تبیان، دستیار زندگی
بسیاری از علما سلف، در كنار تلاش وصف ناپذیر در راه تحصیل و تدریس علم، به كسب روزی حلال از طرق كشاورزی و.... همت گماشته و روزی خود و خانواده خویش را از كد یمین و عرق جبین خویش فراهم نموده اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزی حلال حكیم سبزورای(2)

روزی حلال حكیم سبزورای(2)
بسیاری از علما سلف، در كنار تلاش وصف ناپذیر در راه تحصیل و تدریس علم، به كسب روزی حلال از طرق كشاورزی و.... همت گماشته و روزی خود و خانواده خویش را از كد یمین و عرق جبین خویش فراهم نموده اند.

در قسمت اول این مقاله گذشت كه اسلام برای سلامت روح، اهمیت بسیار قائل است و از این رو اجازه نمی دهد كه انسان رزق و روزی خود را از طرق نامشروع تحصیل نموده و بدینگونه روح و جان خود را به تباهی بكشاند. بر همین اساس است كه در آیات و روایات تاكید بسیاری بر اهمیت كسب روزی حلال گردیده است.

در همین رابطه، امام باقر (ع) می فرمایند: با این که من می دانم کسی هست که روزی مرا در حد کفاف می رساند، اما در ضیاع (زمین مزروعی) خود آن قدر کار می کنم تا عرق از بدنم سرازیر شود، تا خدا بداند که من در طلب روزی حلال هستم.(1)

همانطور كه در قسمت پیشین نیز گذشت، از مهمترین عوامل برکت در رزق و روزی، داشتن ایمان و تقوا (عمل به واجبات و ترک محرمات) است. امام رضا (ع) فرمودند: «خدای عز و جل به یکی از پیامبران خود وحی فرمود که: هر گاه اطاعت شوم خشنود گردم و چون خشنود گردم برکت دهم و برکت من بی پایان است.»(2) در كنار تاكید بر تاثیر فراوان تقوا در جلب روزی حلال، از برخی كارها و حرفه ها نیز در فرهنگ دینی با احترام و بزرگداشت یاد گردیده است.

یکی از این حرفه ها كه روایات بسیاری نیز در ستایش آن وارد شده است، كشاورزی است كه می تواند روزی و رزق حلال انسان را تامین نماید، امام صادق(ع) می فرمایند: « الزارعون کنوز الانام »(٣) کشاورزان گنج های مردم هستند «یزرعون طیباً اخرجه الله عزّوجل» نعمت های پاکیزه ای که خداوند برای مردم قرار داده میکارند« و هم یوم القیامة احسنُ الناس مقاماً و اقربهم منزلةً» کشاورزان در روز قیامت بهترین مردم در پیشگاه خداوند هستند، منزلت آنها بسیار بالاست«یدعون المبارکین»کشاورزان در روز قیامت انسان های مبارک و مایه برکت می نامند.

با توجه به همین تاكیدات بوده است كه بسیاری از علما سلف، در كنار تلاش وصف ناپذیر در راه تحصیل و تدریس علم، به كسب روزی حلال از طرق كشاورزی و.... همت گماشته و روزی خود و خانواده خویش را از كد یمین و عرق جبین خویش فراهم نموده اند. در همین رابطه در احوالات حكیم سبزواری و كیفیت زندگی ایشان نقل گردیده است كه:

«نگارنده به یك واسطه موثق، از خود ناصر الدین شاه نقل مى كند كه شاه، در مسافرت اروپا در تبریز توقف كرد، در مجلس بازدید، یكى از اكابر علماى آن شهر، نقل كرده كه در مسافرت مشهد مقدس، به هر شهرى كه وارد مى شدیم، اهالى آن شهر استقبال مى كردند و در موقع حركت هم بدرقه مى نمودند، تا در سبزوار، كه هر طبقه وظیفه معمولى خود را انجام دادند و به دیدن ما آمدند، فقط حاجى ملا هادى استقبال كه سهل است به دیدن ما هم نیامد، بعلت آنكه او شاه وزیر نمى شناسد، شاه می گوید من بسیار پسند كرده و گفتم كه شاه كه او را مى شناسد، تا اینكه بعد از تعیین وقت، من با یك نفر خدمتكار، یك روز نزدیك ناهار به خانه حاجى ملا هادى رفتم و پس از پاره اى مذاكرات من گفتم: خداوند عالم تمامى شكرانه علم تدریس و ارشاد عباد و شكرانه مال دستگیرى مناسب خود را لازم دارد، چنانچه شكرانه علم، تدریس و ارشاد عباد و شكرانه مال، دستگیرى فقراء و شكرانه قدرت و سلطنت نیز، انجام حوائج اشخاص است. من از شما خواهش دارم كه به من خدمتى محول فرمائى كه آن را انجام داده و اداى شكر این نعمت سلطنت را كرده باشم، پس حاج ملا هادى اظهار غنا و بى نیازى كرد و اصرار من اثرى نكرد تا آنكه من خودم پیشنهاد كردم، گفتم: شنیده ام یك زمینى زراعتى دارید، من خواهش مى كنم كه شما براى آن زمین، مالیات دولتى ندهید، آن را نیز با عذر موجهى رد كرد و فرمود: كتابچه مالیات دولت هر ایالتى كما و كیفا، یك صورت قطعى گرفته، كه اساس آن بر هم نمى خورد، اینك اگر من (هادى ) مالیات ندهم، ناچار از طرف اولیاى امور، مقدار آن به سایر آحاد و رعیت سرشكن شده و ممكن است یك قسمت آن به فلان بیوه زن و یا به یتیمى تحمیل شد، شما راضى نباشید كه معافیت مالیات من، سبب تحمیل بر یتیمى یا بیوه زنى باشد، علاوه بر این، دولت را نیز مخارج لازم است كه تهیه آن بر عهده رعایا است، كه من هم باید سهم خود را بدهم و به دوش دیگران نیندازم، شاه گوید من گفتم: از جاى خود حركت كنیم، خادم خود را امر به ناهار آوردن كرد، خادم نیز فورى یك طبق چوبینه با مقدارى نمك و دوغ و چند دانه قاشق و چند قرص نان (كوكه )نزد ما گذاشت و رفت، حاجى اول آن قرصها را با كمال ادب بوسیده و بر روى پیشانى گذاشته و شكرهاى بسیار از ته دل به جا آورد، پس از آن، آنها را ریزه ریزه كرد در میان دوغ ریخته و یك قاشق نیز پیش من گذاشته و گفت :شاها بخور كه نان حلال است، زراعت و جفت كارى آن دست رنج خودم مى باشد، شاه گوید: من یك قاشق از آن صرف كرده، دیدم كه خوردن آن خارج از عهده شاه است، بعد از كسب اجازه بقیه آن قرصها را به دست خود بسته به پیشخدمت دادم كه در موقع مریضى یكى از افراد خانواده از آن نان حلال استشفاء نمایند.(4)


پی نوشت‏ها:

1.محمد بن الحسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، تهران، انتشارات مكتبه الاسلامیه، ج 17، ص 39

2.محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة،قم، دارالحدیث،  ج1، ح1700

3.محمد بن الحسن حرّ عاملی، همان، ج 13 باب 3 ،من أبواب كتاب المزارعة والمساقاة، ح 7

4.على مدرس تبریزی، ریحانة الادب ، تهران، انتشارات خیام، ج 2 ص 157

منابع:

وسائل الشیعه

ریحانة الادب

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان