دلیلی برای قطع رزق و روزی !
کمیل بن زیاد نقل کرده مىگوید: امیر المۆمنین (علیه السلام) همواره به نیکى بر پدر و مادر تشویق مىکرد و مىفرمود: «فرزندان من! بر شما باد به نیکى بر پدر و مادر که در دعاى آنها هم بهبودى است و هم نابودى».
ابو الحسین احمد بن حمزه سلمى از ابو على حسن بن احمد مقرى و او از حافظ ابو نعیم به نقل از محمد بن حمید از قول عبد اللّه بن سعید رقّى و او از یزید بن محمد بن سنان از قول پدرش از جدّش نقل کرد که حسن بن على (علیه السلام) فرمود: «در آن میان که با پدرم مشغول طواف خانه خدا بودیم و صداها خاموش و چشمها به خواب رفته بود، ناگاه شنیدم که هاتفى با صداى حزین مىگفت:
یا من یجیب دعا المضطرّ فى الظّلم
یا کاشف الضرّ و البلوى مع الألم
قد نام و فدک حول البیت و انتبهوا
یدعوا و عینک یا قیوم لم تنم
هب لى بجودک فضل العفو عن جرمى
یا من الیه اتى الحجّاج فى الحرم
إن کان عفوک لا یرجوه ذو سرف
فمن یجود على العاصین بالکرم
(یعنی: اى که در تاریکیها دعاى بیچارگان را اجابت مىکنى ، اى برطرفکننده گرفتارى و مصیبت و درد! مهمانان تو اطراف خانهات خوابیدند و بیدار شدند؛ تو را مىخوانند در حالى که اى قیوم چشم تو را خواب نمىبرد. به بخشندگى و کرم زیادت از گناه من درگذر! اى که حاجیان در این حرم به درگاه تو آیند! اگر گنهکار به گذشت تو امید نبندد، پس چه کسى بر گنهکاران از روى کرم مىبخشد؟!)حسن (علیه السلام) مىگوید: پدرم فرمود: پسرم آیا صداى کسى را که براى گناهش ندبه مىکند و از پروردگارش طلب مغفرت مىنماید، مىشنوى، برو او را نزد من بیاور. مىگوید: رفتم و به او گفتم: پسر عم رسول خدا را دریاب! گفت: به چشم، اطاعت مىکنم، سپس آمد و به پدرم سلام داد و پدرم جواب سلام او را داد، پرسید اسمت چیست؟ گفت: منازل بن لاحق، فرمود: تو از مردم عربى؟ عرض کرد: آرى، فرمود: تو را چه شده؟ و جریان تو چیست؟ او گریه کرد و گفت: چه باشد داستان کسى که گناهانش او را به زانو در آورده و عیبهایش او را زمینگیر کرده است! فرمود: شرح حالت را بگو!
پسران من از دعاى والدین بترسید زیرا در دعاى ایشان رشد و بهبودى و بیچارگى و نابودى نهفته است
گفت: من جوان بودم و سرگرم لهو و لعب و ساز و نواز، پدرى داشتم که مرا بسیار نصیحت مىکرد و مىگفت: پسرم از لغزشهاى جوانى برحذر باش که خدا را سطوتها و عذابهایى است که از ستمکاران دور نیست و او هر چه بیشتر به من نصیحت مىکرد من به زدن او ادامه مىدادم تا این که روزى به من اصرار کرد و من با کتک او را رنجاندم و او قسم خورد که به بیت اللّه خواهد آمد و به پرده کعبه خواهد آویخت و به من نفرین خواهد کرد؛ به مکه آمد و به پرده کعبه آویخت و بر من نفرین کرد و گفت:
یا من إلیه إلى الحجّاج قد قطعوا أرض التّهامة من قرب و من بعد
إنّى أتیتک یا من لا یخیّب من یدعوه مبتهلا بالواحد الصّمد
هذا منازل لا یرتد عن عققى فخذ بحقى یا رحمن من ولدى
و شلّ منه بحول منک جانبه یا من تقدّس لم یولد و لم یل
(یعنی: اى کسى که حاجیان، راه سرزمین حجاز را از راه دور و نزدیک به سوى او درمىنوردند همانا من به درگاه تو آمدهام، اى کسى که هیچ درخواست کنندهاى که به تو یکتاى بىنظیر پناهنده شود ناامید نمىکنى! این جایگاههاى غیر قابل برگشت از عاق کردنهاى من است پس اى خداى رحمان حق مرا از فرزندم بگیر و به قدرت خود یک طرف بدنش را فلج کن اى خدایى که منزّهى، نه کسى از او زاییده و نه او از کسى! زاییده شده است.)
مىگوید: به خدا قسم، هنوز سخن وى تمام نشده بود که این بلایى که مىبینید بر من نازل شد آنگاه طرف راست بدنش را نشان داد که خشکیده است، گفت: همواره در صدد کسب رضاى او بر آمده و برایش کوچکى کردم و درخواست بخشش و گذشت نمودم تا این که دلش به حال من سوخت و وعده داد، به آن جا که بر من نفرین کرده، بیاید و در همان جا براى من دعا کند.
مىگوید: من او را به شترى که تازه زایمان کرده بود سوار کردم و خود به دنبالش راه افتادم تا به وادى اراک رسیدیم، پرندهاى از درختى پرواز کرد و آن شتر را رم داد و پدرم را بین سنگها پرت کرد و سرش شکست و از دنیا رفت و در همان جا به خاک سپردم و خود ناامید آمدم و بزرگترین چیزى که من رو به رویم این است که جز گرفتار به عقوق پدر چیزى از خود نمىدانم.
در سوره اسراء می فرماید: «پروردگارت حکم کرد که به جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو در نزد تو به سنّ پیری رسیدند به آنان اف نگو و تندی مَکن و با آنان به ملایمت و نرمی سخن گو، در برابر آنان تواضع و مهربانی پیشه کن و برای آنان دعا کن و بگو: رَبِّ ارْحَمْهُما کما رَبَّیانی صَغیراً؛
امام حسن (علیه السلام) مىگوید: پدرم پس از شنیدن سخنان وى فرمود: بشارت باد ترا که یارى خدا بر تو فرا رسید، سپس دو رکعت نماز خواند و به او دستور داد که نیمتنهاش را بنمایاند و چند بار براى او دعا کرد و مرتب بازگو مىکرد و دستش را به آن طرف خشکشده بدن او مىکشید تا سلامتى را بازیافت نزدیک بود که هوش از سرش برود، پدرم به وى گفت: اگر پدرت قبلا براى تو دعا نکرده بود من دعا نمىکردم، آنگاه فرمود: پسران من از دعاى والدین بترسید زیرا در دعاى ایشان رشد و بهبودى و بیچارگى و نابودى نهفته است.
ادای حق پدر و مادر
پدر و مادر حقوق بسیاری بر فرزندان دارند. خداوند کریم در چند جای قرآن، فرزندان را بر ادای حق پدر و مادر سفارش کرده است.
در سوره اسراء می فرماید: «پروردگارت حکم کرد که به جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو در نزد تو به سنّ پیری رسیدند به آنان اف نگو و تندی مَکن و با آنان به ملایمت و نرمی سخن گو، در برابر آنان تواضع و مهربانی پیشه کن و برای آنان دعا کن و بگو:
رَبِّ ارْحَمْهُما کما رَبَّیانی صَغیراً؛ (اسراء (17) آیه 24)
اى کسى که حاجیان، راه سرزمین حجاز را از راه دور و نزدیک به سوى او درمىنوردند همانا من به درگاه تو آمدهام، اى کسى که هیچ درخواست کنندهاى که به تو یکتاى بىنظیر پناهنده شود ناامید نمىکنى! این جایگاههاى غیر قابل برگشت از عاقکردنهاى من است پس اى خداى رحمان حق مرا از فرزندم بگیر و به قدرت خود یک طرف بدنش را فلج کن اى خدایى که منزّهى، نه کسى از او زاییده و نه او از کسى! زاییده شده است
نتیجه دعا برای پدر و مادر
شخصى به حضور على (علیه السلام) آمد و عرض كرد: من خود را در معاش زندگى، در تنگنا مى بینم
امام على (علیه السلام) فرمود: گویا با قلم گره خورده چیزى مى نویسى؟
و عرض كرد: نه.
امام فرمود: گویا با شانه شكسته، (موى سر و صورتت) را شانه مى كنى؟
او عرض كرد: نه.
امام فرمود: گویا جلو شخصى كه سنش از تو بیشتر است راه مى روى؟
او عرض كرد: نه.
امام فرمود: گویا بعد از فجر (آغاز نماز صبح) مى خوابى؟
او عرض كرد: نه
امام فرمود: گویا دعا براى پدر و مادر را ترك مى كنى؟
او عرض كرد: آرى اى امیرمۆ منان!
امام على(علیه السلام) فرمود: پدر مادر را در دعا بیاد آر، زیرا من ار رسول خدا شنیدم مى فرمود:
«ترك الدعاء للوالدین یقطع الرزق : دعا نكردن براى پدر و مادر، موجب قطع رزق و روزى مى گردد» (المخازن ، ج 1، ص 288، (نقل از داستانهاى صاحبدلان ، ج 2، ص 136). اینك توجه كنید كه اگر ترك دعا براى پدر و مادر، این چنین نتیجه شوم داشته باشد، آزار آنها چه نتیجه اى خواهد داشت؟
فراوری: زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
سایت انصار الخمینی
کتاب عاقبت و کیفر گناهکاران
سایت حوزه
شرح حال و فضائل خاندان نبوت ، سبط بن جوزى وفات: 654 ق، مترجم محمدرضا عطائى، صفحه 218 تا 220