تبیان، دستیار زندگی
آدمی باید خواسته اش بهره مندی از همه کارهای خوب باشد. فردی و اجتماعی، ظاهری و باطنی شاید بتوان گفت: منظور این درخواست پر پیمان چیزی غیر از ظاهر اولیه آن باشد. و مثلاً شامل رضایت به کارهای نیک دیگران نیز باشد چون در معارف اسلام داریم که انسان راضی از فعل
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نحوه هدف گذاری در امور معنوی !!


هر چه هدف معنوی آدمی والاتر و ارزشمندتر باشد آدمی برای دوری از موانع و آفات، مراقبت بیشتری می کند.


هدف

اولین گام در راه رسیدن به کمالات اخلاقی و وصول به سعادت و نیک بختی در دنیا و آخرت، انجام واجبات و ترک محرمات است. این مساله یقینی و کاملاً روشن هم از دلائل نقلی برخوردار است و هم از استدلال عقلی البته مقصود ما در این نوشتار، پرداختن به دلائل این امر نیست. بلکه می خواهیم به مطلبی بپردازیم که با همه اهمیت، اما چندان مورد توجه ما نیست. این مطلب به صورت خیلی ساده این است که اشتهای معنوی ما تا چه اندازه باید باشد؟ به عبارت دیگر افق دید معنوی ما باید تا چه جایی امتداد یابد؟ چه هدفی را باید در نظر بگیریم و به سمت آن حرکت مجاهدانه، انجام بدهیم؟ روشن است که وقتی هدف آدمی در هر کاری، دور دست تر باشد و البته معقول، خود به خود آدمی همت بیشتری را به صحنه عمل می آورد.

و توان بیشتری را صرف می کند از سوی دیگر هر چه هدف معنوی آدمی والاتر و ارزشمندتر باشد آدمی برای دوری از موانع و آفات، مراقبت بیشتری می کند. حاصل این دو مساله یعنی آنکه بین فعالیت های ایجابی و سلبی آدمی با علوّ درجه هدف وی، یک نسبت مستقیم برقرار است. مثلاً آدمی که هدفش را تنها رسیدن به بهشت عمومی اخروی که شاید اطفال و مجانین نیز در آن خواهند بود، قرار داده است، گونه ای عمل می کند که بسیار متفاوت است. با کسی که هدف خود و امتداد افق خود را بهشت رضوان الهی یا مقام لقاء الله تعالی قرار داده است.

اما اصل مقاله: حقیقت آن است که در میان آموزه های دین به ما فرموده اند: هدفی بسیار بالاتر را نیز در نظر داشته باشیم. این مطلب را از میان ادعیه بخوبی می توان دریافت که کماً و کیفاً، به ما فرموده اند چه حدّی و چه کیفیتی را از خداوند بخواهیم و از سوی دیگر در میان احادیث نورانی اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به در جا زدن تا چه رسد به عقبگرد، هشدارهای شدیدی داده شده است که ان شاء الله در پایان مقاله، عرض خواهد شد.

آدمی باید خواسته اش بهره مندی از همه کارهای خوب باشد. فردی و اجتماعی، ظاهری و باطنی شاید بتوان گفت: منظور این درخواست پر پیمان چیزی غیر از ظاهر اولیه آن باشد. و مثلاً شامل رضایت به کارهای نیک دیگران نیز باشد چون در معارف اسلام داریم که انسان راضی از فعل یک گروه، مانند انجام دهندگان آن کار می باشد

ثقة الاسلام کلینی (رحمة الله) با سندی معتبر از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) نقل می کند که به یکی از یاران نزدیک خود و البته از فقهای بزرگ شیعه جناب زراره فرمودند: اقل ما یجزئک من الدعاء بعد الفریضة ان نقول: کمترین دعایی که کافیست بعد از نماز واجب بخوانی اینست که بگویی: اللهم انی اسألک من کل خیر احاطه به علمک و اعوذبک من کل شر احاط به علمک، اللهم انی اسألک عافیتک فی اموزی کلّها و اعوذبک من خزی الدنیا و عذاب الآخرة[1]. یعنی خداوندا از تو درخواست دارم از همه خیرهایی که مشمول علم تو هستند به من عطا کنی و به تو پناه می برم از هر شرّی که مشمول علم توست خداوندا عاقبت تو را در همه امورم درخواست می کنیم و به تو پناه می برم از رسوایی دنیا و عذاب آخرت.

به نظر می رسد این دعای فراگیر و کوتاه و البته تکرار کردنی در طول شبانه روز به خوبی ادعای ما را ثابت می کند. یعنی افق دید آدمی را بسیار دوردست، معرفی می کند.

جالب آنکه در جانب دوری از آفات و مفاسد نیز چنین افقی را ترسیم می کند که البته موضوع اصلی ما نیست. مشابه این دعای شریف را در ادعیه ماه رجب نیز می توان مشاهده کرد. امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: در صبح و شام بعد از  نماز، آدمی به خداوند متعال و در ضمن دعا عرضه بدارد: «... اعطنی بمسألتی ایاک جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخرة و اصرف عنی بمسألتی ایاک جمیع شر الدنیا و شر الآخرة...» [2] ؛‌ خداوند با این درخواست من تمامی خیر دنیا و همه خیر آخرت را به من ارزانی فرما و با این تقاضای من تمامی شرّ دنیا و آخرت را از من رویگردان بفرما. این دو دعای مبارک به خوبی نشان می دهند که کمیت درخواست آدمی به لحاظ اخروی باید چه اندازه باشد و چه افقی را برای خود ترسیم نماید.

توشه آخرت

البته در مورد ارتباط خیر دنیا یا خیر آخرت، آن هم با این کمیت فراوان هر دو، ظرائف و دقایقی وجود دارد که مجال ویژه خود را می طلبد. اما مورد دیگر دعایی است که حضرت امام هادی (علیه السلام) از پدران بزرگوار خود از امام صادق (علیه السلام) و ایشان از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل فرموده اند که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) در تعقیب نماز ظهر دعایی می خواندند که فرازی از آن، اثبات کننده ادّعای ماست و روشن است که ما نیز باید به آن حضرت اقتدا کنیم. اما فراز مورد نظر چنین است: اللهم انی اسألک موجبات رحمتک و عزائم مغفرتک و الغنیمة من کلّ برّ و السلامة من کل اثم [3] خداوندا از تو درخواست دارم، اسباب قطعی جلب رحمت خود و عوامل حتمی آمرزش خویش و بهره مندی از همه کارهای نیک و سلامت از هر گناهی را به من ارزانی بفرمای: آری عبارت روشن است.

آدمی باید خواسته اش بهره مندی از همه کارهای خوب باشد. فردی و اجتماعی، ظاهری و باطنی شاید بتوان گفت: منظور این درخواست پر پیمان چیزی غیر از ظاهر اولیه آن باشد. و مثلاً شامل رضایت به کارهای نیک دیگران نیز باشد چون در معارف اسلام داریم که انسان راضی از فعل یک گروه، مانند انجام دهندگان آن کار می باشد.

از حضرت امام امیرالمومنین (علیه السلام) منقولست که فرموده اند: الراضی بفعل قوم کالداخل فیه معهم.[4] خشنود از عمل یک گروه از انسان ها، همانند کسی است که در انجام آن کار با آن گروه، همکار بوده است. آری مراد از این دعا هر چه که باشد، اما در این نمی توان تشکیک کرد.

در این دعای شریف درخواست معنوی بسیار بزرگ و وسیعی از خداوند متعال، انجام پذیرفته است و این همان مدّعای این مقاله است. شاهد گراهای این مقاله، فرازهایی از دعای نورانی و پر عظمت کمیل می باشد. قبل از ذکر جملات مورد نظر، مناسب است نکته ای پر اهمیت را تذکّر بدهیم. هر چند باعث کمی فاصله از غرض مقاله بوده باشد. ببینید!متاسفانه چندین سال است که ما یاد گرفته ایم- مثلاً- دعای کمیل را باید در طول یکی دو ساعت بخوانیم و ضرر این تفکر نادرست آنست که نوع ما - متاسفانه - محروم از خواندن آن شده ایم. دعایی که هم حاوی معارف بسیار بلند توحیدی و اخلاقی و عرفانی است و هم ثواب فراوان دارد - ان شاءالله- این دعای نه چندان کوتاه را می توان در عرض- مثلاً 20 دقیقه نیز، قرائت نمود. البته اگر کسی واقعاً اهل دعا و مناجات باشد، چه بهتر و خوشا به حالش که مدت بسیار بیشتری را صرف این دعای شریف بنماید. ولی این نباید باعث محرومیت ما بوده باشد.

اصولاً ما در خیلی از اعمال و رفتارمان نیازمند بازگشت به اصل کتاب و سنت هستیم که توضیح آن، مقالات دیگری می طلبد. بر گردیم به مقاله و فرازهای از دعای کمیل بن زیاد (رحمه الله علیه): در اواخر این دعای بسیار نورانی جملات خیر کننده ای وجود دارد از جمله آنکه: به خداوند سبحان عرضه می شود: فأسألک ... ان توفّر خطّی من کلّ خیر أنزلته (تنزله) او احسان فضّلته (تعضله) او برّ نشرته (تنشره) او رزق بسطته (تبسطه) پس از تو می خواهم بهره و نصیب مرا از هر خیری که فرو فرستاده ای (فرو می فرستی) یا احسان و عطائی که تفضّل کرده ای (تفضل می کنی) یا عمل نیکویی که آن را در میان خلائق پخش کرده ای (پخش می کنی) یا ررقی که آن را گسترانیده ای (می گسترانی)، فراوان فرمایی. ملاحظه می کنید که چقدر تعابیر، عمومی و به قول معروف، پر پیمانه است! شاید پر تاکیدتر و عجیب تر فرازهای پایانی دعای کمیل باشد که عرض می شود: واجعلنی من احسن عبیدک نصیباً عندک و اقربهم منزلة منک و اخقهم زلفه لدیک: و مرا قرار بده از آن دسته از بندگانت که نیکوترین بهره در نزد تو را دارند و نزدیک ترین منزلت را در پیشگاهت دارا هستند و از مخصوصین مقامات درگاه قدس تو هستند.

یعنی خداوندا از تو درخواست دارم از همه خیرهایی که مشمول علم تو هستند به من عطا کنی و به تو پناه می برم از هر شرّی که مشمول علم توست خداوندا عاقبت تو را در همه امورم درخواست می کنیم و به تو پناه می برم از رسوایی دنیا و عذاب آخرت. به نظر می رسد این دعای فراگیر و کوتاه و البته تکرار کردنی در طول شبانه روز به خوبی ادعای ما را ثابت می کند. یعنی افق دید آدمی را بسیار دوردست، معرفی می کند

اما پایان مقاله و نقل یک حدیث شریف در مورد تقبیح در جا زدن در مسیر بندگی خداوند متعال که تنها راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است. در حدیثی با سند معتبر از حضرت امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: من استوی یوماه فهو مغبون و من کل آخر یومیه خیرها فهو مغبوط و من کان آخر یومیه شر هما فهو ملغون و من لم یر الزیادة فی نفسه فهو الی النقصان و من کان الی النقصان فالموت خیر له من الحیاة [5] کسی که دو روزش برابر هم باشد، مغبون و ضرر دیده است و کسی که پایان دو روزش (ظاهراً یعنی روز دومش) بهترین آن دو روز باشد، این آدم مورد غبطه است و به درجه وی آرزو برده می شود. و آن کس که انتهای دو روزش (ظاهراً یعنی روز دومش) بدترین آن دو روز باشد، آدم ملعون و به دور از رحمتی است و آن کس که پیشرفت و فزونی خود را نبیند، در سراشیبی فقر و نداری است و کسی که چنین مسیری دارد، همان بهتر که بمیرد تا زنده باشد.

به نظر می رسد معنای روایت، واضح و البته تکان دهنده است و صد البته که باید به درگاه خداوند متعال و اولیاء او ابتهال و تصرع نمود و واقعاً سائل و ملتمس بود.

پی نوشت ها:

[1] - الکافی، ج 3، ص 343

[2] - مفاتیح الجنان، اعمال ما ؟؟؟ اقبال الاعمال، ج3، ص 211

[3] - مفاتیح الجنان، تعقیب نماز ظهر- فلاح السائل، ص 172

[4] - نهج البلاغه حکمت 154

[5] - وسائل الشیعه، ج 16، ص 94

سید علی محمد هاشمی رضوانی  

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.