توجه دائمی به ذکر خداوند متعال
آدمىبه اقتضاى فطرتش همواره خواهان آرامش دل و آسایش خاطر است در عین حال در بسیارى از اوقات دچار دلهره ها، اضطرابها، و پریشانیهاى خاطر مىشود و كثرت دلهره ها و اضطرابها در این روزگار بجایى رسیده كه بعضى از فیلسوفان غربى دلهره و اضطراب را فصل ممیز انسان تلقى كرده اند در صورتى كه این نگرانیها و نابسامانیها و پریشانیهاى روحى و روانى معلول از خود بیگانگى و گسستن پیوند با سرچشمه خوبیها و پاكیها و زیباییهاست.
آرى، انسان این موجود بى نهایت كوچك و ضعیف و سرتا پا نیاز، در صورتى مىتواند بر نابسامانى هاى روحى و روانى خویش فایق آید كه همسو با نظام تكوین، در ساحت هشیارى، پیوندى دقیق با خداوند برقرار كند و با ارتباط قلبى با سرچشمه همه خوبى ها، پاكى ها و آفریدگار محبت و صفا و با حضور در محفل انس خالق یكتا، روانش را آرامش بخشد: أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. [1]
یاد خداوند، موجب اطمینان، آرامش و نشاط درون آدمىاست و نمى گذارد اندوه هاى برخاسته از كاستى هاى حیات مادّى موجودیت انسان را به خطر افكند؛ همان گونه كه نمى گذارد سرمستى غرقه شدن در كامجویى ها، راز نهایى شخصیت آدمىرا از بین ببرد. یاد خداوند، دل را صفا و جلا مىدهد و زنگار غفلت ها و از خودفراموشى ها را مىزداید.
در دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان می خوانیم: اللهمّ اعنّی فیهِ علی صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ و ارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین.
خدایا یاری کن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبـادت و برکنارم دار در آن از بیهودگی و گناهان و روزیم کن در آن یادت را برای همیشه به توفیق خودت ای راهنمای گمراهان.
یکی از سفارشات دائمی بزرگان و علما که از روایات نیز بدست می آید تداوم در ذکر و یاد خداوند متعال است. و در این فراز از این دعای شریفه نیز به این مسأله اشاره دارد.
علامه مصباح یزدی در رابطه با بررسی امکان توجه دائمی به ذکر خداوند متعال می فرماید:
گرچه از دوام ذكر مدح و ستایش فراوانى شده است، اما پرسش این جا است كه تداوم ذكر با كیفیت بالا و عمیق چگونه با زندگى روزمره انسان سازگار و قابل جمع است؟ چگونه مىتوان در عین اشتغال به تحصیل و درس و كسب و كار و انجام سایر مسۆولیت ها به یاد خدا نیز بود؟ كسى كه مشغول مطالعه است باید همه حواس او متمركز در مطالعه باشد و كسى كه به كارهایى مشغول است كه هیچ سنخیتى با عبادت و توجه به خدا ندارد، چگونه مىتواند در عین انجام آن اشتغالات به یاد خدا نیز باشد؟
در بررسى این مسأله، اولا باید دید كه آیا ثبوتاً امكان دارد شخص غیر معصومىدر همه شۆون زندگى به یاد خدا باشد و از او غافل نگردد. در صورت امكان چنین امرى، باید بررسى شود كه آیا در مقام عمل، این امر اختصاص به افراد نادرى دارد، یا افراد عادى نیز تا حدودى مىتوانند در همه حال به یاد خدا باشند؟ اگر پاسخ این پرسش نیز مثبت باشد، آن گاه نوبت به این سۆال مىرسد كه انسان چه باید بكند تا همواره به یاد خدا باشد؟
اما از لحاظ مقام ثبوت، در امكان برخوردار بودن از ذكر و توجه دایم به خداوند تردیدى نیست، چنان كه روایات و آیاتی نیز در مجموع مۆید این مطلب هستند. براى تقریب این مسأله به ذهن مىتوان به نمونه هایى در زندگى روزمرّه اشاره كرد؛ براى مثال، گاهى در زندگى مسایلى پیش مىآید كه تمام فكر و ذكر و حواس انسان را به خود مشغول مىدارد و انسان مدام در فكر آنها است، اما در عین حال این توجه همیشگى مانع انجام فعالیت هاى روزمره او نمى گردد. اگر كسى خداى ناكرده به داغ عزیزى مبتلا شود. چنین وضعى پیدا مىكند. حتى گاهى كسى سال ها پس از مرگ عزیزش، باز او را فراموش نمىكند و با دیدن هر چیزى كه به او تعلق داشته، به یاد عزیزش مىافتد. بسیارى از خانواده و مادران شهدا، پس از سال ها هنوز عزیزشان را فراموش نكرده اند. آنان گرچه به امور روزمره زندگى و وظایف خود مشغولند، اما در ته دل به یاد عزیز سفر كرده شان نیز هستند و این توجه، مانع فعالیت هاى آنها نمىشود. حتى در چنین وضعیتى مراسم شادمانى برپا مىكنند و در مراسم ازدواج و عروسى شركت مىجویند، ولى در عین حال از ژرفاى دل به یاد عزیزشان نیز هستند.
بنابراین چنان نیست كه نشود در هنگام انجام فعالیت هاى روزمره، توجه مستمر به چیزى خارج از حوزه این فعالیت ها داشت و جمع آن توجه با اشتغالات روزمره محال باشد.
البته تمركز كامل فكر در دو امر مستقل از هم براى ما میسر نیست. ما نمىتوانیم در عین توجه به امور غیر الهى، توجه و فكرمان را بر ساحت قدس الهى نیز متمركز كنیم و از او غافل نگردیم. اما گرچه انسان نمىتواند هم زمان توجه خود را كاملا بر دو چیز متمركز گرداند، ولى در روان شناسى ثابت شده كه انسان مىتواند در یك آن و هم زمان، به چند چیز توجه كند و چند ادراك داشته باشد. البته تعداد آن درك ها و گستره آنها، به لحاظ تفاوت قدرت ذهنى افراد، یكسان نیست.
بنابراین، این كه انسان در هنگام اشتغال به كارهاى روزمره زندگى، در عمق دل به خداوند نیز توجه داشته باشد، امرى نامعقول و سخنى ناصواب نیست و در حوزه توجه ها و محبت هاى دنیوى، نمونه هاى فراوانى نظیر آن یافت مىشود.
در هر صورت، توجه به خداوند در همه حالات به این معنا نیست كه انسان در كنار انجام كارهاى خود توجهش كاملا متمركز در یاد خدا باشد، بلكه براى ما همین حد كفایت مىكند كه چون كسى كه عزیزى از دست داده و او را فراموش نمىكند، ما نیز خدا را فراموش نكنیم و فعالیت ها و كارهاى روزمره مانع توجه ما به خداوند نگردد. البته نباید فراموش كنیم كه رسیدن به این مقصود نیازمند تلاش و تمرین است. هم چنین باید توجه داشته باشیم كه بین حالات روحى و مراتب كمال انسانى تعامل وجود دارد. به یاد خدا بودن و توجه به او موجب كمال و رشد روح و نفس انسان مى گردد؛ از سوى دیگر هرچه درجه كمال نفس بیشتر شود كمیّت و كیفیت توجه به خداوند نیز بالاتر مىرود.
چنان كه گفتیم آنچه براى سالك در آغاز كار اهمیت دارد اذكار لفظى و داشتن برنامه منظم عبادى است. در قرآن نیز به این امر اشاره شده است .
و آیت الله کوهستانی در مورد تداوم ذکر و اثر آن در هنگام مرگ می فرمودند:
انسان باید عادت به ذکری داشته باشد که در مواقع حساس مرگ و انتقال از این عالم بتواند طبق عادت همیشگی آن ذکر را بگوید.
بطور کل می توان در مورد میزان یاد خدا و اینکه چه مقدار باید به یاد خدا بود بر طبق آیات و روایات رسیده یاد خدا حدی ندارد و باید در هر حال بیاد خدا بود، امام صادق علیه السلام در این زمینه فرمودند: "هرچیزی حدی دارد که در آنجا به پایان میرسد، مگر یاد خدا که حدی ندارد. خدا فرایض را واجب کرده و هر که آنها را به جا آورد، همان حد آنهاست... ولی ذکر، حدی ندارد. چنانکه خدای تعالی در سوره احزاب آیه 41 فرمودند: "یا ایها الذین آمنوا ذکرو الله ذکرا کثیرا" "یاد خدا محدودیتی ندارد".
پی نوشت ها:
[1]رعد (12)، 28..
[2]اصول کافی، ج 6، ص 100، باب الذکر.
منبع:
سایت وارثون
سایت آیت الله مصباح یزدی
پایگاه حوزه نت
تهیه و فرآوری: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان