تبیان، دستیار زندگی
گشاده دستی ومناظره های پیروزمندانه وی با دانشمندان مذاهب گوناگون علمای حجاز را سخت تحت تاثیرقرار داد به گونه ای كه وی را بزرگ شمردند و میخ هایی كه او برای مشخص ساختن حدودطواف بر زمین كوفته بود، بی هیچ تردیدی پذیرفتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیدمحمدباقر شفتی(٣)

گشاده دستی ومناظره های پیروزمندانه وی با دانشمندان مذاهب گوناگون علمای حجاز را سخت تحت تاثیرقرار داد به گونه ای كه وی را بزرگ شمردند و میخ هایی كه او برای مشخص ساختن حدودطواف بر زمین كوفته بود، بی هیچ تردیدی پذیرفتند.

قسمت دوم را اینجا بخوانید.

سفر سبز

سید در سال 1231 یا 1232 ق همراه گروهی از دانشوران و دین باوران مشتاق از راه دریا رهسپار حجاز شد. گشاده دستی ومناظره های پیروزمندانه وی با دانشمندان مذاهب گوناگون علمای حجاز را سخت تحت تاثیرقرار داد به گونه ای كه وی را بزرگ شمردند و میخهایی كه او برای مشخص ساختن حدود طواف بر زمین كوفته بود، بی هیچ تردیدی پذیرفتند.او همچنین توفیق یافت فدك را از كارگزاران دولت عثمانی باز ستاند و به سادات حریم خاك نبوی صلی الله علیه و آله سپارد.

داور هوشمند

در سایه تلاشهای آن مرجع بزرگ و ستم دیدگان در تنگنا قرار گرفتند. هرچند شرح همه كوششهای آن فقیه پارسا در هیچ كتابی به رشته نگارش ‍ كشیده نشده است.ولی مطالب محدود باقی مانده درباره داوریهای وی می تواند از موقعیت ، هوشمندی وخبرگی اش در هدایت جامعه پرده بر دارد:

زمانی مردی حضور سید فقیهان شیعه رسید وبا سندی كه به مهر علامه مجلسی ، محقق خوانساری ، آقا جمال خوانساری و دیگر بزرگان در گذشته شیعه آراسته بود، خود را مالك یكی از روستاها خوانده ، صاحبان فعلی اش ‍ را غاصب شمرد. سید مدتی در سند نگریست در درستی مهر بزرگان هیچ تردیدی نبود ولی چگونه می شد صاحبان فعلی را غاصب خواند در حالی كه آنان زمینهای یاد شده را ازپدرانشان به ارث برده بودند و كهن سالان منطقه مالكیت پدران و پدربزرگان آنها راتایید می كردند.

مرجع پاك رای اصفهان در تحقیق های خویش بدین نتیجه رسید كه سندساختگی است ولی دلیل بر این مطلب نداشت . رسیدگی به پرونده ماهها به درازا كشید.سرانجام سید راهی مطمئن برای پایان دادن درگیری یافت . او جمعی از كشیشان ارامنه رانزد خویش خوانده سند را به آنها نمایاند و گفت : گویا در گوشه كاغذ تاریخ ساخت آن نگاشته می شود، آن را بخوانید.

كشیشان ، كه با خط بیگانگان آشنا بودند، آن راخواندند. سید با محاسبه و تبدیل دقیق تاریخ میلادی به هجری دریافت كه كاغذ سالها پس از وفات بزرگان مذكور ساخته شده است . پس سند را پاره كرد و به سود صاحبان واقعی روستا حكم داد.

سید در روزگار مرجعیت خویش به پرونده های بسیار رسیدگی كرد و در اجرای حدود الهی كوشید. او قاتلان را قصاص می كرد، مجرمان رافرمان قتل می داد، حد می زد، تعزیر می كرد و دست دزدان را می برید. یكی از شاگردانآن فقیه وارسته در این باره چنین نوشته است:

سید حدود هفتاد نفر را به تیغ سپرد. روزی گنهكاری را فرمان قتل داد هیچ كس اجرای آن را به عهده نگرفت ، سرانجام استاد برخاسته ، مجرم را ضربتی زد ولی كاری نبود گنهكار از جای برخاست . سید در این لحظه وی را گردن زد. آنگاه بر پیكرش نماز گزارد و حالش دگرگون شده ، غش كرد.

هر چند در سایه تلاشهای سرور فقیهان ایران سپاهانیان از آرامش و امنیتی بی نظیر بهره مند شده بودند ولی دربار این را نمی پسندید. برای فتحعلی خان مشاهده فقیهی كه بی توجه به مقامهای رسمی احكام الهی رااجرا می كرد و پیل های تنومند ثروت افسانه ای اش را از هند برایش ‍ می آوردند، بسیار دشوار بود. بنابراین در سفر به سپاهان نزد سید شتافته ، گفت : شما خود حكم می دهید و خود اجرا می كنید، پس من در مملكت چه كاره ام ؟ همواره رسم بر آن بود كه مجتهدان حكم می دادند و اجرایش را به دولتیان وامی نهادند.

فقیه پاكدل اصفهان پاسخ داد: در انجام حدود الهی هیچ درنگی روا نیست.نمی توان حكم خدا را به تاخیر انداخت تا به شما برسد.

بیمار عشق

سرور فقیهان سپاهان را باید مظهر صفات متضاد دانست او كه به آسانی سراز پیكر غارتگران و متجاوزان جدا می كرد، در تنهایی پیوسته مناجات خمسه عشر رازمزمه می كرد و می گریست.روزی كنیز یكی ازبزرگان شهر از ستم ارباب گریخته به خانه سید پناهنده شد چون مدت اقامت او در خانه فقیه فرزانه شهر به درازا كشید، سید وی را نزد اربابش روانه ساخت و سفارش كرد كه رفتاری پسندیده پیشه كند. وقتی كنیز به خانه بازگشت ارباب پرسید: خانه سید چگونه بود؟

زن پاسخ داد: سید شبانگاهان دیوانه می شد و روز فرزانه می نمود.

مردپرسید: چگونه ؟

كنیز پاسخ داد: چون پاسی از شب می گذشت در كتابخانه اش چون دیوانگان بر سر می كوبید و می گریست . دعای فراوان می خواند و نماز بسیار می گزاردو چون بامداد فرا می رسید عبا بر دوش می افكند و چون فرزانگان می نشست.

گریه فراوان عارف شیفته شفت سرانجام دیدگانش را مجروح ساخت و او را در بستر بیماری فرو افكند. پزشكان شهر داروهای گوناگون راآزمودند ولی هر بار ناكام تر از پیش به زانو در آمدند. آنها پس از ماهها آزمون وخطا بدین نتیجه رسیدند كه میان بیماری و گریه پیوسته سید پیوندی تنگاتنگ است.بنابراین وی را از گریه باز داشتند، گفتند: گریه بر شما حرام است زیرا موجب پیشرفت بیماری می شود.

بنیاد الهی

1245قمری سال درخشش روز افزون آفتاب مرجعیت سید بود. آن فقیه نیك نهاد بیش از هشت هزار متر زمین برای پی افكندن یكی از بزرگترین مساجد جهان آماده كردو كلنگ بنیادی الهی را به زمین زد. عظمت نقشه سید چنان بود كه درباریان قاجار آن را فراتر از توان مالی مرجع شیعه می انگاشتند.شاه با چنین اندیشه ای پیشنهاد كرد در ساختن مسجد شریك شود. ولی سید از پذیرفتن پیشنهاد سر باز زد. شاه گفت : شما توان به فرجام رساندن چنین بنیاد پرشكوهی راندارید.

سید فرمود: دست من در خزانه آفریدگار گیتی است.

بدین ترتیب شاه قاجار از شركت در بنیاد مسجدبازماند.

نیرنگ دربار  روزی سلطان به حجه الاسلام گفت : بر آن شدیم تا از مالیات روستاها وزمین های شما چشم پوشیم . سید پرسید: این مبلغ را از مالیات منطقه اصفهان كم می كنیدیا خیر؟

شاه پاسخ داد: مالیات منطقه ثابت است . مبلغی كه باید شما پرداخت كنیداز دیگر كشاورزان گرفته می شود.

مرجع بیدار شیعه با هوشیاری ویژه خویش از نقشه پلید دربار برای فشار فزون تر به مردم و پراكنده ساختن آنان از حریم فقاهت آگاهی یافت و فرمود: این ستمی آشكار است من هرگز نمی پذیرم كه مالیات زمین هایم را دیگرمردم بپردازند.

ادامه دارد...


منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

تهیه و تنظیم: سید صدرالدین مرتجی-گروه حوزه علمیه تبیان