شهید حسین سعادتی
دوستانش در وصف او میگویند: نام او یاد آور تلاش بی وقفه و قهرمانیهای دلیر مرد یست که خستگی را خسته کرده بود، آری میخواهم گوشهای از شرح زندگانی شهید سرافراز ارتش اسلام، امیر دلها، امیر سرتیپ شهید حسین سعادتی را باز گو کنم، شاید بتوان حتی به مقداری کم از برکت وجودی او بهره گرفت. شهید حسین سعادتی در خانواده ایی مذهبی در نیشابور دیده به جهان گشود. پدر وی از کسبه بزرگ این شهر بشمار میآمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در نیشابور به پایان رسانید و به علت شوق بسیاری که به پرواز داشت در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به استخدام نیروی هوایی ارتش در آمد، او پس از گذراندن دورههای تخصصی خود در داخل و خارج کشور، به جمع دلیرمردان نیروی هوایی پیوست. ایشان در سالهای قبل از انقلاب با گسترش فرهنگ انقلابی و توصیههای رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) در بین مردم به ویژه پرسنل ارتش و خصوصاً نیروی هوایی تأثیر بسیاری در گسترش این فرهنگ ایفا کرد به نحوی که چندین بار توسط اداره ضد اطلاعات ارتش دستگیر و بازداشت شد. اوج تلاش ایشان در شکل گیری انقلاب و مخالفت با رژیم شاهنشاهی را میتوان از شهریور 57 تا پیروزی انقلاب مشاهده کرد، تاریخ و زمان در دل خود رشادتهای او را در جمعه سیاه، حوادث دانشگاه تهران، ورود حضرت امام (ره) به کشور، دیدار و بیعت تاریخی پرسنل نیروی هوایی با امام، کنترل شهر در روزهای ااماه انقلاب و... را در دل خود به یادگار دارد.
پس از پیروزی انقلاب، زندگی او وارد مرحله جدیدی از دفاع برای حفظ انقلاب و سرزمین میشود به طوری که او و همرزمانش به عنوان نیروهای نظامی برای سرکوب آشوبهای ضد انقلاب در غرب کشور در اوایل سال 58 وارد آن مناطق شدند و دوشادوش بزرگانی همچون شهید دکتر چمران جانانه از کیان ایران اسلامی دفاع کردند. همه تلاشهای ایشان به همین زمان منتهی نمیشود بلکه گویا بایستی این تاریخ را شروع از خودگذشتگی های او عنوان کرد زیرا آنچه که تا کنون گفته شد در مقایسه با تلاشهای او در سالهای دفاع مقدس و بعد از آن، مقایسه قطره با دریاست. او به جهت تخصص حساسی که داشت از ماهها قبل از شروع جنگ تحمیلی تحرکات عراق را در منطقه مشاهده و جهت اقدام به فرماندهان بالاتر گزارش میکرد اما به علت بی لیاقتی عناصری همچون بنی صدر همه این تلاشها بی وقفه، بی ثمر ماند تا حمله عراق علیه ایران شروع شد. در آن زمان شهید حسین سعادتی مسئول جنگ الکترونیک پایگاه چهارم شکاری وحدتی نیروی هوایی در دزفول بود. در 31 شهریور 59 در ساعت 13: 40 عراق طی حمله شدید نظامی 10 پایگاه از پایگاههای نیروی هوایی را با هدف انهدام نیروی واکنش سریع ارتش ایران که همان نیروی هوایی ست، بمباران کرد. در این حمله بیشترین صدمه به پایگاههای مرزی ایران از جمله پایگاه دزفول وارد شد چه از نظر پرسنل و چه از نظر تجهیزات و ادوات نظامی. شهید سعادتی در این حمله از ناحیه پای راست بر اثر برخورد 3 ترکش مصدوم شد اما نه تنها از پای نایستاد بلکه بدون اینکه دوستان او متوجه این موضوع شوند به همراه جمعی دیگر از فرماندهان سعی در ایجاد روحیه در بین پرسنل پایگاه کرد که ضمن حفظ توان نظامی بتوان پایگاه را به شرایط عملیاتی باز گرداند.
صبح روز بعد در 1 مهر 59 ایران بزرگترین عملیات تاریخ جنگهای هوایی جهان را رقم زد. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این عملیات 200 هواپیما متشکل از 140 جنگنده و 60 هواپیمای رهگیر و سوخت رسان برای دادن جوابی کوبنده به عراق به پرواز درآورد. شهید سعادتی که همه تلاش خود را برای به پرواز درآوردن این جنگندهها انجام داده بود، پس از پرواز جنگندهها از دزفول بر اثر خونریزی شدید از ناحیه پا بی هوش شد و تازه در این لحظه بود که همرزمان او متوجه ترکشها در پای او شدند. شهید سعادتی در سالهای جنگ تحمیلی در همه عملیاتهای صورت گرفته توسط نیروهای مسلح ایران اعم از عملیاتهای خاص نیروی هوایی، عملیاتهای ارتش، عملیاتهای مشترک ارتش و سپاه و حتی عملیاتهای که بسیج و سپاه برگزار میکردند حضور داشت.
سرزمینهای داغ خوزستان و قلههای سر به فلک کشیده کردستان همه به یاد دارند که جانباز شیمیایی شهید حسین سعادتی در، کمان 99، فتحالمبین، بیتالمقدس، ثامنالائمه، طریقالقدس، کربلاها، والفجرها و مرصاد چگونه مردانه از این خاک پر گهر دفاع کرد و رنج زخمها و صدمات را تحمل کرد. سالهای پس از جنگ برای او، سالهایی بود که هر آنچه از دستش بر میآید برای آبادانی و رفع وابستگی و خودکفایی و بهینه سازی و ارتقاء تجهیزات و ادوات نظامی و غیر نظامی ایران اسلامی انجام دهد و به گواه دوستان و اثرات باقی مانده از او، انصافاً چیزی در این راه کم نگذاشت. این امیر دلها در بهمن ماه سال 87 همزمان با نزدیک شدن به روزی که 30 سال قبل با امام خود بیعت کرده بود به علت اثرات عوامل شیمیایی که از روزگار حماسه و دفاع به ویژه عملیات غرور آفرین والفجر 8، در سینه خود به یادگار نگه داشته بود، به سوی پروردگار خود شتافت.
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع: سایت شهدای سرزمین پاک ایران