بیلی استثنایی
بسیاری از کارگردانانی که امروز نامشان بر سر زبان هاست و سوژه ی روزنامه ها و نشریاتند ، وقتی در مورد بهترین فیلم هایی که دیده اند مورد پرسش قرار می گیرند ، در فهرستی که بلند بالا هم نیست دست کم از یکی دو فیلم بیلی وایلر یاد می کنند . این ویژگی منحصر به فرد وایلر است که کارگردان های بزرگ که خیلی ها به آنان رشک می برند ، از آثار وایلر با صفت رشک برانگیز نام می برند .
کارگردان های بزرگ دیگری در تاریخ هستند که هر کدام در ژانر خود به بالاترین مرتبه دست یافته اند :چاپلین ، ولز ، فورد ، هوارد هاکس ، هیچکاک و برای این زمان تارانتینو و اسکورسیزی ، ... هر کدام نماد یک سینمای ویزه هستند . اما در مورد وایلر یک ژانر خاص را نمی توان برشمرد . وایلر به همان اندازه که در غرامت مضاعف ، اساس سینمای نوآر را شکل می دهد ، به همان اندازه نیز در آپارتمان دنیای جدیدی از سینمای کمدی می سازد که شبیه آثار دیگر سلاطین خنده نیست .
سینمای کمدی وایلر بر اساس سه مولفه ی مهم شکل می یابد : شناخت کمدی نمایش مدرن ، جامعه شناسی اجتماعی که در ان زندگی می کند و از همه مهم تر بخشی از تلفیق روان شناسی و جامعه شناسی که شاید بهتر باشد آن را انسان شناسی بدانیم .
جهان آدمی های وایلر در واقع گرایی به تمسخر کشیده تعریف نمی شود . واقع گرایی کمدی در آثار وایلر با اغراق همراه است . اما این اغراق در سوبژه بیشتر نمود دارد تا در اوبژه . به این معنا که شخصیت پردازی تا آن حد کاریکاتور گونه و در برخی صفات آگراندیسمان نیست که ملموس بودن واقعیتش رنگ ببازد . اغراق پیرامون شخصیت می پلکد ، اغراق کمدی در آثار وایلر از داستان آغاز می شود . علاوه بر این اغراق کمدی در آثار وایلر از جنسی نیست که به چهره پردازی و یا حرکت دوربین و موسیقی کاملا هماهنگ و در خورنده نیازمند باشد . آن چه در کمدی وایلر بیشتر به چشم می خورد و بیشتر حس می شود داستان است . انتخاب داستان هر چه باشد ، چون راوی اش وایلر است اهمیت می یابد : داستان دو نوازنده که از ترس نان و از بیم جان باید در قالب دیگری فرو بروند و با گروه خاصی همراه شوند (بعضیا داغش رو دوست دارن) یا کارمند ساده ای که صاحب آپارتمانش نیست و هر شب مهمان های ناخوانده ای دارد (آپارتمان ) و یا مرد متمولی که برای گرفتن جنازه ی پدرش به اروپا سفر می کند و به رازهایی از زندگی پدرش پی میبرد (آوانتی)
وایلر داستان را از همان جایی تعریف می کند که هم شوک خنده و هم تعلیق داستانی برای تماشاچی حفظ شود . در مسیر داستانی که وایلر انتخاب می کند مرزی میان کمدی و اصل داستان وجود ندارد . به این معنا که اصل داستان یک موقعیت کمدی است و مثلا حادثه ای نیست که بشود آن را در گونه ای دیگری نمایش داد.
برای مردم و حتی اهل سینما بازیگران کمدی ملاک ومعیار این سینما هستند . فارغ از این که نویسنده ی متن نمایشی و یا کارگردان چه کسی است تمام توجهات به سمت کمدین است :چاپلین ، لوید ، کیتون و ... بدون در نظر گرفتن این موضوع که کدام فیلم را خودشان ساخته اند و در کدام فیلم بازیگر یک کارگردان دیگر بوده اند مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند ، اما وایلر بدن شک تنها کارگردانی است که اهمیت تاریخ کمدی بدون او سنجید نمی شود.
مجتبی شاعری
بخش سینما و تلویزیون تبیان