تبیان، دستیار زندگی
«روز شمار شبیه خوانی به روایت هاشم فیاض» مجموعه یادداشت های زنده یاد هاشم فیاض، یکی از برجسته ترین شبیه خوان ها و تعزیه گردان های تهران از زمان و چگونگی و زمان اجرای تعزیه هایش است. این کتاب به مدد داوود فتحعلی بیگی گردآوری ومنتشر شده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تعزیه‌هایی که خواندم


«روز شمار شبیه خوانی به روایت هاشم فیاض» مجموعه یادداشت های زنده یاد هاشم فیاض، یکی از برجسته ترین شبیه خوان ها و تعزیه گردان های تهران از زمان و چگونگی و زمان اجرای تعزیه هایش است. این کتاب به مدد داوود فتحعلی بیگی گردآوری ومنتشر شده است.

تعزیه‌هایی که خواندم

روز شمار شبیه خوانی به روایت هاشم فیاض. هاشم فیاض، گردآوری داوود فتحعلی بیگی. انتشارات نمایش. چاپ اول. تهران.1390. 2000 نسخه.208 صفحه .4000 تومان.

«سردار سپه که بود تعزیه بد نبود. همچین که اومد رو کار کم کم بنا کرد بی مزه بازی در آوردن. محرما تکیه ها رو جمع کرد و گفت تکیه ها رو خراب کردن و همه رو ور داشتن مدرسه کردن. من یادمه در تهرون تا حتی در دهاتا چه تکیه هایی بود، چه تالارهایی بود، چه چادرهایی بود، همه رو ورداشت مدرسه کرد و همه از بین رفت. یه مشتم وقفیات بود همه رو بنا کرد خوردن و جمع کرد.»

متاسفانه با این که بارها و بارها این جمله که " یکی از اصلی ترین راه های رسیدن به تئاتر ملی گذر از نمایش های ایرانی است و برای شناخت هر چه بیشتر نمایش ایرانی می بایست مطالعه همه جانبه ای را در اسطوره ها، افسانه ها، ادبیات ، تاریخ ، باورها و اعتقادات مذهبی و ملی و حتی قومی آغاز کرد" اما این مهم هنوز اندر خم یک کوچه هم نیست. نه تنها بررسی کارشناسانه و دقیق و بی مناسبت های ضربه زننده درباره تئاتر ملی و سنتهای آیینی و نمایشی ایرانی نشده است، بلکه همه چیز دست به دست هم داده تا این نمایش ها روز به روز بیشتر به محاق کشیده شوند. گاه با بی توجهی و حقیر شمردن آنها و دوره ای با توجه و تاکید نامشروع و نامناسب.

تعزیه و تقلید دو گونه اساسی نمایش ایرانی به شمار می روند که هر کدام به طور جداگانه بخشی از ذوقیات و خلقیات ایرانی را ابزار می دارند. این نمایش ها روزگاری پیچیده در باورها و زندگی روزمره مردم کوچه و بازار بود و به جرات می توان گفت امروزه از زندگی خالی شده اند.

این کتاب در واقع خاطرات زنده یادهاشم فیاض، یکی از برجسته ترین تعزیه خوان ها و شیبه خوان های با سابقه تهران است که از سال 1327 تا سال 1382 یعنی اواخرعمرش  ثبت شده است. وی برنامه های اجرایی اش را در دفترچه ای ثبت کرده و این دفترچه علاوه بر ثبت تاریخ اجراها شامل خاطرات، حوادث، گرفت و گیرهای تعزیه خوانی و گفتگوهایی است که با همکارانش داشته است.

داوود فتحعلی بیگی در مصاحبه و گفتگوهایی که با زنده یاد هاشم فیاض تا آخرین سال های حیاتش انجام داده است، این کتاب را گرد آوری کرده و بعد از حیات استاد منتشر کرده است. هاشم فیاض در سال 1383 در سن 88 سالگی دار فانی را وداع گفت.

برای گردآوری و تنظیم این کتاب سمانه کاظمی و مهدی صفارنژاد نیز همکاری داشته اند. این کتاب به مناسبت پانزدهمین جشنواره بین المللی نمایش های آیینی و سنتی در سال 90 منتشر شده است.

این کتاب در واقع خاطرات زنده یادهاشم فیاض، یکی از برجسته ترین تعزیه خوان ها و شیبه خوان های با سابقه تهران است که از سال 1327 تا سال 1382 یعنی اواخرعمرش ثبت شده است. وی برنامه های اجرایی اش را در دفترچه ای ثبت کرده و این دفترچه علاوه بر ثبت تاریخ اجراها شامل خاطرات، حوادث، گرفت و گیرهای تعزیه خوانی و گفتگوهایی است که با همکارانش داشته است

آخرین تعزیه ای که هاشم فیاض در دفتر تقویمش ثبت کرده و در این کتاب آورده شده است مربوط می شود به سال 1382 .

هاشم فیاض در این یاداشت خیلی کوتاه نوشته است: سوگواری تعزیه در تفرش بود. کاهور ارمنی را خوندیم. تعزیه ندید بود. امسال انشاالله می خوام برم قزوینم یه تعزیه ندید بخونیم برا قزوینی ها. در این کتاب دو ضمیمه نیز در پایان کتاب آورده شده است که شامل یکی گفتگو با هاشم فیاض است در سال 66 که داوود فتحعلی بیکی انجام داده و دیگری گفتگویی است که وی با چند تن از تعزیه خوانان که سابقه همکاری با هاشم فیاض را داشته اند انجام گرفته است.

در پایان کتاب عکس هایی از تعزیه خوانی هاشم فیاض در مکان های مختلف ضمیمه شده است.

« گفتگو ها در سال 1382 انجام شد. زمانی بود که استاد فیاض پس از سکته ی مغزی دچار لکنت زبان شده بود. یک ماهی طول کشید تا بر اساس یادداشتها، پرسش و پاسخ داشته باشیم. زمستان بود، زیر کرسی می نشست و با گشاد رویی پذیرای ما می شد. متاسفانه بسیاری از کسانی که در خاطراتش از آنها یاد کرده در قید حیات نیستند.»   

 

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان