وحشت و جن
درباره «جادو كردن»، فیلمی جدید از كارگردان «اره»
وقایع فیلم در سال 1971 میگذرد و داستان آن آنگونه كه گفته میشود، برگرفته از فایلهای حقیقی «اد» و «لورین وارن» زوجی كه تحقیقاتی درخصوص مسایل ماوراءالطبیعی داشتند، است. مكان رخدادها نیز یك خانه روستایی 150 ساله در رودآمیلند است؛ جایی كه «راجر» و «كارولین پرون» (ران لیوینگستون و لی لی تیلور) به همراه پنج دخترشان بلافاصله پس از ورود به خانه جدیدشان یعنی همین خانه روستایی شروع به تجربه وقایعی عجیب و آشفته میكنند.
اول اینكه سگ آنها حاضر نیست پا به درون خانه بگذارد. دوم اینكه بوی مشمئزكننده عجیبی در خانه احساس میشود. به اینها باید افزود سرد بودن برخی مكانهای خاص در خانه، متوقف ماندن تمام ساعتهای خانه روی ساعت سه و هفت دقیقه و مشاهده ناگهانی برخی چیزها در نیمه شب. خوشبختانه روی هیچ دیواری خونی شتك نزده است. هر چند كه فیلم آشكارا سپاسگزار فیلم «وحشت امیتی ویل» و مدیون آن است. فیلمی كه مورد تحقیق و بررسی وارن ها در زندگی واقعی بوده است. خانواده پرون، به ویژه بعد از اینكه یكی از ارواح سعی میكند از بالای یكی از كمدها یكی از دختران را كتك بزند، متوجه میشوند شبها كنترل همه چیز از دستشان خارج میشود. پس چارهای نمیبینند جز اینكه وارن ها را دعوت كنند تا نگاهی به اطراف خانه بیندازند.
زوج خونسرد
وارنها كه نقش آنها را پاتریك ویلسون و ورا فارمینگ بازی میكنند، آنچه را كه كاملاً دور از ذهن به نظر میرسد، باورپذیر و ملموس میسازند. آنها با ابراز و تجهیزات علمی و رفتار و سلوك حرفهای خود، بیشتر شبیه محققان امور ماوراءالطبیعه هستند تا دیوشناسانی كه در تبلیغات خود مدعی آن شدهاند. با این حال كاراكتر این دو نفر باعث استحكام فیلم شده است حتی زمانی كه به نظر میرسد كنترل كشتی فیلم در حال خارج شدن از دست است، آنها مثل یك سكان عمل میكنند و همه چیز را سر پا نگه میدارند.
خوشبختانه كارگردان فیلم یعنی جیمز وان كاملاً می داند كه چگونه باید در یك خانه روح زده حركت كند. «جادو كردن» با استفاده از تركیبی از تكنیكهای ایجاد ترس و وحشت مثل آنچه كه در «جنگیر» و «chucky» بود چنین وحشتی را در اغلب بخشهای فیلم ایجاد میكند. كه بسیار بیشتر از آن چیزی است كه در فیلم قبلی «وان» یعنی «موذی» (insidious) دیده بودیم. آن فیلم كه سال 2010 عرضه شد، خیلی خوب و محكم آغاز میشد اما سپس ناگهان همه چیز در آن از دست میرفت كه بخشی از این ناكامی به دلیل وجود شیطانی بود كه بیشتر شبیه به دارت مانول در جنگ ستارگان و جین سیمونر گیتاریست بود.
نقاط ضعف
زمانهایی در فیلم وجود دارد كه خود فیلم مثل یك مانع بر سر راه خود عمل میكند. مثلاً در اوج فیلم یك جنگیر آماتور كاتولیك كه سعی میكند مثل ویلیام فردكین در «جن گیر» محصول 1973 عمل كند، بیشتر شبیه مستند به نظر میرسد. با این حال وحشتی كه فیلم در همین سكانس ایجاد میكند، اگر تا مغز استخوان مخاطب ر سوخ نكند او را راضی و اقناع میسازد. در پایان فیلم اد وارن جمله ای را درباره نبرد خیر و شر میگوید. وارن معتقد است شیاطین و ارواح بد نهاد واقعی هستند و به طور دائم در حال جنگ با نیروهای عشق و روشنایی درون روح انسانها هستند. حال این بسته به میزان آمادگی افراد دارد كه چنین دیدگاهی را كه فیلم «جادو كردن» عرضه میكند، بپذیرند یا رد كنند.
سیستم اعتقادی شما هر چه كه باشد نباید فراموش كرد: فیلمهایی مثل «جادو كردن» بیشتر از اینكه بخواهند به نبرد بین خدا و شیطان بپردازند، به نبرد بین نادانی و وحشت اختصاص دارند. در هالیوود معمولاً پیروزیهایی شیرین بر شیطان نشان داده میشود كه البته موقتی هستند. (این هم به خاطر آن است كه فضا برای ساخت دنباله احتمالی فیلم باشد). در «جادو كردن» این وحشت حماقت را به كل با روح انتقامجویی خود عقب میراند.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع : بانی فیلم / مهرناز منتظری