نخستین سرچشمه گناه و معصیت
هنگامی که حرص بر انسان غلبه میکند، حتی نسبت به برادر ضعیف و ناتوان خود مرتکب ظلم فاحش میشود که هر انسان با وجدانی آن را نکوهش میکند. حرص بر مال دنیا، حد و مرزی نمیشناسد و انسان را به بدترین ظلم و ستمها وادار میکند.
گرداب هلاکت و نیستی!
بعضیها، هدفشان در زندگی، فقط خوردن و خوابیدن است؛ منتظرند ببینند چه پیش میآید؛ نه به فردای مادیشان میاندیشند و نه به فردای آخرتشان؛ اهل حزب بادند! هر دم گرفتار هوسیاند كه به دلشان چنگ میزند؛ فراتر از آن را نه میبینند و نه میخواهند كه ببینند! نه گوشهایشان میشنود؛ نه چشمهایشان میبیند و نه اندیشهشان تكاپویی دارد! اینان، گمراهاند و غفلتزده ... «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنّمَ كَثیرًا مِنَ الْجِنِّ وَ اْلإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَاْلأنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»(1)...
انسانها گرفتار در گرداب رفاه و راحتطلبی که دلهاشان اسیر در قفس تنگ آسودهخواهی است، راه را بر درست اندیشیدن بستهاند؛ آنقدر در دنیا و مافیهایش دست و پا زدهاند كه از یاد بردهاند برای چه آمدهاند و به كجا میروند ...
ز كجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود
به كجا میرود آخر ننمایی وطنم
فزونخواهی و حرص بیش از اندازه و طمع، موجب میشود آدمی از آنچه دارد، لذت نبرد و از سویی همواره در جستوجوی آنچه دور از دسترس اوست، تلاش بیهوده کند و از سوی دیگر، از آنچه دارد، به خوبی بهرهمند نگردد. اینگونه است که انسان حریص، ذلت و خواری را به خود میپذیرد و از عزت و کرامت و شرافت دور میشود؛ برای گردآوری بیشتر مال و زراندوزی، خود را به ذلت و خواری میافکند و گاه چنان راه افراط را در پیش میگیرد که این حقارت و ذلت را نمیبیند: «وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزْقَهُ فَیقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ»(2)؛ زیرا از آنچه دارد، لذت و بهره نمیبرد و همواره به دست و مال دیگران چشم دوخته است: «وَجَمَعَ فَأَوْعَى إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا»
(3)
بر همین اساس است که هیچگاه طعم آرامش و رستگاری را نمیچشد: «یوْمَ یجْمَعُكُمْ لِیوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ یوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن یۆْمِن بِاللَّهِ وَیعْمَلْ صَالِحًا یكَفِّرْ عَنْهُ سَیئَاتِهِ وَیدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ». (4)
آثار شوم حرص و طمع در زندگی فردی و اجتماعی
1. حرص، انسان را به رنج و زحمت ابدی گرفتار میسازد.
2. فرد حریص، هرگز سیر نمیشود؛ حتی اگر مالک تمام دنیا شود، باز هم فقیر است!
3. فرد حریص همچون فقیران زندگی میکند و همچون فقیران میمیرد، ولی همچون اغنیا در قیامت مورد محاصبه اعمال قرار میگیرد!
4. حرص، انسان را به هلاکت میاندازد؛ زیرا فرد حریص به خاطر دلباختگی به دنیا، خطراتی را که در اطرافش وجود دارد، نمیبیند و با عجله و شتاب، به پیش میتازد.
5. حرص، آبروی انسان را میریزد و ارزش او را در نظرها پایین میآورد؛ زیرا شخص حریص، برای رسیدن به مقصود خود حتی ملاحظات اجتماعی را کنار میگذارد و همچون اسیری که زنجیر بر گردنش انداخته باشند، به این سو و آن سو کشیده میشود.
6. طمع، آدمی را آلوده به انواع گناهان همچون: دروغ، خیانت، ظلم و غصب حقوق دیگران میکند؛ زیرا اگر بخواهد حلال و حرام خدا را رعایت کند، به مقصودش نمیرسد.
7. حرص، آدمی را از خدا دور میسازد، در نظر بندگان خدا کوچک میکند، آرامش را از او سلب مینماید و زندگی توأم با ناراحتی و شکنجه برای او به بار میآورد.
8. فرد حریص اموالی را میاندوزد که زحمت و مسئولیّتش از آن اوست و سود و استفادهاش از آن دیگران.
9. طمع، نتیجه سوءظن به خداست و محصولش تشدید این سوءظن میباشد. (5)
امام علی (علیه السلام) در نامه خود به مالکاشتر، فرموده است: «اِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزٌ شَتَّی یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ؛ بخل و ترس و حرص، غرایز مختلفی هستند که یک ریشه دارند و آن سوءظن به خداست». (6)
عاقبت حرص و طمع
امام سجاد (علیه السلام) در حدیثی، نخستین سرچشمه گناه و معصیت پروردگار را تكبر دانسته است که گناه بزرگ ابلیس بود و به خاطر آن، به فرمان خدا پشت كرد و از كافران شد. سپس حرص، به عنوان دومین سرچشمه گناه و ترك اولى از ناحیه حضرت آدم (علیه السلام) و حوا معرفى شده است. (7)
نه تنها در داستان حضرت آدم (علیه السلام)، كه در طول تاریخ انبیا و مبارزات آنان با اقوام منحرف، آثار منفى رذیله حرص به خوبى نمایان است. در تاریخ گذشته و امروز اقوام مختلف دنیا نیز مشاهده مىكنیم كه حرص و فزونطلبى، سرچشمه انواع جنایات و جنگها و خونریزىها، قتل و غارتها و پشت كردن به اصول انسانى و فضایل اخلاقى است. هنگامی که حرص بر انسان غلبه میکند، حتی نسبت به برادر ضعیف و ناتوان خود مرتکب ظلم فاحش میشود که هر انسان با وجدانی آن را نکوهش میکند. حرص بر مال دنیا، حد و مرزی نمیشناسد و انسان را به بدترین ظلم و ستمها وادار میکند.
آثار شوم و مرگبار حرص و دنیاپرستى را میتوان در سرنوشت و حتی اعمال کنونی قوم یهود به خوبی دید. خداوند آنها را چنین معرفی میکند: «وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ»؛ «آنها را حریصترین مردم، حتی حریصتر از مشرکان، بر زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت (تا آنجا) که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند؛ در حالی که این عمر طولانی او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بیناست». (8)
تاریخ زندگی یهود ـ علاوه بر آیات قرآن ـ بیانگر آن است که آنها خود را یک نژاد برتر میدانستند و معتقد بودند گل سرسبد جامعه انسانیتاند، بهشت به خاطر آنها آفریده شده و آتش جهنم با آنها چندان کاری ندارد! آنها فرزندان خدا و دوستان خاص او هستند و آنچه خوبان همه دارند، آنها تنها دارند! این خودخواهی ابلهانه را در آیات مختلفی از قرآن که سخن از یهود میگوید، میتوان دید. (9) اینگونه پندارهای موهوم، از یک سو آنها را به ظلم و جنایت و گناه و طغیان دعوت میکرد و از سوی دیگر به کبر و خودپسندی و خود برتربینی.
امام علی (علیه السلام) نیز در حدیثی، با اشاره به آثار شوم حرص فرموده است: «إِیاكُم وَالشُّحَّ فَإِنَّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم بِالشُّحِّ اَمَرَهُم بِالبُخلِ فَبَخِلوا وَأَمَرَ هُم بِالقَطیعَةِ فَقَطَعوا وَأَمَرَهُم بِالفُجورِ فَفَجَروا؛ از حرص بپرهیزید كه پیشینیان شما در نتیجه حرص هلاك شدند، حرص آنها را به بخل وادار كرد و بخیل شدند. به قطع رحم وادار كرد و قطع رابطه كردند با خویشاوندان. به بدى وادارشان كرد و بدكار شدند». (10)
فكر نمیكنی باید گاهی به خودمان و شیوه زندگیمان نظری بیفكنیم و بیندیشیم؟ نكند كه ما هم جزء آنها باشیم؛ اما یادت باشد، من و تو حتی اگر اهل فكر و اندیشه هم باشیم و اهل حساب و كتاب؛ اما وقتی هدفمان دنیا باشد، نمیتوانیم به آنچه كه باید، بیندیشیم!
وقتی همه تلاش و سعیمان، كسب ثروت و تحصیل قدرت و دستیابی به مقام و موقعیت اجتماعی باشد، آن هم با آن همه جلوهای كه دارد و با آن همه توجیهی كه برایش میآوریم و ذهنمان را به خود مشغول میكند، مانعی میشود سخت و عظیم برای فكر كردن من و تو و آنگاه دیگر اندیشیدن به فردای قیامت معنا و مفهومی ندارد!
یادت باشد، زیادهخواهی، گردابی است كه از ساحل اندیشه درست دورت میكند و به نابودیات میكشاند و این گرداب، بارها و بارها پیش پای من و تو پهن میشود... مبادا كه لحظهای طعمه این گرداب شویم!
پینوشت ها:
1. اعراف: 179.
2. فجر: 16.
3. معارج: 19 ـ 18.
4. حشر: 9.
5. مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج2، ص98.
6. نهجالبلاغه، نامه 53.
7. شیخ عباس قمی، سفینةالبحار، ج 2، ص 458.
8. بقره: 96.
9. ر.ک: بقره: 80 و 111.
10. تمیمی آمدی، غررالحكم، ج 2، ص 460، ح 3295.
زهرا رضاییان
بخش قرآن تبیان