تبیان، دستیار زندگی
زهد آثار دیرپا و عمیقی در زندگی فردی و اجتماعی به همراه دارد، كه یكی از مهمترین آنها محبوب خدا و خلق خدا شدن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عنصر گره گشای عالمان دین

عنصر گره گشای عالمان دین
زهد آثار دیرپا و عمیقی در زندگی فردی و اجتماعی به همراه دارد، كه یكی از مهمترین آنها محبوب خدا و خلق خدا شدن است.

متاسفانه بسیاری از مفاهیم دینی با برداشتهای ناصحیح دست به گریبان بوده و در طول زمان در میان متشرعین بدینگونه نهادینه گردیده اند و هر چند علما و پاسداران حریم شریعت تلاش نموده اند كه در برابر این كژاندیشی ها ایستادگی نموده و نگذارند دین از مسیر اصلی خود خارج گردد، با اینحال هستند مفاهیم و موضوعاتی كه در شرع مقدس در قالب معنایی خاصی مطرح گردیده، ولی در اجتماع، معنایی از آن مفهوم مورد توجه قرار می گیرد، كه در حد افراط و تفریط معنای اصلی قرار دارد.

یكی از این مفاهیم، مفهوم زهد می باشد كه برداشتهای ناصحیح از آن در طول تاریخ، همواره موجب شده است كه جمعی در مسیر افراط و گروهی در وادی تفریط، حقیقت زیبای زهد و پارسایی را مشوش سازند، به گونه ای كه گاهی با شنیدن واژه زهد, انزوا، گوشه گیری، دوری از مردم و تمدن و پیشرفت و ترقی و دعا و عبادت در گوشه ای آرام و فارغ از مشغله های زندگی, در ذهن انسان تداعی می گردد. در حالیكه این معنی واژگونه ساختن حقیقتی ارزشی و آلوده ساختن مفهومی ملكوتی است.

امام صادق در روایت زیبایی ضمن تبیین حد افراط و تفریط در معنای زهد می فرمایندزهد نه آنست كه مال دنیا را تباه كنی و نه آنكه حلال آنرا بر خود حرام گردانی . بلكه زهد آن است كه اعتمادت به آنچه نزد حق است، بیش از آن باشد كه در نزد خودت یافت می شود.»(1)

در تبیین این مساله باید گفت، با توجه به رویكرد متعالی جهان بینی الهی به جایگاه انسان در نظام آفرینش و طراحی ویژه خلقت وی، روح تعالیم دینی و رسالت پیام آوران الهی ساماندهی و جهت دادن به امور دنیوی و کنترل و هدایت مطالبات نفسانی و بهره مندیهای مادی است.  برای عملی شدن این مقصود بزرگ، نقشه و راهکار دینی زهد، در مواجهه با پدیده های دنیوی، طراحی شده است،‌ که نقطه مقابل آن رغبت و طمع ورزی است و با عنایت به خاصیت ویرانگری طمع و محبت کاذب به دنیا و زخارف مادی و عداوت مخصوص نفس سرکش انسانی در ضایع کردن سرمایه های انسانی و زندگی معنوی است که امیرالمۆمنین(ع) فرموده اندأنّ منْ اعون الاخلاق علی الدین الزهد فی الدنیا؛ کمک کارترین خلق ها بر امر دین(عمل به آن)، زهد در دنیا است.»(2)

بنابراین زهد در رویكرد اصیل آن، عبارت است از، ساده زیستی و قطع علاقه مفرط به دنیا و تعلق به معنویت و تقوا. به لحاظ علم اخلاق اسلامی، زهد و ترك تعلق به دنیا، زیرساخت و زمینه ساز كوشش برای تحصیل تقوا و انجام وظایف دینی است.

زهد در این معنا، آثار دیرپا و عمیقی در زندگی فردی و اجتماعی به همراه دارد، كه یكی از مهمترین آنها محبوب خدا و خلق خدا شدن است. « شخصی خدمت پیامبر(ص ) رسید عرض کرد: مرا بر کاری راهنمایی کنید که با انجام آن محبوب خداوند و مقبول خلق گردم ؟ حضرت فرمود: ازهد فی الدنیا یحبک الله وازهد فیما فی ایدالناس یحبک الناس؛(3) نسبت به دنیا بی رغبت باش و به آنچه در دست مردم است شیفته مشو تا خداوند و مردم تو را دوست بدارند

به تحقیق، در بررسی تاریخ حیات اجتماعی مبرهن می گردد كه بی اعتنایی به زخارف دنیوی، می تواند انسان را در چشم مردم بزرگ و با شخصیت سازد. زاهد به علت حسن معاشرت و عدم چشم داشت به مال مردم، نه تنها انگیزه ای برای بی مهری دیگران به جا نمی گذارد که مورد ستایش آنها نیز قرار می گیرد. دنیاگرایی بویژه در مورد عالمان دینی، باعث می گردد كه از چشم مردم افتاده و زمینه اتهام و بدگمانی به آنها فراهم آید « تحبب الی الناس بالزهد فیماایدیهم تفز بالمحبه منهم؛  با بی رغبتی به داشته های مردم دوستی آنان را به دست آور که اگر چنین کردی به محبت ایشان نایل می گردی»(4)

همین زهد و بی نیازی علما و بزرگان دینی در دوران حیات خود، آنها را محبوب مردم كرده، بگونه ای كه همه گرفتاریها فردی و.... خود را با آنها در میان گذاشته و از آنها كمك می خواستند. در زهد و پرهیزگاری این دست از علما، حكایتهای بی شماری در كتب تراجم نقل گردیده است كه می توانند نقش تربیتی غیر قابل انكاری داشته باشند. یكی از این علما، سید هشام حطاب است كه او را با نادرشاه افشار حكایتى است كه بر شدت زهد او دلالت مى كند « وقتى كه نادرشاه به قصد زیارت حضرت امیرالمۆمنین (ع) وارد نجف اشرف شد، پس از زیارت آن حضرت به قصد زیارت علماى مشهور نجف به خانه آنان مى رفت، چون به خانه سید هاشم حطاب آمد، دید سید بر روى حصیرى نشسته است و زندگى بسیار ساده و بى آلایشى دارد. شاه وقتى خواست از خدمت سید مرخص شود، عرض ‍ كرد: من نادرشاهم و قدرت در دست من است و اگر هر حاجت و نیازى دارید، امر كنید تا انجام دهم و به این خدمت مرجوعه افتخار كنم، سید در جواب گفت : بلى ، من از شاه مى خواهم كه جلو این پشه ها را بگیرد كه مرا اذیت نكنند، چون اینها نمى گذارند من راحت بخوابم . شاه گفت : من به دفع آنها قادر نیستم، چیزى از من بخواهید كه من قادر به آن باشم، مانند مال دنیا و پول كه براى شما نفعى داشته باشد، سید در جواب فرمود: من آنها را از كسى مى خواهم كه بر همه چیز قدرت دارد پس شاه حركت كرد و رفت.»(5)


پی نوشت‏ها:

1.محمد باقر مجلسی،  بحارالانوار,تهران، اسلامیه، ج77، ص172

2.كلینی، اصول كافی، قم، اسوه،  ج 3، ص 192

3.ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، قم، هنارس، ص268

4.اخلاق و آداب اهل علم،مجله حوزه، آذر و دی 1370، شماره 47،ص98

5.محمد حرز الدین، معارف الرجال ، قم، كتابانه آیه الله مرعشی، ج 2، ص 250

منابع:

معارف الرجال

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان