ضرورت اخلاق و تهذیب در حوزه ها(2)
تربیت انسان هدف عالی تعالیم اسلامی است و تمامی دستورات فردی و اجتماعی اسلام، رشد و تعالی انسان را هدف گرفتهاند. قرآن معجزه جاوید نبیاکرم (ص) در تمامی آیات خود این هدف را دنبال میکند تا انسان را به منزل مقصود کمال رساند و از ظلمت برهاند.
گرچه منش اخلاقی و سلوک معنوی برای هر فرد مسلمانی ضروری است، اما برای روحانی بخشی از هویت و موجودیت او به شمار میآید و پیوندی ناگسستنی با او دارد.
بنابر این شاخصه عالم دینی، احیای معنویات و ارزشهای والا و گسترش آنها در بین مردم، قبیله، خویشان و معاشران است.
با دشمنان، آنان که حریم انسانیت تجاوز می کنند، مانع رشد و کمال انسانهایند، مردم را به سوی پستی سوق می دهند، بازار بی فرهنگی، بی هویتی، لاابالی گری، نامردمی، بی تفاوتی و... را گرم نگه می دارند، برخورد سخت و شدید دارند.
با یکدیگر مهربانند و همیشه عطر عطوفت و مهربانی در بین آنان به مشام می رسد.
گویی یک روح هستند، در جسمهای گونه گون.
غیبت، تهمت، تحقیر، حسد، کینه، اختلاف در بین آنان جایی ندارد.
بسان انبیأ مشی می کنند. همان گونه که در بین آنان، جای تاخت و تاز رذائل نبوده، در بین اینان هم نیست.
همان گونه که اگر انبیأ همگی در یک جامعه و در یک زمان می زیستند، به یکدیگر حسد نمی ورزیدند، به تحقیر یکدیگر نمی پرداختند. غیبت از یکدیگر نمیکرند، اختلافی با هم نداشتند، عالمان راستین هم، این گونه اند.
و برای رسیدن به تمام این معارف، پرداختن به علم اخلاق و اهمیت دادن به مباحث اخلاقی امری اجتناب ناپذیر خواهد بود.
در ادامه به بیان نکاتی از حضرت امام ره بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایراه خواهیم پرداخت.
نصایح امام خمینی به حوزهها
همانطور که علم فقه و اصول به مدرس نیاز دارد، علم اخلاق هم بدون مربی نمیشود. اگر حوزهها از داشتن مربی اخلاق و جلسات پند و اندرز خالی باشند محکوم به فنا خواهند بود. و ایشان در بیانی می فرمایند:
خیلی از چیزهاست که انسان را بیچاره کرده، از تهذیب و تحصیل باز می دارد. یکی از آنها، برای بعضی، همین ریش و عمامه است، وقتی عمامه کمی بزرگ شد و ریش بلند گردید، اگر مهذب نباشد از تحصیل باز می ماند، مقید میگردد، مشکل است بتواند نفس اماره را زیر پا گذارد و پای درس کسی حاضر شود. شیخ طوسی علیه الرحمه، در سن پنجاه و دو سالگی درس میرفته است، در صورتی که در سن بین بیست و سی بعضی از این کتابها را نوشته است. کتاب تهذیب را گویا در همین سن و سال به رشته تحریر در آورده و در پنجاه و دو سالگی در حوزه درس مرحوم سید مرتضی علیه الرحمه، حاضر میشده که به آن مقام رسیده است. خدا نکند پیش از کسب ملکات فاضله و تقویت قوای روحانی ریش انسان کمی سفید و عمامه بزرگ گردد، که از استفادههای علمی و معنوی و از تمام برکات باز میماند. تا ریش سفید نشده کاری کنید، تا مورد توجه مردم قرار نگرفتهاید فکری به حال خود نمایید. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را میبازد خود را گم میکند. قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود، خود را بسازید و اصلاح کنید. به اخلاق حسنه آراسته شوید، رذایل اخلاقی را از خود دور کنید. در درس و بحث اخلاص داشته باشید، تا شما را به خدا نزدیک سازد. اگر در کارها نیت خالص نباشد، انسان را از درگاه ربوبی دور میکند.[1]
انسانسازی، هدف اسلام
اسلام آنقدر که به تهذیب این بچههای ما و جوانهای ما کوشش دارد به هیچ چیز کوشش ندارد. اسلام اصلا برای آدم ساختن آمده است.[2]
... قرآن هم که کتاب زنده الهی است، آن هم آن قدری که دنبال این بوده است که تهذیب کند مردم را، دنبال چیزهای دیگر نبوده است. اصلا، میشود گفت که قرآن برای همین مقصد آمده است؛ برای اینکه بشر به این مطلب از همه چیز بیشتر احتیاج داشتند. قرآن کتابی است برای انسانسازی، در تمام مراحلی که انسان طی میکند، قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد، و تمام قصههایی که در قرآن نقل شده است ـ گاهی هم تکرار شده است، برای این بوده است که مسئله اهمیت داشته است ـ این قصهها راهنمای مردم بوده است و برای تهذیب بوده است.[3]
باید دانست که مشکلترین امور و سختترین چیزها دینداری است در لباس اهل علم و زهد و تقوا، و حفظ قلب نمودن است در این طریقه، و از این جهت است که اگر کسی در این طبقه به وظایف خود عمل کند و با اخلاص وارد این مرحله شود و گلیم خود را از آب بیرون کشد و پس از اصلاح خود به اصلاح دیگران پردازد و نگهداری از ایتام آلرسول نماید، چنین شخصی از زمره مقربین و سابقین به شمار آید. چنانچه حضرت صادق (ع) در خصوص چهار نفر حواریین حضرت باقر (ع) چنین تعبیر فرمود، و در وسائل از رجال کشی سند به ابیعبیده الحذاء رساند قال: سمعت اباعبدالله یقول: زراره و محمدبن مسلم و ابوبصیر و برید من الذین قال الله تعالی والسابقون السابقون اولئک المقربون.[4] و احادیث در این مقوله بسیار است و فضیلت اهل علم بیش از آن است که در حوصله آید و کفایت میکند درباره آنها حدیث منقول از رسول اکرم صلی الله علیه و آله: من جائه الموت و هو یطلب العلم لیحیی به الاسلام کان بینه و بین الانبیاء درجه واحده فی الجنه؛ کسی که بیاید او را مرگ در صورتی که طلب کند علم برای زندهکردن اسلام، در بهشت مقام او با مقام پیامبران یک درجه بیشتر فاصله ندارد.
و پس از این انشاءالله ذکری از فضیلت آنان پیش میآید، و اگر خدای ناخواسته از طریق سلوک برکنار شد و راه باطل پیش گرفت از علمای سوء که بدترین خلقالله هستند و درباره آنها احادیث سخت و تعبیرات غریب وارد شده است به شمار آید، و باید اهل علم و طلاب از این راه پر خطر اول چیزی را که در نظر گیرند این باشد که خود را اصلاح کنند در خلال تحصیل و آن را حتیالامکان بر جمیع امور مقدم شمارند که از تمام واجبات عقلیه و فرایض شرعیه واجبتر و سختتر همین امور است.[5]
بنابراین، آن چیزی که در رأس همه امور است، برای همه ماها اول تهذیب نفس است و در خلال او تهذیب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمیتواند دیگران را تهذیب کند، حرف اثر ندارد. وقتی که آقایان خودشان را تهذیب کردند، خصوصا، ائمه جمعه که سر و کارشان با تودههای عظیم مردم است، ائمه جماعت هم هست، اما ائمه جمعه بیشتر الان مورد توجه هستند، آنها باید ان شاء اللَّه به مقام عالی تهذیب برسند و مردم را هم دعوت به این مطلب بکنند.[6]
نمونههایی از جلسههای اخلاق در گذشته
1.مرحوم میرزا جواد آقای ملكی تبریزی یكی از اساتید اخلاق امام خمینی است و برای طلاب و عموم مردم جداگانه جلسات اخلاق داشته است. یكی از فضلای معاصر در این باره چنین مینگارد:
... وی سه ماه رجب، شعبان و رمضان را متوالیاً روزه میگرفتند و در مدرسه فیضیه درس اخلاق عمومی ایراد میكردند و اكنون [یعنی سال 1393 ق، تاریخ تألیف كتاب] كه حدود 50 سال از وفات آن عالم ربّانی میگذرد، در و دیوار مدرسه و فضای مدرسه صدای حزین و گریان و نالههای پرشوق و سوزان او را كه میگفت: "اللهم ارزقنیالتجافی عن دارالغرور و الانابة الی دارالخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت" [7] به گوش ارباب هوش میرساند، فضائل و كرامات آن مرحوم بیش از اینها است كه بتوان در این كتاب آورد. درباره زهد و تقوا و عشق و عرفان او، شاگردان وی داستانهایی گفته و او را از بكائین این زمان به حساب آوردهاند و نماز جماعتش در مدرسه فیضیه و مسجد بالاسر و نیز درس او شاهد این مدعاست.[8]
2.مرحوم علامه طباطبایی در سالهای 1368 و 1369 ق. در حوزه علمیه قم برای بعضی از طلاب درس اخلاقی بیان فرمودهاند كه این اولین دوره از درسهای اخلاقی و عرفانی ایشان است، خوشبختانه تقریرات درس ایشان در رسالهای به نام لباللباب به چاپ رسیده است.[9]
علامه طباطبایی رساله سیر و سلوك منسوب به بحرالعلوم را اهمیت میدادند و به خواندن آن توصیه مینمودند و خودشان چندین دوره آن را خصوصی برای طلاب شوریده و وارسته از طالبان حق و لقاءالله، با شرح و بسطی نسبتاً مفصّل بیان میفرمودند.[10]
پی نوشت ها:
[1]سایت جماران
[2]صحیفه امام، ج 14، ص 170.
[3]صحیفه امام، ج 15، ص 504.
[4]ابی عبیدهحذاء میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: زراره و محمدبن مسلم و ابوبصیر و برید از جمله کسانی هستند که خداوند درباره آنان گفته است آنان به حقیقت مقربان درگاهاند. آنان در بهشت پرنعمت جاودانی متنعّماند. (آیات 11 و 12 سوره واقعه)
[5]چهل حدیث، ص 378ـ379.
[6]صحیفه امام، ج 15، ص 505.
[7]مفاتیح الجنان، چاپ علمی، ص 240، بحث اعمال شب بیست و هفتم ماه رمضان.
[8]گنجینه دانشمندان، ج1، ص 231 با تصرف در عبارات.
[9]رساله لب اللباب، مقدمه ص 20.
[10]مهرتابان، ص 54، بخش نخست.
منبع:
سایت معاونت تهذیب حوزه علمیه
پایگاه حوزه نت
کتاب سیمای فرزانگان، رضا مختاری
پایگاه اطلاع رسانی جماران
تهیه و فرآوری: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان