمده و همین سبک را در شهرهای ایران راه اندازی کند اما سپس از این تصمیم پشیمان شد و راه اندازی مدارس جدید را به وقتی دیگر موکول کرد.

وقتی امین الدوله در سال 1276 به تهران آمد، میرزاحسن خان رشدیه نیز به پشتوانه او به تهران آمده و مدارسی را به نام مدارس رشدیه در تهران بنیانگذاری کرد. اما بعد از عزل امین الدوله و قدرت یافتن امین السلطان مشکلات زیادی را متحمل شد. بزرگان و اعیان از ترس اینکه مبادا به مخالفت با اتابک متهم شوند فرزندان خود را از مدرسه بیرون آوردند و مدرسه تعطیل شد.

وی در 29 آذر 1323 در قم در سن 97 سالگی درگذشت.

از رشدیه، 27 جلد کتاب به جا مانده است که از میان آن ها می توان به" نهایه التعلیم"،"هدایت التعلیم فی اصول تدریس بدایه التعلیم"،"تحفه الصبیان" و "صد درس" اشاره کرد.

حاج میرزا حسن رشدیه تبریزی با اندیشه «زندگی بدونه دخالت در سیاست» به شدت مخالف بود و پیوسته می گفت: «از صبح که از خواب بر می خیزیم تا شب که بار دیگر به خواب می رویم زندگی ما همراه با تعامل اجتماعی است. مگر یک موجود اجتماعی مانند انسان می تواند سیاست را کنار بگذارد؟»

او در مبارزه با جهل و بی سوادی و پیکار با استبداد تمام صدمات را به جان خرید اما گامی به عقب بر نداشت. امین السلطان اتابک اعظم اول چون از تهدیدات خود نتیجه نگرفت مقدمات ترور اورا فراهم ساخت اما در نقشه خود موفق نشد. عین الدوله اتابک اعظم دوم او را به کلات تبعید کرد و دردوران استبداد صغیر با کینه توزی های حامیان جهل و استبداد رو به رو گشت. دردناک ترین زندگی وی زمانی بود که مشاهده کرد رضاخان با کمک بیگانگان به قدرت رسید و بر تخت سلطنت تکیه زد و تمام دستاوردهای انقلاب مشروطیت را از بین برد. انتخابات مجلس شورای ملی به صورت نمایشی در آمد و بار دیگر بازار تملق ها و چاپلوسی ها گرم شد و نویسندگان و خطیبان و شاعران این بار زیباترین واژه ها را به پای مردی ریختند که کرامت انسانی را به هیچ می شمرد.[5]

وی با شکل گیری حوزه علمیه قم به جرگه یاران آیت الله حائری می پیوندد و در جوار حمایت آیت الله حائری در قم مدرسه ای تاسیس می کند که در آن افراد فقیر و بی بضاعت را درس می دهد و خود نیز به درس آیت الله حائری می رود. فرزند او می نویسد:

«اوقاتی که شادروان حاج شیخ عبدالکریم حائری در قم ریاست و مرجعیت روحانی داشتند، رشدیه رخت به قم کشید و خانواده را به آنجا برد و مرتبا به مجلس درس شیخ حاضر میشد و تنها طلبه کلاهی شیخ بود»[6]


پی نوشت ها:

[1] شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول

[2] بررسی عملکرد سیاسی آیت الله حائری یزدی ، ص 64.

[3] رجال آذربایجان در عصر مشروطیت صفحه 468

[4] رجال آذربایجان در عصر مشروطیت صفحه 140

[5] راسخون به نقل از حکیمی، محمود؛ (1387)، با پیشگامان آزادی، اندیشه ها و کوشش های فرهنگی و سیاسی حاج میرزا حسن رشدیه ی تبریزی، تهران: قلم، چاپ دوم، 1387.

[6] شمس الدین رشدیه، سوانح عمر، ص 146.

تهیه وفرآوری:احمد اولیائی-گروه حوزه علمیه تبیان