شیخ بهایی و تجسم اعمال
تجسم عمل كه گاه از آن به تمثّل(1) و تجسّد عمل(2) نیز تعبیر می گردد، از جمله مسائلی است كه مربوط به جهان پس از مرگ می باشد و هر چند سابقه دیرینه ای در میان متكلمین و فلاسفه اسلامی نداشته و این اصطلاح، صرفنظر از تعابیرى مانند تمثّل یافتن عمل یا مسخ حقیقت انسانى و..... در متون روایى و آیات قرآن نیز دیده نمىشود، ولی مفاد و مضمون آن با صراحت در قرآن و روایات طرح گردیده است.
به هرحال، منظور از «تجسم» یا «تمثل» عمل، این است كه آنچه انسان در این جهان انجام داده است، در جهان دیگر به صورتی متناسب با آن جهان نمودار گردد. و به بیان دیگر در این چارچوب مفهومی، همه پاداش های و عذابهای اخروی به نوعی همان حقایق اعمال دنیوی انسانها هستند كه در حیات اخروی خود را نشان میدهند.
در تبیین این حقیقت بایدگفت، اعمال انسان چه خوب باشند و چه بد، در كنار صورت دنیوی آن كه برای همه قابل مشاهده است، دارای یك صورت آن جهانی نیز می باشد كه در دل و نهاد عمل نهفته است، و روز رستاخیز پس از تحولات و تطوراتی كه در آن رخ میدهد، شكل دنیوی خود را از دست داده و با واقعیت اخروی خود جلوه میكند، و موجب لذت و شادمانی، و یا عامل آزار و اندوه میگردد. بنابراین همین اعمالی كه انسان در این دنیا انجام داده است در روز بازپسین، متمثل شده و به صورت نعمتهای بهشتی درخواهد آمد، چنانكه اعمال به صورت آتش و زنجیر و انواع عذاب نمودار خواهند شد.«یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً».(آل عمران/ 30) روزی كه هر انسانی هر كار نیكی كه انجام داده است، نزد خود حاضر مییابد، و هر كار بدی را كه انجام داده است نیز حاضر و آماده مییابد، و آرزو میكند كه میان او و آن عمل ناروا فاصله مكانی یا زمانی بسیاری وجود میداشت وآن عمل ناروا را كه در دنیا انجام داده است در قیامت مشاهده نمیكرد.»
نكته تربیتی در بحث تجسم اعمال این است كه، اگر انسان مطمئن باشد که عمل وى از بین نرفته، از او جدا نخواهد شد، حساب شده کار خواهد کرد، زیرا مىداند که مسئولیت او سنگین است و روزى اعمال قبیح وى در برابر چشمانش بازسازى مىشود و این خود بدترین نوع کیفر براى گناهکاران است.(3) ضمن آنکه تجسم عمل در روز جزا بهترین شاهد و گواه بر جرم و گناه است و همین امر باعث اسکات معترضان مىگردد.(4)
شاید با مروری گذرا بر صفحات تاریخ، بتوان موارد فراوانی را مشاهده نمود كه برخی از افراد با طی مراحلی توانسته اند به قدرتی دست پیدا نمایند كه بتوانند در همین دنیا صورت واقعی اعمال را ببینند. قاضى سعید قمى از مرحوم شیخ بهایی (ره) حكایت كرده كه « ایشان روزى به قصد زیارت یكى از اهل حال و باطن كه در مقبره اى از مقابر اصفهان منزل داشته از اصفهان بیرون رفته، چون با آن عارف ملاقات نمودند و از هر باب سخن گفتند آن عارف به شیخ حكایت كرد كه دیروز امرى عجیب و كیفیتى غریب در این مقبره مشاهده نمودم و آن این است كه، دیدم جماعتى جنازه اى را به این مقبره وارد نمودند و در فلان موضع دفن كردند و رفتند و موضع دفن را به شیخ نشان داد. پس چون ساعتى گذشت ناگاه بوى خوشى حس كردم كه از بوهاى خوش این نشئه نبود، متحیر شدم و از چپ و راست درصدد جستجو آن بو شدم ، ناگاه جوان خوش صورتى را دیدم كه به جانب آن قبر روان است تا به نزدیك آن قبر رسید ، و داخل قبر شد چون زمانى گذشت ، بوى بد و خبیثى را در مشام خود احساس كردم كه بسیار از بدى آن ناراحت شدم، چون در طلب آن بو برآمدم سگى را دیدم كه بر سر همان قبر آمده و در داخل آن قبر شد، پس من از مشاهده این قضیه متحیر مانده و در فكر فرورفته بودم، كه ناگاه دیدم آن جوان با لباس پاره شده و بدن مجروح و آشفته از میان قبر بیرون آمد، خود را به او رسانیده خواهش كردم كه حقیقت مطلب را براى من بیان كند آن جوان گفت : من اعمال حسنه این میت بودم و مامور بودم كه با او رفاقت كنم و مانوس باشم و آن سگ اعمال بد و قبیح او بود، كه مى خواست او را در قبر اذیت و آزار بدهد، من مى خواستم او را از قبر بیرون كنم ولى آن سگ بر من غلبه كرده و مرا مجروح كرد و از قبر بیرون نمود، به جهت آنكه اعمال قبیحه او بیشتر و قوى تر از اعمال حسنه او بود، من نتوانستم در مقابل او مقاومت كنم شیخ وقتى این قضیه را از آن عارف شنید فرمود : این واقعه موید قول امامیه است كه به تجسم اعمال و مصور شدن اعمال به صور مناسبه به حسب اختلاف احوال قائلند.»(5)
پی نوشتها:
1.محمد حسین طباطبایی، المیزان،قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج18، ص180، 205
2.ملا احمد نراقى ، جامع السعادات، قم، انتشارات دارالتفسیر ، ج1، ص49
3.سید قطب، فى ظلال القرآن،قم، بوستان كتاب، ج6، ص3955
4.محمد حسین طباطبایی، همان، ج2، ص180
5.علی اکبر نهاوندی، خزینة الجواهر ، تهران، کتابفروشی اسلامیه ، ص 541
منابع:
خزینة الجواهر
تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان