تبیان، دستیار زندگی
شاید تصور شود افرادی که در برج های سر به فلک کشیده زندگی می کنند خوشبخت باشند اما باید گفت کسی خوشبخت است که در نفس خود احساس آرامش کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برج نشین ها خوشبخت نیستند!!


شاید تصور شود افرادی که در برج های سر به فلک کشیده زندگی می کنند خوشبخت باشند اما باید گفت کسی خوشبخت است که در نفس خود احساس آرامش کند.


برج

خوشبختی مفهومی است که تمامی انسان ها در اقصی نقاط جهان برای رسیدن به آن تلاش می کنند و در حقیقت تمامی فعالیت های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... به این نقطه معطوف می شود.

اما حقیقت این مفهوم و چگونگی رسیدن به آن در گفتگو حجت الاسلام مهدی رستم نژاد، عضو هیات علمی جامعة المصطفی (صلی الله علیه وآله) العالمیه به بحث گذاشته شده که در ذیل می آید:

خوشبختی به چه معنا است و آیا این مفهوم مطلق است یا نسبی؟

اگر واژه خوشبختی را معادل سعادت بگیریم، این کلمه در آیات و روایات به آن اشاره و پیرامون آن بحث شده است. در ارتباط با سعادت دو شرط اساسی می توان از آیات قرآن استخراج کرد. خداوند در آیه 108 سوره هود می فرماید: "و اما الذین سعدوا ففی الجنه خالدین فیها ما دامت السماوات و الارض الا ما شاء ربک عطاء غیر مجذوذ" و امّا کسانى که نیکبخت اند، تا آسمان ها و زمین برقرار است جاودانه در بهشت خواهند بود، مگر این که پروردگارت جز این را بخواهد، که البته نخواهد خواست، زیرا بهشت را به عنوان عطایى پایان ناپذیر مقرّر کرده است.

با توجه به این آیه دستیابی به خوشبختی دو کُد دارد. نخست اینکه انسان به آن راحتی مطلوب و آسایش و راحتی برسد. بر اساس تعابیر قرآن این خوشبختی با واژه های همچون طمانینه و سکون نفس مطرح شده که اگر انسان به آن دست پیدا کند به آن سعادت حقیقی می رسد. دوم اینکه صرف رسیدن به سعادت خوشبختی نمی آورد. از نگاه قرآن وقتی انسان به حقیقت مفاهیمی مانند آرامش، طمانینه ای به دور از خوف و ترس، امنیت روحی و روانی و آسایش رسید، باید بتواند در حف1 بقا و استمرار آن بکوشد تا به معنای واقعی خوشبختی برسد. بنابراین تعبیر قرآن در سعادت اصلی " خیرٌ و أبقی" است.

اگر انسان راه را گم کند و دلش را به مال پیوند دهد و مال دوستی را جایگرین خدا دوستی کند، این فتنه و سبب شر می شود. مال را در واقع خدا خلق کرده و از آن تعبیر به خیر و نیکی کرده است. بنابراین مال بدون ایجاد علقه ای که انسان را از خدا، هدف و انسانیت دور کند، پسندیده و خیر است

آیا خوشی همان خوشبختی است یا این دو مفهوم دارای تفاوت اند؟

خوشی و خوشبختی دو مقوله جدا از هم هستند. همیشه خوشی ها با سختی هایی همراه هستند و نمی توان گفت خوشی محض داریم. واژه اصلی خیر از أخیر گرفته شده است و خیر آن است که در کنار آن شر نباشد اما در کنار خوشی ها شر نیز وجود دارد، بنابراین نمی توان خوشی را خوشبختی دانست. اما در قرآن بیان شده است خوشی که در قیامت و حیات اخروی وجود دارد، خوشی محض است که هیچ شری همراه آن نیست. فرق خوشی این دنیا با آخرت در این است که این خوشی ناپایدار است در حالی که دوام و استمرار همیشگی از ویژگی های خوشی اخروی است. بنابراین می توان ملاک واقعی خوشبختی را از قرآن استخراج کرد. در آیات فراوانی با الفاظ مختلف این موضع مطرح شده است و فوز عظیم و رستگاری بلند مرتبه ای که از نتایج خوشبختی است از نگاه قرآن با رسیدن نفس به آرامش( یا ایتها النفس المطمئنه: و به آن کسى که خدا را پرستش نموده و دلش را به یاد او آرام داشته است خطاب مى شود: اى نفس مطمَئنّه ... فجر / 27) حاصل می شود و راه رسیدن به این آرامش نیز در قرآن آیه 28 سوره رعدبیان شد است: "الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب، بازآمدگان به سوى خدا کسانى اند که به او ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خدا آرام مى گیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دل ها آرامش مى یابد."

از آن طرف کسی که نتواند به این مقام دست پیدا کند و خوشبختی را اموری خارج از یاد خدا جستجو کند، زندگی بر او تنگ می شود: "هر کس از یاد من روى برتابد، قطعاً زندگى تنگ و دشوارى خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور مى کنیم تا به بهشت راه نیابد. طه / 124"

البته شاید تصور شود افرادی که در برج های سر به فلک کشیده "بروج ٌ مشیّدة" (نساء، آیه 78) زندگی می کنند خوشبخت باشند اما باید گفت کسی خوشبخت است که در نفس خود احساس آرامش کند و زندگی های اینچنینی دلیل بر خوشبختی نیست. گاهی ممکن است فرد در چنین برج هایی زندگی کند اما در جهنم وجود خودش در آتش خشم، شهوت یا غضب بسوزد و آرامش نداشته باشد. اینها گمشده بشر است و راه رسیدن به آن آرامش حقیقی جز از مسیر خدا محقق نمی شود.

دین

آیا دین صرفا برای خوشبختی اخروی انسان ها برنامه دارد یا برای سعادت دنیوی و زندگی مادی آنها نیز برنامه ای دارد؟

مسیر سعادت آخرت از دنیا عبور می کند. معنا ندارد که خوشبختی دنیا و آخرت را دو مورد جدا از هم فرض کنیم. وقتی آرامش هدف است، از همین مسیر دنیا بدست می آید. بنابراین در نگاه قرآن مادیات جایگاه بلند مرتبه ای دارد آنقدر بلند که در قرآن از مال تعبیر به "خیر" شده است:" کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ، بر شما مقرر شده است که چون یکى از شما را مرگ فرا رسد اگر مالى بر جاى گذارد براى پدر و مادر و خویشاوندان [خود] به طور پسندیده وصیت کند [این کار] حقى است بر پرهیزگاران. بقره 181" ترک خیر در اینجا به معنای ترک مال و باقی گذاشتن آن برای نزدیکان است.

اما در قرآن از مال تعبیر به فتنه شده است. آنجا که در آیه 28 سوره انفال می فرماید:"و اعلموا انما اموالکم و اولادکم فتنه و ان الله عنده اجر عظیم" این با سخن شما تنافی ندارد؟

در اینجا منظور از فتنه بودن مال، مال دوستی است نه خود مال. در آیه 10 سوره جمعه خداوند می فرماید:"پس وقتى نماز جمعه گزارده شد، رواست که در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بجویید ( در پى دستیابى به عطایاى دنیوى و اخروى خدا برآیید ) و خدا را بسیار یاد کنید ، باشد که سعادتمند شوید. "

اگر انسان راه را گم کند و دلش را به مال پیوند دهد و مال دوستی را جایگزین خدا دوستی کند، این فتنه و سبب شر می شود. مال را در واقع خدا خلق کرده و از آن تعبیر به خیر و نیکی کرده است. بنابراین مال بدون ایجاد علقه ای که انسان را از خدا، هدف و انسانیت دور کند، پسندیده و خیر است.

کسی که نتواند به این مقام دست پیدا کند و خوشبختی را اموری خارج از یاد خدا جستجو کند، زندگی بر او تنگ می شود: "هر کس از یاد من روى برتابد، قطعاً زندگى تنگ و دشوارى خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور مى کنیم تا به بهشت راه نیابد

نگاه دین به دنیا اینگونه است که آن را مسیری برای سعادت اخروی انسان می داند. حضرت علی (علیه السلام) دنیا را در سخنان خود تجارت خانه ای برای اولیای خدا می شمارد که می توان از آن بهره جست. اتفاقا بیشتر ابواب فقه اسلام به مسائل مالی اختصاص دارد؛ باب های کتاب دیات، تجارت، هبه، صلح و ... از جمله این مسائل است و بحث مختصری در باب عبادات شده که در دل آنها نیز مسائل مالی یافت می شود. مانند بحث حج که تا مال نباشد نمی توان این فریضه را به جا آورد.

خوشبختی که در اسلام تعریف شده چه تفاوتی با خوشبختی که مکاتب ساخته دست بشر به انسان ها ارائه می دهند، دارد؟

برخی از این مکاتب، گوشه هایی از آموزه های خود را از آموزه ای دینی گرفته اند. اما آنها اصالت المادی هستند و جز زندگی دنیا و مادیات چیز دیگری نمی بینند. نظامی که در غرب امروز حاکم است بر اساس همین نگاه و لذت خواهی و منفعت طلبی محض را برای انسان اصل قرار داده است. این نظام هیچ وجه اشتراکی در این زمینه با دین ندارد و اگر قائل به معاد یا خدارستی باشد، آنها را هم برای منافع دنیوی خود در نظر می گیرد و اخلاق آنها صرفا بر مدار مسائل دنیوی است. این نگاه انسان را به مصرف گرایی صرف تبدیل می کند که صرف نظر از عواقب دنیوی آن، تضمینی برای خوشبختی اخروی خود ندارد.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: خبرگزاری شبستان