تبیان، دستیار زندگی
روحانیت وارث انبیا و نماینده اسلام است و مسئولیت هدایت انسان را پس از آنان بر دوش دارد، بی‌شک بر دوش کشیدن چنین بار سنگینی نیاز به آن دارد که طلبه ابتدا خود را از رذائل و نفسانیات پاک کرده و پا در مسیر تعالی گذاشته باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرورت اخلاق و تهذیب در حوزه ها(١)

ضرورت اخلاق و تهذیب در حوزه ها(1)
روحانیت وارث انبیا و نماینده اسلام است و مسئولیت هدایت انسان را پس از آنان بر دوش دارد، بی‌شک بر دوش کشیدن چنین بار سنگینی نیاز به آن دارد که طلبه ابتدا خود را از رذائل و نفسانیات پاک کرده و پا در مسیر تعالی گذاشته باشد.

بی تردید هر دانش پژوهی هم زمان با فراگرفتن مسائل علمی، به تعلیم و تعلم مسائل اخلاقی و علوم معنوی نیازمند است و این امر برای روحانیان بخاطر وظایف ذاتی که به عهده دارند، ضرورت دو چندان دارد. از آغاز شکل گیری حوزه های علمیه عالمان ربانی به این ضرورت آگاه بوده و سعی می کردند علاوه بر آموزش عملی سجایای اخلاقی به طلاب، آنان را از نصایح زبانی خود نیز محروم نسازند.

و لذا حوزه و اخلاق، عالم دینی و پارسایی و روحانیت و معنویت همراه و قرین یکدیگرند. به هم پیوسته اند و جدایی ناپذیر .

حوزه بدون اخلاق، عالم دینی بدون پارسایی و روحانیت بدون معنویت، تصور نمی شود. اگر هم باشد، پیوسته ای است درون تهی. خسی است بی مقدار بی ریشه است و زمامش در دست باد، به هر سو که بخواهد می کشدش .

پارسایی و زهد هم بدون ریشه در دانش و آگاهی، ره به جایی نمی برد، چراغی نمی افروزد، زاویه تاریکی را روشن نمی کند.

معنویت، با بال علم، می تواند حرکت کند و سرگشته ای را از وادی سرگشتگی رهایی بخشد و گرنه، نه خود راه می یابد و نه دیگری را می تواند راه نماید.

فلسفه وجودی حوزه ها، پرورش انسانهایی است که با این دو بال، حرکت کنند و جامعه انسانی بر این دو رکن استوار سازند.

از این روی، حوزه، نه حرکت صوفیانه و عزلت گزینی را می پذیرد و نه دانش اندوزی به دور از ریاضت نفس را. هر دو را می خواهد و بر آن پای می فشارد. حوزه ها، خاستگاه فضائل و مرکز ستیز با رذائل اند.

حوزه ها در طول تاریخ، پاسدار و منادی ارزشهای متعالی و رفتار و منش انسانی - اسلامی بوده اند.

تلاش داشته اند، با گسترش دانش و ارزش، راه بنمایانند، نور بگستردند و چراغ راه باشند، تا قافله بشری، ره گم نکند:

«و علامات و بالنجم هم یهتدون»(نحل، 16)
این است که همیشه و همه جا همراه کلمه «طالب علم» و «حوزه علوم دینی» قداست، تقوا و خلوص به ذهن می آید و عالم دینی، جایگاه روحانی می یابد، یعنی جایگاه کسی که به عالم ماورای طبیعت نظر دارد و از خاکدان به ملکوت پرکشیده است.

نمونه‌هایی از جلسه‌های اخلاق در گذشته

1.یكی از فضلای معاصر می‌نویسد:

در حدود سال 1341 ق. با چند تن از دوستان از محدّث قمی، صاحب مفاتیح و آثار بسیار ارزنده دیگر، خواهش كردیم شبهای پنجشنبه و جمعه را در مدرسه میرزا جعفرخان مشهد به عنوان اخلاق، درسی را برای طلاب شروع كنند. قریب به هزارتن از علماء و طلاب شهر در آنجا حضور می‌یافتند و ایشان منبر می‌رفتند و در حدود سه ساعت در قسمتهای اخلاقی بحث می‌كردند، تتّبع و تبحّر ایشان در اخبار و روایات و احتیاط ایشان در نقل تفسیر آنها كه غالباً مسند نقل می‌شد و تاثیر عجیب آن گفته‌ها، شنوندگان را - كه همه اهل علم و اطلاع بودند - سخت مورد اعجاب قرار می‌داد، لكن با تأسف، بیش از چند ماهی آن استفاده و افاده دوام نیافت.[1]

2.یكی از دروس اخلاق پر رونق و پر محتوا در گذشته، درس حضرت امام خمینی (ره) بوده است.

در آغاز، این جلسه خیلی محدود بود و فقط عده‌ای افراد مورد اعتماد ایشان می‌توانستند شركت كنند و از روی كتاب منازل السائرین معارف الهی را برای آنان بازگو می‌كرد. به تدریج دامنه این درس توسعه یافت و هفته‌ای یك روز در سطح حوزه تشكیل گردید و علاوه بر روحانیون، ده‌ها نفر از قشرهای گوناگون در آن شركت می‌جستند. استقبال وافر مردم از این مجلس، امام خمینی را بر آن داشت تا جلسه را در هفته‌ای دو روز(پنجشنبه و جمعه) برقرار سازد. عمّال رضاخان به كارشكنی پرداخته در صدد برهم زدن مجلس مزبور بر آمدند، لیكن با مقاومت سرسختانه ایشان روبه رو شدند. امام در پاسخ فرستاده پلیس، اظهار می‌دارد: "من موظف هستم به هر نحوی كه هست این مجلس را برگزار كنم، پلیس شخصاً بیاید و از آن جلوگیری كند" عمّال رژیم، از حمله علنی به مجلس مزبور خودداری كردند ولی به كارشكنی خود ادامه دادند تا سرانجام امام خمینی ناچارشد كه برنامه را از مدرسه فیضیه به مدرسه "حاج ملاصادق" با شرایط محدودتری منتقل سازد و این وضع تا مدتی ادامه داشت تا آنكه دوران سیاه رضاخان به سرآمد و درس اخلاق امام خمینی به مدرسه فیضیه بازگشت و در آنجا با شكوه هر چه تمامتر تشكیل گردید و سالیان درازی (ظاهراً حدود 8 سال) مورد استفاده جامعه روحانیت قرار گرفت و پس از آن نیز در فرصت‌های مناسب در قم و نجف به پند و اندرز دانش پژوهان روحانی می‌پرداخت و با سخنان سازنده خویش، جامعه روحانیت را به تقوا و مبارزه با نفس دعوت می‌فرمود.[2]

استاد شهید مطهری كه خود یكی از بارزترین شخصیتهای شركت‌كننده در این كلاس است، تأثیر آن را بدین سان بیان كرده است:

... اگرچه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در معقولات را نداشتم، اما درس اخلاقی كه به وسیله شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته می‌شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوك بود نه اخلاق به مفهوم خشك علمی، مرا سرمست می‌كرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه‌ای این درس مرا آنچنان به وجد می‌آورد كه تا دوشنبه و سه‌شنبه هفته بعد خودم را تحت تأثیر آن می‌یافتم. بخش مهمی از شخصیت فكری و روحی من در آن درس- و سپس در درسهای دیگری كه در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم- انعقاد و همواره خود را مدیون او دانسته و می‌دانم، راستی كه او "روح قدسی الهی" بود.[3]

3.آیت‌الله بروجردی (ره) مرحوم حاج میرزا علی آقای شیرازی را برای تدریس اخلاق به قم آورده بود و طلاب و فضلا در مجالس درس ایشان شركت می‌كردند. تعلمات حاج میزرا علی آقا در تكوین شخصیت استاد مطهری بسیار نقش داشته است و استاد از او بدین گونه یاد می‌كند:

یادی از استاد: دریغ است از آن بزرگمردی كه مرا اولین بار با نهج البلاغه آشنا ساخت و درك محضر او را همواره یكی از ذخائر گرانبهای عمر خودم- كه حاضر نیستم با هیچ چیز معاوضه كنم- می‌شمارم و شب و روزی نیست كه خاطره‌اش در نظرم مجسّم نگردد؛ یادی نكنم و نامی نبرم و ذكر خیری ننمایم، به خود جرأت می‌دهم و می‌گویم او به حقیقت یك عالم ربّانی بود، اما چنین جرأتی ندارم كه بگویم "من متعلّم علی سبیل نجاه" بودم....[4]

بنابراین، قول و عمل روحانی باید انطباق داشته باشد.به توصیه حضرت امام تنها عالم مهذب می‌تواند در اصلاح جامعه موثر باشد و عالم نامهذب موجب انحراف امت می گردد. روحانی باید همان گونه که به فکر علم آموزی است به فکر تهذیب خود باشد و بلکه تهذیب را بر علم‌آموزی مقدم گرداند. عالمان دین باید از هواهانی نفسانی برحذر باشند و حب دنیا را از دل خود بیرون کنند تا بتوانند علاوه بر تأثیرگذاری بیشتر در جامعه خود نیز از هدایت الهی و توفیق درک حقایق بهره‌مند گردند. همچنین حضرت امام به طلاب در باره استمرار علم‌آموزی تا اخر عمر، اخلاص، زهد، ساده‌زیستی، بی‌اعتنایی به دنیا، پرهیز از رفاه‌جویی و پرهیز از رذایل اخلاقی مانند ریا و عجب و کبر و غیبت توصیه و تأکید فرموده‌اند.

و در بیانی دیگر حضرت امام ره می فرماید: شما وقتی وارد حوزه می‌‏شوید، پیش از هر کار باید در صدد اصلاح خود باشید. و مادامی که در حوزه به سر می‏برید، ضمن تحصیل باید نفس خود را تهذیب کنید تا آن گاه که از حوزه بیرون رفتید و در شهر و یا محلی رهبری ملتی را بر عهده گرفتید، مردم از اعمال و کردار شما، از فضایل اخلاقی شما، استفاده کنند، پند گیرند، اصلاح شوند. بکوشید پیش از آنکه وارد جامعه گردید خود را اصلاح کنید، مهذب سازید. اگر اکنون که فارغ البال می‏ باشید در مقام اصلاح و تهذیب نفس برنیایید، آن روز که اجتماع به شما روی آورد دیگر نمی‏‌توانید خود را اصلاح نمایید.[5]


پی نوشت ها:

[1]الفوائد الرضویه، سرآغاز آن، صفحه "د" با اندكی تغییر.

[2]بررسی و تحلیلی از امام خمینی، ج 1، ص 39-40 با تلخیص و تغییر.

[3]علل گرایش بهبرل مادی گری، ص 10 مقدمه.

[4]سیری در نهج البلاغه، ص 9، مقدمه.

[5]سایت جماران

منبع:

پایگاه اطلاع رسانی جماران

سایت معاونت تهذیب حوزه علمیه

پایگاه حوزه نت

کتاب سیمای فرزانگان، رضا مختاری

تهیه و فرآوری: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان