انتقاد کاکایی از ترانههای امروزی
این شاعر و ترانهسرا در زادروز 50 سالگیاش گفت: ترانه جزء دوم زندگی ادبی من است. من هم به ترانه، هم به شعر و در هر دو به موضوعات اجتماعی میپردازم.
در آغاز به شاعری رو آوردم. علت این روی آوردن که مصادف شدن آغاز جوانیام با جنگ بود. آن روزها در بمباران شهر ایلام جنگ را از نزدیک لمس میکردیم. این تجربهها باعث شد به سمت ادبیات بیایم و به بیان احساس خود در شعر بپردازم.
او افزود: در 10 سال اخیر به دلیل اینکه شعر اجتماعی بیاقبال شده بود و به نظرم میرسید که زبان فارسی شکسته یا محاورهای میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، به شعر شکسته و محاوره پرداختم. پس از آن در این شعرها قابلیت ترانه شدن و به همراه موسیقی به کار رفتن، دیده شد. از سال 82 به طور مستمر به ترانه و زبان شکسته روی آوردهام. انتشار چیزی بالغ بر چهار جلد کتاب حاصل این دوران بوده است. به زودی نیز مجموعه «دنیای بیآواز» از سوی انتشارات فصل پنجم منتشر خواهد شد.
کاکایی همچنین عنوان کرد: در آغاز ترانهسرایی اصلا به موسیقی فکر نکرده بودم. احساس کردم زبان محاوره برای برقراری ارتباط جذاب است و همان مضامین شعرهایم را به محاوره بیان کردم. حتا ترانه «کبوتر» از نظر خودم یک کار سمبولیک بود، اما بعد قابلیت اجرا و آواز پیدا کرد و با صدای فریدون آسرایی اجرا شد. پس از آن ترانهسرایی و حتا شعر گفتن روی ملودی را آغاز کردم. البته از قبل هم به فضای موسیقی علاقه داشتم و همین علاقه باعث شده بود در آغاز شاعریام در سالهای 60 و 61 چند شعر محاوره بنویسم، هرچند بعد از مدتی به زبان رسمی روی آوردم.
این ترانهسرا سپس درباره آسیبهای ترانههای امروز، اظهار کرد: ترانه جدای از موسیقی و صدا باید از نظر ادبی متنی قابل دفاع داشته باشد که از نظر فنی، دارای اسلوبی حسابشده باشد. ترانهسراهای ما عموما از طریق گوش دادن به موسیقی به ترانهسرایی علاقهمند میشوند. اکثر آنها ادبیات نخواندهاند و شعر سپید و غزل نسرودهاند. این موارد باعث میشود عدم مهارت زبانی و آسیبهای زبانی در کارشان نمود پیدا کند و برای همیشه باقی بماند. مگر اینکه به سمت تجربه شاعری بروند و رفتار با کلمات را به صورت حرفهای بیاموزند.
او افزود: بخشی از ضعف ترانههای امروز هم به این دلیل است که سن ترانهسرایان ما اغلب کمتر از شاعران است و سخن قابل توجهی ندارند. ترانههای عاشقانه امروزی چیزی مثل دادخواست طلاق و ازدواج است و مکالمات معمول زن و مرد را بدون هیچ پالایشی بازمیگویند؛ گویی زندگی روزمره را نشخوار و بازتکرار میکنند. عموما دانش انتقال معرفت در آنها نیست، بلکه تکرار حرفهای معمولی و ساده است، درحالیکه در شاعری عنصر نقادی زنده است.
کاکایی همچنین گفت: در امر شاعری فعالیت انجمنها و جمعهای نقد شعر باعث میشود شاعران حرفهایشان را سنجیدهتر بیان کنند؛ چراکه در معرض نقد قرار میگیرند، اما ترانه بین ترانهسرا و نوازنده است و تا آخر هم کسی کار ترانهسرا را نقد نمیکند. ترانهسرا هم بدون جوابگویی کارش را ادامه میدهد.
او اضافه کرد: در حقیقت مسیر واقعی ترانه از شعر شروع شده است. کسانی همچون بهار، رهی معیری، بیژن ترقی، جنتی عطایی، اردلان سرفراز، حسین منزوی، عمران صلاحی، محمدعلی بهمنی و... هم کارشان را از شعر آغاز کردهاند. حتا در بین جوانهایی که امروز فعالیت میکنند، ترانهسرایانی مثل روزبه بمانی، اهورا ایمان، سعید احمدی هم با هر دو قابلیت هم شعر و هم ترانههای خوب میسرایند. بنابراین تجربه شاعرانگی برای ترانهسرا لازم است، اما ترانه شعر نیست؛ ترانه فن ظریفی است و نمیتوان نقاط ضعف ترانه را با شاعری جبران کرد؛ فن تصویرسازی در ترانه به کمک شاعر نمیآید، اما لازم است ترانهسرا توانایی شعر گفتن داشته باشد.
عبدالجبار کاکایی پانزدهم شهریورماه 1342 در ایلام به دنیا آمده است. مجموعه ترانههای «بیچتر و بارانی»، «با سکوت حرف میزنم»، «هرچه هستم از تو دورم» و «با تو این ترانهها شنیدنی است» و مجموعه شعرهای «سالهای تاکنون»، «حتا اگر آیینه باشی»، «حق با صدای توست»، «آوازهای واپسین»، «مرثیه روح» و «باغ خیالی»، و همچنین کتابهای «بررسی تطبییقی شعر پایداری ایران و جهان» و «نگاهی به شعر معاصر ایران» از آثار منتشرشده این شاعر و ترانهسرا هستند.
بخش ادبیات تبیان
منبع: ایسنا