تبیان، دستیار زندگی
در مكتب انسان ساز اسلام، استاد واسطه فیض الهی بشمار رفته و موجب تعظیم مقام وی گردیده است. از این جهت امام خمینی(ره) مقام اساتید را بسیار شریف دانسته و آن را در ردیف برنامه های تعلیماتی پیامبران دانسته اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سلوك عالمانه در برابر استاد

سلوك عالمانه در برابر استاد
در مكتب انسان ساز اسلام، استاد واسطه فیض الهی بشمار رفته و موجب تعظیم مقام وی گردیده است. از این جهت امام خمینی(ره) مقام اساتید را بسیار شریف دانسته و آن را در ردیف برنامه های تعلیماتی پیامبران دانسته اند.

گرایش به كسب دانش و به عبارتی تعلیم و تعلم، اساس فرهنگ انسانی را شكل داده و موجب تمایز اجتماع بشری از زندگی سایر موجودات می گردد. در دستگاه آفرینش، خداوند متعال به موجب «علّم القران »، «علّم بالقلم» و«علّمه البیان» به عنوان معلم بشر و عالم صنع وی به منزله مدرسه ای است که افراد بشر به تفاوت مراتب، تفاوت های فردی و استعدادها، فراگیران این مدرسه هستند.

تعلیم و تعلم خداوندی دارای مراتبی بوده و در مرتبه ثانیه خود، شامل تدریس و تعلیم گری شاگردان و برجستگان این مكتب كه همانا انبیاء و اولیاء الهی هستند، نیز می گردد؛ در سوره کهف ذیل داستان خضر و موسی(ع) خداوند درباره خضر می فرماید: « آتیناه رحمةً من عندنا و علّمناه من لدنّا علماً » در اینجا خداوند معلّم اختصاصی یکی از بندگان با استعداد و شایسته خود است، که به مرتبه علم لدّنی در برابر دانش اکتسابی ارتقاء داده شد.

در مكتب انسان ساز اسلام، استاد واسطه فیض الهی بشمار رفته و موجب تعظیم مقام وی گردیده است. از این جهت امام خمینی(ره) مقام اساتید را بسیار شریف دانسته و آن را در ردیف برنامه های تعلیماتی پیامبران دانسته اند و فرموده اند: «شما باید خیلی توجه داشته باشید که یک مردم عادی نیستید، شماها معلم نسلی هستید که در آتیه همه مقدّرات کشور به آن نسل سپرده می شود» و خاطرنشان ساخته اند: «معلم امانت داری است که غیر از همه امانت ها، انسان امانت اوست»(1)

تكریم اساتید و دانشمندان، در سیره عملی پیامبر و اهل بیت (ص) مورد تاكید قرار گرفته است.امیر المومنین(ع) می فرماید: «مَنْ وَقَّرَ عالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ»(2) یعنی كسی كه به عالمی احترام نماید، به خدا احترام نموده است.

علّامه حسن‌زاده‌آملی نقل کرده است: « بنده حریم اساتید را بسیاربسیار حفظ می‌کردم. سعی می‌کردم در حضور استاد به دیوار تکیه ندهم، چهار زانو بنشینم، حرفی را زیاد تکرار نکنم، چون ‌و چرا نمی‌کردم که مبادا سبب رنجش استاد شود. یک روز محضر آقای مهدی الهی قمشه‌ای نشسته بودم.خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم. ایشان برگشتند و به من فرمودند: چرا این کار را کردی؟! گفتم: من لیاقت ندارم که دست شما را ببوسم. برای بنده این کار مایه مباهات است، خب چرا این کار را نکنم؟»(3)

از مصادیق احترام به استاد فروتنی و تواضع در برابر وی می باشد، امام صادق (ع) می فرمایند: «تواضعوا لمن طلبتم منه العلم؛(4) یعنی در پیشگاه کسی که از او دانش می آموزید، فروتن باشید.» مصادیق فراوانی برای تكریم و احترام استاد می توان برشمرد كه برخی از آنها در كلام امام سجاد (ع) بیان گردیده است: « حق سرپرست علمى (استاد) آن است كه او را تعظیم كنى، مجلسش را محترم شمارى، درست به گفتارش گوش دهى، به او توجه كنى، استاد را در تربیت علمى خود كه به آن محتاجى، كمك دهى، فكر را فارغ (و حواس را براى دریافت سخنش جمع) و ذهن را حاضر سازى، با چشم پوشى از لذت ها و كاستن شهوت ها قلب را پاك كنى و چشم را جلا دهى، و بدانى كه در آن درس ها كه به تو مى‏آموزد پیك او هستى، با هر جاهلى برخورى باید پیام استاد را نیكو به گوشش برسانى، و چون این رسالت را بعهده گیرى در ابلاغ آن و قیام به این وظیفه خیانت نورزى.»(5)

اهل بیت(س) در سیره خود به اساتید و معلمان فرزندان خود بسیار احترام می نمودند و از این طریق به مردم الگو می دادند، در منابع روایی نقل گردیده است كه، « شخصى در مدینه مدرسه‏اى تأسیس کرد و به آموزش کودکان مشغول بود. روزى یکى از فرزندان امام حسین(ع) به مدرسه وى رفت و آیه شریفه «الحمدلله رب العالمین» را آموخت. وقتى به منزل برگشت، آیه را تلاوت کرد و معلوم شد آن را در مدرسه‏اى از معلم آموخته است، امام حسین(ع) هدایاى زیادى براى معلم فرستاد، به طورى که موجب شگفتى عده‏اى از یاران آن حضرت گردید.آنها نزد امام آمدند و عرض کردند: آن همه پاداش به معلم رواست که شما در برابر آموزش یک آیه، این همه هدیه براى معلم فرستاده‏اى؟! حضرت فرمود: آنچه که دادم چگونه برابرى مى‏کند با ارزش آنچه که او به پسرم آموخته است.»(6)

علمای بزرگ و مراجع بزرگوار تشیع نیز در سیره عملی خود، همواره بر احترام اساتید خود تاكید داشتند و با اینكار خود، ارزش والاى استاد و معلم را به تمامی طلاب گوشزد می نمودند. مرحوم آقا ضیاء الدین عراقى(ره) كه از شاگردان مبرز مرحوم آخوند خراسانى (ره) بوده است مى گوید: «بعد از آنكه میرزاى بزرگ شیرازى(ره) مرحوم شد، پسر او حاج میرزا على آقا كه طلبه اى جوان بود، به نجف آمد. استاد ما آخوند، هر جا كه مى رفت پسر میرزا را با خود مى برد و او را در هر محلى و مجلسى جلو مى انداخت . شاگردان آخوند كه فاضل و مجتهد بودند، از آنكه مى دیدند استادشان دنبال طلبه جوانى راه مى رود، ناراحت شده مرا كه از همه جوانتر بودم، تحریك كردند تا این مطلب را با استاد خود در میان بگذارم، از این روى من جسارت كرده به ایشان عرض كردم: این چه معنا دارد كه شما با آنكه خودتان كمتر از میرزاى شیرازى نیستید، دنبال پسر جوان او راه مى افتید و او را در همه جا بر خود مقدم مى دارید؟ آقا ضیاء مى گوید: آخوند نگاهى به من كرد و فرمود: « اگر به تو برمى خورد دنبال ما نیا، این پسر استاد من است و احترام او بر من لازم است.» تا زمانى كه میرزاى شیرازى زنده بود، آخوند به احترام استاد بالاى منبر تدریس نكرد و براى شاگردان، نشسته درس مى گفت پس از درگذشت میرزا روز درس بر منبر نشست و گفت : « قال الاستاد و اقول »(7)


پی نوشت‏ها:

1.موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، کلمات قصار امام خمینی، تهران، عروج، ص 204

2.جمال الدین محمد خوانسارى، شرح غرر الحكم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ج5، ص351

3.http://mouood.org

4.كلینی، اصول کافی، قم، اسوه، ج 1 ص 36

5.شیخ حسین بحرانی، تحف العقول، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 265

6.سید هاشم بحرانی، تفسیر برهان، تهران، بنیاد بعثت، ج1، ص43

7.عبدالحسین كفایی، مرگى در نور، تهران، زوار، ص 98

منابع:

مرگی در نور

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان