تبیان، دستیار زندگی
توکل عبارتست از اینکه قدرت انسان مستغرق و فانی در قدرت حق تعالی شود، همان‌طوریکه مقام رضا عبارتست از اینکه اراده انسان مستغرق و فانی در اراده حق تعالی شود. و مقام تسلیم عبارتست از اینکه علم انسان مستغرق و فانی در علم حق تعالی شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تفاوت توکل و رضا در چیست؟!


شکی نیست که این نشئه، دار تزاحم و تمانع است و در مسیر زندگی انسان مشکلات و کم و کاستی‌ها و بیماری‌هایی ....به وجود می‌آید. آنچه دارای اهمیت است موضع‌گیری خاص انسان در قبال این نوع بلایا می‌باشد.


توکل

عکس العمل مثبت در مقابل این امور می‌تواند در قالب توکل، صبر، رضا، و تسلیم جلوه گر باشد و در هریک از این مقامات آرامش ویژه‌ای برای واجدین آن وجود دارد و چون در بین این مقامات معنوی، مقام تسلیم بالاترین مرحله است، آرامش کسی که در این مقام است از همه بالاتر است.

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی[1]

حضرت علامه حسن زاده آملی در مورد فرق بین توکل و رضا و تسلیم می‌فرمایند:

توکل عبارتست از اینکه قدرت انسان مستغرق و فانی در قدرت حق تعالی شود، همان‌طوریکه مقام رضا عبارتست از اینکه اراده انسان مستغرق و فانی در اراده حق تعالی شود. و مقام تسلیم عبارتست از اینکه علم انسان مستغرق و فانی در علم حق تعالی شود[2]

در مقام توکل شخص برای خود اراده و قدرتی می‌بیند ،لکن اراده و قدرتش را تقویض به وکیل می‌نماید. اما در مقام رضا، شخص راضی برای خود اراده و قدرتی نمی‌بیند و آنچه از حق تعالی صادر می‌شود موجب خشنودی اوست و در مقابل تلخیها و سختیها که لازمه زندگی در این دار طبیعت است هرگز احساس نارضایتی ندارد و با خشنودی و رضایت کامل تحمل می‌کند و آرامش خاصی در قلب خود نسبت به این نوع رنجها دارد.

و زبان حال و قالش این است‌:

در بلا هم می‌چشم لذات او/مات اویم مات اویم مات او

عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد/ای عجب من عاشق این هر دو ضد[3]

البته مقام تسلیم از مقام رضا بالاتر است، چون در مقام رضا هر چه حق تعالی مقرر فرموده موافق طبع شخص است. اما در مقام تسلیم انسان برای خود طبعی نمی‌بیند تا موافق یا مخالف باشد، در مقام تسلیم خودی نمی‌بیند تا بگوید من پسندم آنچه را جانان پسندد، بلکه خود و هرچه دارد را تسلیم حق تعالی می‌کند

و یا به تعبیر جناب سعدی:

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست/به ارادت بکشم درد که درمان هم از اوست

غم وشادی بر عارف چه تفاوت دارد/ساقیا باده بده شادی آن کین غم از اوست

تفاوت مقام صبر با مقام رضا این است که انسان در مقام صبر تلخی می‌بیند ولی برای رسیدن به ثواب تحمل می‌کند از باب اینکه :

انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب[4] مزد صابران بی‌حساب و کامل ادا می‌شود.

اما انسان در مقام رضا اصلا تلخی نمی‌بیند، بلکه بلا و مصیبت را لطف الهی تلقی می‌کند و آن را نشانه اعتنا و توجه محبوب به خود می‌داند.

البته مقام تسلیم از مقام رضا بالاتر است، چون در مقام رضا هر چه حق تعالی مقرر فرموده  موافق طبع شخص است. اما در مقام تسلیم انسان برای خود طبعی نمی‌بیند تا موافق یا مخالف باشد، در مقام تسلیم خودی نمی‌بیند تا بگوید من پسندم آنچه را جانان پسندد، بلکه خود و هرچه دارد را تسلیم حق تعالی می‌کند.

و چون چنین نگاهی دارد فلذا در مقابل سختی‌ها آرامشی ویژه ای نیز دارد.

توکل عبارتست از اینکه قدرت انسان مستغرق و فانی در قدرت حق تعالی شود، همان‌طوریکه مقام رضا عبارتست از اینکه اراده انسان مستغرق و فانی در اراده حق تعالی شود. و مقام تسلیم عبارتست از اینکه علم انسان مستغرق و فانی در علم حق تعالی شود

خانه امام باقر(علیه السلام) مملوّ از جمعیت بود و شیعیان برای دیدار با امام نزد ایشان آمده بودند. صدای گریه برخی از افراد خانواده امام، حاضران را بر آن داشت که بدانند چه اتفاقی افتاده است پس از مدتی متوجه شدند که یکی از فرزندان امام باقر(علیه السلام) به شدت بیمار و در بستر آرمیده است. این موضوع سبب نگرانی خانواده امام شده بود. امام مقداری از مهمانان خود پذیرایی کرد و پیش آن‏‌ها نشست. دیری نگذشت که صدای شیون زنان و کودکان از اندرونی خانه امام به گوش رسید همه فهمیدند که کودک از دنیا رفته است. امام(علیه السلام) از جایش برخاست و به اتاق درونی رفت و پس از اندکی با چهره‌‌ای گشاده بازگشت و دوباره پیش مهمانان خود نشست. یکی از آنان از امام اجازه گرفت تا سۆالی مطرح کند. او از امام(علیه السلام) پرسید: «هنگامی که ما صدای شیون و گریه شنیدیم، با خود انگاشتیم که حتماً برای شما از این مصیبت، اندوه و تشویشی زیاد حاصل می‏‌شود؛ اما اکنون شما را با چهره‌‌ای گشاده می‌‏بینیم. ما ترسیدیم برای شما اتفاقی بیفتد؛ ولی اکنون شما را گونه‌‌ای دیگر یافتیم». امام باقر(علیه السلام) با چهره‌ای آرام و قلبی مطمئن فرمود: «إنّا لنحبّ أن نعافی فیمن نحبّ فإذا جاء أمر الله سلّمنا فیما یحبّ»؛ به درستی که ما نیز می‏‌خواهیم آن که دوستش داریم (فرزندمان) در سلامت باشد، ولی وقتی که خواست و امر خدا در مورد ما نازل شد، به آنچه او دوست می‏‌دارد، تسلیم می‏‌شویم.[5]

پی نوشت ها :

[1]. حافظ

[2]. تقریرات درس اشارات،نمط نهم،فصل 21

[3]. مولوی

[4]. الزمر،10

[5]. بحار الانوار، ج 46، ص 301؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 286؛ أئمّتنا، ج 1، ص 344.

                                                                                                                                            فرآوری: محمدی    

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: سایت رهروان ولایت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.