تبیان، دستیار زندگی
از عوامل بركت زا در رزق و روزی انسان، كه در روابط روزمره و تعاملات اجتماعی نیز بسیار مورد ابتلا می باشد، قرض دادن مومنین به یكدیگر است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پول با بركت مرحوم كشمیرى(ره)

پول با بركت مرحوم كشمیرى(ره)
از عوامل بركت زا در رزق و روزی انسان، كه در روابط روزمره و تعاملات اجتماعی نیز بسیار مورد ابتلا می باشد، قرض دادن مومنین به یكدیگر است.

لغویون بركت را به معنای ثبوت خیر الهی در هر چیزی، متناسب با آن دانسته اند،(1) كه موجب افزایش و رشد آن چیز می گردد.(2) بر این اساس برکت در هر چیزی، به معنای آن است که آن چیز نقش مفید و سازنده و کاملی در زندگی فرد ایفا کرده و در مسیر تکاملی شخص و یا جامعه مفید واقع شود.

با توجه با آنچه از مفاد و مفهوم آیات و روایات حاصل می گردد، می توان بركت را به معنای فزونی و نیك بختی و سعادت دانست كه در اثر عمل خالصانه و نیت خیر انسان، و در چارچوب رابطه علی و معلولی حاكم بر جهان هستی، در امور محسوس و نامحسوس حاصل می گردد. بنابراین بین بركت و تقوا و نیت خالص و عمل به اوامر الهی ارتباط مستقیم وجود داشته و به عبارتی، در سایه تقوا و عمل نیك است كه برکات مادی و معنوی نازل می گردد.

اینكه انسان در سر دو راهی های زندگی، سمت خدا را انتخاب كرده و یا سمت شیطان، در بركت آفرینی نقش بسزایی دارد. در تواریخ نقل شده است كه مردی فقیر از بنی اسرائیل، به شدت ازسوی همسرش سرزنش می شد که چرا برای کسب درآمد چاره ایی نمی کند. مرد بیچاره که همه راهها را برای به دست آوردن مال و ثروت طی کرده بود، ناامید روبه درگاه خدا آورد و برای حل مشکلش از پروردگارش مدد خواست. شبی درخواب دید، به او گفتند: « کدام یک را بیشتر دوست داری؟ دو درهم مال حلال یا100هزار درهم  مال حرام؟  درجواب گفت: دو درهم مال حلال،  گفتند: اکنون درهم زیرسر توست. مردفقیر ازخواب برخواست و زیربالشش را نگاه کرد و دو درهم بشارتی را یافت. بی درنگ راهی بازار شد و یك ماهی خرید و به خانه بازگشت. همسرآن مرد با دیدن ماهی، به اوگفت: مشکل ما با خریدن یک ماهی حل نمی شود، تو باید به فکریک کار پردرآمد باشی.

مرد فقیر بعد از پخت ماهی و با پاره کردن شکم آن، دو مروارید درخشان درآن یافت. خدا را به خاطر این عنایت شکر کرد و راهی بازارشد و دو مروارید رابه40هزاردرهم فروخت و بدین ترتیب به برکت مال حلالش ،ازفقر و تنگدستی نجات یافت.(3)

همانطور كه ملاحظه گردید، انتخاب راه خدا و بسنده كردن به مال حلال- هر چند اندك و در ظاهر بی مقدار بود-، ولی همین كف نفس از مال حرام، به مال وی بركت داد. قرآن كریم  یکی از عوامل مهم برکت زا در زندگی را، داشتن ایمان و کسب تقوا می داند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و لو ان اهل القری امنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض؛ اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزکاری پیشه کرده بودند، برکت های آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم» (سوره اعراف/ 96)

در روایات اهل بیت(ع) نیز در مورد نقش تقوا در جلب بركت تاكید فراوانی رسیده است. امام رضا (ع) فرمود: «خدای عز و جل به یکی از پیامبران خود وحی فرمود که: هر گاه اطاعت شوم خشنود گردم و چون خشنود گردم برکت دهم و برکت من بی پایان است.»(4)

از دیگر عوامل بركت زا در رزق و روزی انسان، كه در روابط روزمره و تعاملات اجتماعی نیز بسیار مورد ابتلا می باشد، قرض دادن مومنین به یكدیگر است. « سید جلیل آقا على نقى كشمیرى، فرزند صاحب كرامات باهره حاج سید مرتضى كشمیرى (ره) نقل فرمود از جناب علم الهدى ملایرى كه فرمودند: در اوقات اقامت در نجف اشرف براى تحصیل علوم دینیه چندى براى معیشت در مضیقه بودم، تا آنكه روزى براى تدارك نان براى عیال هیچى نداشتم، از خانه بیرون رفتم و با حالت حیرت وارد بازار شدم و چند مرتبه از اول بازار تا آخر بازار رفتم و آمدم و به كسى هم اظهار حال خود نمى كردم، پس با خود گفتم، در بازار این طور آمد و رفت كردن زشت است لذا از بازار خارج شدم تا نزدیك خانه حاج سعید رسیدم، ناگاه مرحوم حاج سید مرتضى كشیمرى (ره) را دیدم به من كه رسید ابتداء فرمود ترا چه مى شود ؟ جدت امیرالمومنین(ع) نان جو مى خورد و گاهى دو روز هیچ نداشت پس مقدارى از گرفتارى هاى آن حضرت را براى من فرمود و تسلیت داد و امر به صبر كرد و فرمود صبر كن، البته فرج مى شود و باید در نجف زحمت كشید و رنج برد پس از آن چند فلس (پول رائج آن زمان )، در جیبم ریخت و فرمود آن را شماره نكن و هر چه مى خواهى خرج كن ! ایشان رفتند و من آمدم بازار و از آن پول نان و خورش گرفته به منزل بردم، تا چند روز از آن پول نان و خورش مى گرفتم، با خود گفتم حال كه این پول تمام نمى شود و هر وقت دست به جیب مى كنم پول موجود است، خوب است بر عیال توسعه بدهم پس در آن روز گوشت خریدم، عیالم گفت معلوم مى شود برایت فرج حاصل شده ؟ گفتم :بلى . گفت : پس مقدراى پارچه براى لباس ما تدارك كن پس به بازار رفتم و از بزازى مقدارى پارچه كه خواسته بودند خریدم و دست در جیب كرده مقدارى پول بیرون آورده و در جلوى بزاز ریختم و گفتم: قیمت كن و مطابق آمد و بیش از یك سال حال من این بود و از آن پول خرج مى كردم و به كسى هم اطلاع ندادم، تا آنكه روزى براى شستن ، لباس خود را بیرون آوردم و از اینكه آن پول را از جیبم بیرون بیاورم غفلت كردم و از خانه بیرون رفتم، موقع شستن لباس یكى از فرزندانم دست در جیب كرده آن پول را بیرون آورده به مصرف مخارج همان روز رسانده و تمام شد.»(5)


پی نوشت‏ها:

1.راغب اصفهانی ، مفردات الفاظ قرآن کریم، قم، نوید اسلام، ص 119

2.محمد بن‌‌ مكرم‌ ابن‌ منظور ، لسان العرب، قم، وسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت، ج 1 ص 386

3.www.askquran.ir

4.محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة،قم، دارالحدیث، ج1، ح1700

5.عبدالحسین دستغیب، داستانهاى شگفت قم، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)،  شماره 58

منابع:

نهج البلاغه

معاد شناسی

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان