«من او» در مسکو
امیرخانی در این مراسم که جمعه شب (15 شهریور) در مسکو برگزار شد، در سخنانی كوتاه اظهار امیواری کرد كه آغازگری خوب برای ورود رمانهای نویسندگان ایرانی به بازار كتاب روسیه باشد.
امیرخانی كه به دعوت مشترك رایزنی فرهنگی كشورمان در روسیه و بنیاد مطالعات اسلامی مسكو به روسیه سفر كرده است، روز شنبه در مصاحبهای اختصاصی با روزنامه ایزوستیا كه از مطبوعات نخبهگرای روسیه است از جهان نویسندگان ایرانی و وضعیت ادبیات معاصر كشورمان سخن گفت.
رمان «من او» اول بار در سال 1378 از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد و تاکنون بیش از 37 چاپ را تجربه کرده است. این کتاب در چاپهای بعدی به وسیله انتشارات افق به دست مخاطبان میرسد.
نوستالژی خوانندگان دیروزی رمان فارسی
رمان «من او» نوشته رضا امیرخانی برای نویسنده آن و همچنین خوانندگان رمان فارسی از جهات گوناگون قابل توجه است. برای رضا امیرخانی از آن جهت که او با این رمان توانست نام خود را به عنوان یکی از نویسندگان جوان و پر انرژی در بین داستان نویسان ایرانی ثبت کند و برای خوانندگان رمان فارسی هم به این دلیل که در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با اثر و نویسندهای آشنا شدند که همسو با ارزشهای جاری در جامعه به خلق اثر ادبی پرداخته بود.
رمان «من او» سرگذشت جالبی هم دارد؛ از چاپ نخست این رمان در سال 1378 توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنری که تا سال 1389 سی و سه بار تجدید چاپ شد و بیش از 70 هزار نسخه از آن به فروش رفت تا تغییر ناشر در سال 1390 که این بار چاپ سی و چهارم آن در شمارگان 3000 نسخه توسط نشر افق چاپ و منتشر شد.
البته در چاپ افق، طرح جلد کتاب تغییر کرد و با درشت شدن فونت، نزدیک به 170 صفحه به حجم آن افزوده شد. نشر افق ابتدا برای کتاب قیمت 8هزار تومان را تعیین کرده بود اما سونامی قیمت چاپ و کاغذ، قیمت کتاب را به 19500 تومان افزایش داد.
آنهایی که داستان «من او» را خواندهاند میدانند که داستان روایتی است از یک زمان طولانی، یعنی از سال 1312 شمسی، که روندی از بچگی تا میانسالی و پیری و حتی تا مرگ شخصیتها را طی میکند تا به بعد از جنگ میرسد. ماجراهای آن مربوط به زندگى فردى به نام على فتاح است. راوى، قهرمان داستان هم هست، ماجراهاى زندگى خود را، از کودکى تامرگ، روایت مىکند. على فتاح فرزند یک تاجر ثروتمند است و در جنوب شهر زندگى مىکنند. در کودکى، پدر خود را از دست مىدهد و تحت نظر پدر بزرگش بزرگ مىشود.
در نوجوانى به مهتاب، همبازى دوره کودکى خود، دل مىبندد. ولى این علاقه به ازدواج نمىانجامد. سالها بعد، مهتاب با خواهر على به فرانسه مىروند. خواهر على با یک مبارز الجزایرى ازدواج مىکند. این مبارز ترور مىشود و او و مهتاب به ایران برمىگردند. در زمان موشک باران تهران، خواهر على و مهتاب به شهادت مىرسند. على فتاح هم بعد از بخشیدن آنچه از اموال پدرى مانده است، فوت مىکند.
بسیاری از منتقدان ادبی، یکی از دلایل موفقیت رمان «من او» را نوع شخصیت پردازی آن میدانند. به ویژه در مورد علی، شخصیت اصلی داستان، با توجه به انتخاب زاویه دید من راوی، درمعرفی کامل شخصیت او، از هیچ چیزی فروگذاری نشده است. اگرچه علی گاهی هم به طور مستقیم از منظر دانای کل روایت شده است، با این حال شخصیت پردازی کاملی دارد. مخاطب خیلی جاها میتواند با او همذات پنداری کند و بعضی جاها نمیتواند. چرا که دلیلی برای بعضی از رفتارهای او پیدا نمی کند. مثل ازدواج نکردن او با مهتاب که نویسنده دلیل منطقی برایش به وجود نیاورده است. مگر او انسان با ایمان معرفی نشده است؟ و مگر ازدواج یکی از ارکان مهم یک فرد با ایمان نیست؟ چرا علی تن به ازدواج نمی دهد؟ آن هم با کسی که آنقدر دوستش دارد. حتی خواسته درویش مصطفی هم که گفته هر وقت مهتاب را برای خودش خواستی با او ازدواج کن هم در این مورد کفایت نمیکند.
در بخش من او هم شخصیت علی از یک شخصیت واقعی دور میشود و شخصیتی ماورایی پیدا میکند. ساعت و لحظه مرگش را پیش بینی میکند، خودش به غسالخانه میرود و بعد جنازهاش را بیرون میدهند. که اینها دلائل عدم همذات پنداری مخاطب با علی است. در مورد شخصیت درویش مصطفی باید گفت که با اغراق گویی از سوی نویسنده است که شخصیتی نمادین دارد.
اما جا دارد دراین بخش اشاره شود به این مطلب که نویسنده خیلی جاها به طور مستقیم او را معرفی کرده است، و ردپای خود را در توصیف او کاملابه جا گذاشته است. درعین حالی که از گذشته همین شخص که تا این حد مورد توجه نویسنده است، یا شخصیت ویژهای دارد، چیز زیادی نمیدانیم و شخصیت گذشته او، به هیچ وجه در داستان روانشناختی ندارد. در حالیکه اگر مخاطبی، از روحیات و احساسات و زندگی فردی و اجتماعی گذشته چنین انسانی بی خبر بماند، رویکردهای رفتاری او برایش باورپذیر نخواهد بود. این امر در مورد هفت کور داستان نیز صدق میکند. از گذشته آنها هم چیزی نمیدانیم. اما میبینیم که آنها هم گاهی با یک حرکت به فرانسه میرسند و روح آنها نیز دربخش من او حضور پیدا میکند و کرامت پیدا میکنند.
یکی از اشخاص داستان که خیلی خوب شخصیت پردازی شده است، کریم است. او علاوه بر شخصیتپردازی تصویری کامل و غیرمستقیم، به لحاظ بودها و نمودها هم خوب معرفی شده است. کریم شخصیتی پویا و فعال دارد. و در بیشتر بخشهای اولیه داستان درکنار شخصیت اول حضور دارد. او هم چنین در پایان داستان تحولی کامل پیدا می کند.
شخصیت او کاملاباورپذیر و ملموس است و مخاطب بیش از هرکس با او همذات پنداری می کند. چرا که نویسنده شخصیت او را مجموعهای از خوبی و بدی و زشتی و زیبایی و شلختگی و لاابالی گری و بی اعتقادی و در نهایت ایمان آوردن، آفریده است.
تضادهای وجود او طبیعی است و علاوه بر یک انسان تیپیک، در انتهای داستان یک انسان خاص نیز معرفی می شود. درمورد شخصیت مریم باید گفت جایی که قلب همسرش را می بلعد علاوه بر این که از حقیقت مانندی یک شخصیت واقعی و از گروه و طبقه یک انسان معمولی وحتی انسان عاشق خارج می شود.
هیچ انسانی و هیچ عاشقی قلب همسر خود را نمی خورد. نویسنده گاهی از ظرفیت های داستان رئال خارج شده از باورپذیری فاصله گرفته است و فضای غیر واقعی را درکنار شخصیت های فرا واقع گذاشته و آن ها را به موازات فضا و شخصیت های واقعی (رئال) پیش برده است. چنانکه بعضی از شخصیت های داستان در تضادی غیرمنطقی، با خود هستند. نمونه دیگر این مدعا مهتاب است که با وجود نجابت و پرهیزگاری در همان سن کم با خواسته خودش سر از خانه پا انداز درمی آورد و درویش مصطفی که شخصیتی ما ورایی دارد و از همه چیز اطلاع دارد.
فرآوری: منیژه خسروی
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منابع: مهر/فارس