تبیان، دستیار زندگی
آیین‌ها همواره از دلایل اصلی سفر بوده‌اند، هنوز هم که هنوز است این آیین‌ها در سراسر جهان از انگیزه‌های مهم سفرند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقاره نوازی در آستان قدس
نقاره زنی


آیین‌ها همواره از دلایل اصلی سفر بوده‌اند، هنوز هم که هنوز است این آیین‌ها در سراسر جهان از انگیزه‌های مهم سفرند، برگزاری مراسم سوگواری در ماه محرم در سراسر ایران، مراسم ازدواج‌ اقوام در نقاط مختلف، آیین‌های ویژه‌تری همچون آیین قالیشویان مشهد اردهال یا آیین برف چال استان مازندران و حتی آیین‌هایی خارجی همچون جشن رنگ هند دلایل مهمی‌برای سفر کردن هستند. نقاره زنی هم یکی از این آیین هاست.

نقاره زنی، آیینی که برای ایرانیان یادآور سفر به مشهد مقدس است. این آیین حالا چند سالی است که ثبت ملی هم شده است.

مناجات موذن که تمام می‌شود از بالای گلدسته‌های عباسی به طرف ایوان نقاره خانه برمی‌گردد؛ انگار می‌خواهد همسایه‌ای را صدا کند به آوازمی‌خواند:

چو دریای رحمت تلاطم کند ‌/‌ گنه صاحب خویش را گم کند

ناگهان کرنای نقاره خانه بلند می‌شود و به حالت سلام رو به گنبد بالا می‌رود صدا با صلابت می‌گوید:

سلطان دنیا و عقبی علی ابن موسی الرضا ‌/‌ و با این جمله نقاره زنی سحرآغازمی‌شود.

نقاره زنی

تا امروز هیچ‌کس به‌درستی به این مساله پی نبرده است که چرا «سلطان بابر»، «نوه گوهرشاد» نقاره نوازی را در حرم امام رضا(ع) به یک سنت تبدیل کرد. این فرمان محققان زیادی را واداشت تا کتاب‌های تاریخ را از قفسه‌ها در بیاورند و آنها را آنقدر ورق زنند تا پی به علت و انگیزه آن ببرند، اما هرگز چیزی جز یک مشت شاید عایدشان نشد.

یک حدس مقام ولیعهدی امام رضا(ع) را در نظر می‌گیرد و آن را با رسم نقاره زنی در دربار سلاطین و ولیعهدان تطبیق می‌دهد و این کار را به رسمیت شناختن مقام ولیعهدی امام رضا (ع) ذکر می‌کند.

بعد از آل بویه نقاره‌ها هم مسلمان شدند و با دربار خلفای اسلام به بغداد رفتند و نقش اطلاع رسانی را با رنگ و بویی اسلامی‌عهده دار شدند اما آهسته آهسته دوباره درون مردم رسوخ کردند واز دربار به بالای گلدسته مساجد رفتند تا نیازهای اطلاعاتی مسلمانان را پاسخ دهند و رسانه‌ای برای اعلام اوقات نماز و اعلام زمان سحر و افطار شوند

مورخان دیگر مشهد را درگذشته شهری ترسیم می‌کنند که مدام مورد حمله و هجوم بیگانگان قرار می‌گرفته است و همین امر وجود دسته‌ای نقاره نواز را درآستان قدس ضروری می‌ساخته که درصورت تهاجم به بارگاه امام رضا(ع) با ضرب‌های خود لشکریان را آماده پیکارکنند.

اما گروه سوم نمی‌توانند از جایگاه والای دینی و مذهبی آستان قدس درگذشته چشم‌پوشی کنند و اطلاع‌رسانی مذهبی و نقش نقاره چیان را در اوقات نماز و زمان سحر و افطار نادیده بگیرند.

نقاره زنی

و گروه آخر فقط به این نکته اکتفا می‌کنند که شاید نقاره زنی از اول هم فقط یک رسم بوده وجنبه تشریفات داشته است مثل امروز و نه چیزی بیشتر.

اما قدر مسلم این است که نقاره‌ها ازآغاز اسلام و حتی دورتر، دوران باستان در ایران رواج چشمگیری داشته است و گویا از ایران هم به سرزمین‌های دیگر کشیده می‌شود و درآ نجا نشو و نما می‌کند.

نقاره‌ها اسلام آوردند

بعد از آل بویه نقاره‌ها هم مسلمان شدند و با دربار خلفای اسلام به بغداد رفتند و نقش اطلاع رسانی را با رنگ و بویی اسلامی‌عهده دار شدند اما آهسته آهسته دوباره درون مردم رسوخ کردند واز دربار به بالای گلدسته مساجد رفتند تا نیازهای اطلاعاتی مسلمانان را پاسخ دهند و رسانه‌ای برای اعلام اوقات نماز و اعلام زمان سحر و افطار شوند. نقاره‌ها یک وسیله ارتباطی بودند اما نه آنقدر پیچیده.

نقاره زنی

عمله جات شکوه

نقاره نوازی درحرم امام رضا«ع» چرخه‌ای است که ادامه دارد از پدران به پسران، از طلوعی به طلوعی و از غروبی به غروب دیگر.

نقاره زنی مهارتی سینه به سینه است که پدران به پسران خود می‌آموزند و این تسلسل به صدها سال می‌رسد به همین خاطر است که نام خانوادگی بیشتر نقاره زنان مثل گذشتگان خود «شکوهی» است همان نامی‌که از دیرباز پدرانشان به آن شهرت داشتند و به آنان «عمله جات شکوه» می‌گفتند. آهنگ نقاره هم همان آهنگی است که پیشینیان با طبل می‌زدند و با شیپور می‌خواندند.

حاج احمد شکوهی سرنواز وارث این خاندان درباره نت نقاره می‌گوید: ابتدا سرنواز (سردسته کرنا‌نوازان‌) کرنا را به طرف گنبد مطهر با حالت سلام می‌گیرد و در کرنا می‌گوید:

«سلطان دنیا وعقبی علی بن موسی الرضا» ‌/‌ پسنوازان با کرنا هماهنگ می‌گویند: «امام رضا»

نقاره زنی

سرنواز مجددا می‌گوید: «امام رضا، امام رضا، امام رضا» و پسنوازان در کرنا می‌گویند: «غریب رضا، غریب رضا» سرنواز می‌گوید: «یا امام غریب یا امام رضا(ع)» پسنوازان می‌گویند: «رضا جان، رضا جان، رضا جان» سرنواز می‌گوید: «دوره دوران امام رضا» پسنوازان می‌گویند: «ای دادرس بیچارگان» سرنواز می‌گوید: «ای دادرس درماندگان» پس نوازان می‌گویند: « فریاد رس، فریادرس.»

اگر دقت کنیم، اگر گوش به گذشته بسپاریم صدای نقاره‌ها را از فراسوی تاریخ می‌شنویم و هرم نفس‌های باستانی‌اش را که گرمای مطبوعی به تاریخ می‌دهند حس می‌کنیم طبل و کرناها که روزگاری راویان پرسروصدای حوادث به شمار می‌رفتند اینک شیپورهایشان را زمین گذاشته‌اند برطبل جنگ نمی‌کوبند و دیگر سرباز پرهیاهوی هیچ کارزاری نیستند آنان لباس تملق را هم از تن به در کرده‌اند و دیگر برای خوشامد هیچ پادشاهی نمی‌نوازند.

نقاره زنی

با آن‌که دانستنی‌هایی شنیدنی دارند از گذشته خویش لب فروبسته‌اند و زمان رونده دست نوازندگانشان را که درد آنان را جار می‌زد به خفتن درخاک‌ها واداشته است امروز نقاره‌ها ایمان آورده‌اند کرناهایشان صلای سحر دارد و خبری از شفق و فلق می‌دهد اینک از نقاره‌ها چیزی جز رضا رضا شنیده نمی‌شود که در غروبی غمگین شکوه یک سنت را طنین‌انداز می‌کنند گویی که نقاره‌ها تمام تاریخ را دویده‌اند تا در بلندای این ایوان معتکف شوند و رضامندانه وقف این آستان شوند چراکه شیپورها تمام آوازهایشان را به رضا می‌بخشند چون سائلی که تمام هستی‌اش را.

این واقعیت را نیز نمی‌شود کتمان کرد که نقاره‌ها دیگر چیزی بیش از یک سنت نیستند و سنت‌ها هم در جوامع شرقی به‌دلیل ازدیادشان و در اولویت نبودنشان آنقدرکمرنگ می‌شوند تارنگ می‌بازند.

اما امروز در میان فراموشی نسل‌ها که آیین و سنت‌ها را می‌کشند امام رضا(ع) تنها نقطه اتکایی است که روزگاری فرسنگ‌ها راه ازمدینه تا توس پیمود تا آتشی مقدس در دل‌ها بیفروزد دردهایشان را التیام بخشد و سنت‌هایشان را نیز حفظ کند چون که امروز خراسان تنها نقطه زمین است که نقاره‌ها را بخاطر می‌آورد.

بخش گردشگری تبیان


برگرفته از جام جم