بار دیگر حرف آخر عشق
در این کتاب بیش از 30 شعر از این شاعر همراه با عکسهایی از وی که روی آنها کار گرافیکی شده و به صورت تلفیقی آمده است. انتخاب شعرهای این کتاب با حسن شیخ حائری بوده است.
انتخاب شعرها بیشتر بر اساس حال و هوای سرودهها بوده و در این کتاب با تصویرهای نابی از قیصر امینپور روبهرو میشویم که در ترکیب با شعرها کاری نو ایجاد کرده است.
عکسهای «حرف آخر عشق» بیشتر از آرشیو واحد تجسمی حوزه هنری انتخاب شده و در بین آنها عکسهایی که تاکنون دیده نشده یا کمتر دیده شده است، وجود دارد. هم چنین از همکاری خانه شاعران جوان نیز برای تدوین این کتاب، به ویژه در بخش عکسها استفاده شده است.
تلفیق شعر و عکس مهمترین ویژگی این کتاب است. این کتاب که از نظر گرافیک دارای اهمیت است، توسط فرزاد ادیبی طراحی و اجرا شده است.
«حرف آخر عشق» با این شعر شروع میشود:
قطار میرود
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
و من چقدر سادهام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستادهام
و همچنان
به نردههای ایستگاه رفته
تکیه دادهام!
زندگی
قیصر امینپور در 2 اردیبهشت 1338 در گتوند از توابع دزفول در استان خوزستان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در گتوند و متوسطه را در دزفول سپری کرد و در سال 57 در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد ولی پس از مدتی از این رشته انصراف داد.
قیصر امینپور، در سال 1363 بار دیگر اما در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال 76 از پایاننامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد. این پایاننامه در سال 83 و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.
او در سال 1358، از جمله شاعرانی بود که در شکلگیری و استمرار فعالیتهای واحد شعر حوزه هنری تا سال 66 تأثیر گزار بود. وی طی این دوران مسئولیت صفحه شعر ِ هفتهنامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را در سال 63 منتشر کرد. اولین مجموعه او «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن «تنفس صبح» تعدادی از غزلها و شعرهای سپید او را در بر میگرفت. امین پور هیچگاه اشعار فاقد وزن نسرود و در عین حال این نوع شعر را نیز هرگز رد نکرد.
دکتر قیصر امینپور، تدریس در دانشگاه را در سال 1367 و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال 69 در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی همچنین در سال 68 موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین شد. دکتر امینپور در سال 82 بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برگزیده شد.
آثار
از وی در زمینههایی چون شعر کودک و نثر ادبی، آثاری منتشر شدهاست که به آنها اشاره میکنیم:
طوفان در پرانتز (نثر ادبی، 1365)،
منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان، 1365)،
مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان، 1368)،
بیبال پریدن (نثر ادبی، 1370)
به قول پرستو (شعر نوجوان، 1375).
مجموعه شعر آینههای ناگهان (1372)،
گزینه اشعار (1378، مروارید)
مجموعه شعر گلها همـه آفتابگرداناند (1380، مروارید)،
دستور زبان عشق (1386، مروارید) اشاره کرد.
مرگ
وی پس از تصادفی در سال 1378 همواره از بیماریهای مختلف رنج میبرد و حتی دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را پشت سر گذاشته بود و در نهایت حدود ساعت 3 بامداد سهشنبه 8 آبان 1386 در بیمارستان دی درگذشت. پیکر این شاعر در زادگاهش گتوند و در کنار مزار شهدای گمنام این شهرستان به خاک سپرده شد.پس از مرگ وی میدان شهرداری منطقه 2 واقع در سعادت آباد به نام قیصر امین پور نامگذاری شد.
نمونه شعر
راز زندگی
غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه وگل از درون با غچه باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر میکنی
کدام یک درست گفته اند
من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد او گل است
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!
حسرت همیشگی:
حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود....
طرحی برای صلح
شهیدی که برخاک می خفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ
که بر جنگ
فال نیک
گفتی : غزل بگو ! چه بگویم ؟ مجال کو ؟
شیرین من ، براز غزل شور و حال کو ؟
پر می زند دلم به هوای غزل ، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست ، بال کو ؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو ؟
تقویم چارفصل دلم را ورق زدن
آن بگهای سبز ِ سرآغاز سال کو ؟
رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند
حال سوال و حوصله ی قیل و قال کو ؟
حافظ زمانه
فاطمه راکعی:
پیشتر بارها گفتهام؛ علاوه بر عاطفه سیال جاری در اشعار قیصر، علاوه بر زدن حرف دل مردم در متن شعرهایش، او در شیرینترین و تلخترین روزهای انقلاب اسلامی ایران سخنگوی جمع انقلابی مردم در شعرهایش بود. طبیعی است که او در بین مردم جایگاه بلندی داشته باشد. مخاطب در شعرهای قیصر حرف دل خود را میبیند و میخواند.
در راه مبارزه ظلم و فساد و چپاولگران بیتالمال، در برابر دشمنان ملت در جنگ و دشمنان انقلاب، برای شهیدان انقلاب و دفاع مقدس؛ قیصر برای همه اینها شعری گفته است. او همینطور در طول حیاتش با مردم پیش آمد و همراه مردم بود و در بطن مردم زیست. در تمام فرازونشیبها همراه مردم بود و در کنار همه گروهها، در شعر زندگی میکرد و همواره شعرهایش به موقع بود.
اینها درباره محتوای اشعار قیصر امینپور بود؛ اما به لحاظ فرم و صورت شعر در واقع میتوان قیصر زمانمان را با حافظ مقایسه کرد. علیرغم اینکه اشعار قیصر با محتواست و از ارائهها و فنون شعر پربار است، اما آنقدر استادانه استفاده شده که مخاطب شعر او متوجه آرایهها و فنون شعری نمیشود.
قیصر آنقدر با مطالعه بود که فنون شعری ذات شعرهایش شده بود. منتقدان آثار او را شگفتی در زمینه استفاده از کنایات و استعارات و ایهام میدانستند و اینها بود که ارزش اشعار قیصر را بالا و بالاتر میبرد. اینها بود و این سادگیهای اشعارش که مردم را با خود همراه میکرد و همه به راحتی با او و شعرهایش ارتباط برقرار میکردند؛ همانطور که مردم هنوز هم با حافظ ارتباط برقرار میکنند.
فخیم اما در دسترس
سیدعلی موسویگرمارودی:
نظامی گنجوی در سوگ خاقانی شروانی میگوید:
همی گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشد
دریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی
روانشاد دکتر قیصر امینپور، در آغاز شکوفایی هنری خود بود و همه اسباب پیشرفت و رسیدن به چکادهای بلندتر شعر و ادب را در خود جمع داشت؛ یعنی قریحه سرشار و هوشمندی و ممارست در <بیرون شعر> از مضایق سخن و مهمتر از همه صمیمیت در احساس.
از دلایل موفقیت وی در شعر هم در نزد خواص و هم در ذائقه عموم، این است که در انتخاب فرم و در هندسه بیرونی و درونی شعر، نه آنقدر< ممتنع> بود که تنها خواص با شعر وی ارتباط برقرار کنند و نهچندان <سهل>، که به زبان و بیان فخیم او لطمهای وارد شود. مثل شاخههای بارور و پرمیوه، نه چنان بود که فقط در سرشاخههای بلند، میوه را پنهان دارد و نهچندان برای چیده شدن خم میشد که شاخهها، بشکند.
در این راه با هوشمندی از حافظ الگو میگرفت. جادویی در شعر حافظ نهفته است که هرکس آن را میشنود، در حد خود از آن بهرهمند میشود و هرکس به اندازه ظرفیت خود از آن پر میشود.
در میان آثار شعری وی، مجموعه <آینههای ناگهان> و نیز <دستور زبان عشق> برجستهتر و دلچسبتر است. در حوزه پژوهش نیز هم کتاب <سنت و نوآوری در شعر معاصر> و هم کتاب <شعر و کودکی> وی، دو اثر علمی و جدی و بسیار پر بار و بدیعاند.
دریغ از آنهمه توانایی و دانایی.
خاک بر او خوشباد.
فرآوری: احمد رنجبر
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منابع: سوره مهر/وبلاگ های qeysaraminpour ، shipship / خبرآنلاین