تبیان، دستیار زندگی
ماه رمضان امسال نیز مطابق سنت معمول این سالها، باز دانشجویان توفیق یافتند مهمان سفره حکمت و هدایت رهبر خود باشند.هر سال که این دیدار شکل می‏گیرد، این سؤال دوباره در ذهن طلاب جوان حوزه ‏های علمیه جان می‏گیرد که چرا طلاب جوان از توفیق دیدار اختصاصی با رهبر
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسن رضائی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جای خالی یک دیدار در برنامه های رهبری(1)

جای خالی یک دیدار در برنامه های رهبری(1)
ماه رمضان امسال نیز مطابق سنت معمول این سالها، باز دانشجویان توفیق یافتند مهمان سفره حکمت و هدایت رهبر خود باشند.هر سال که این دیدار شکل می‏گیرد، این سۆال دوباره در ذهن طلاب جوان حوزه ‏های علمیه جان می‏گیرد که چرا طلاب جوان از توفیق دیدار اختصاصی با رهبر خود و طرح ایده ها و نظراتشان در محضر ایشان محرومند؟

ماه رمضان امسال نیز مطابق سنت معمول این سالها، باز هم دانشجویان توفیق یافتند مهمان سفره حکمت و هدایت رهبر خود باشند و با او از دغدغه‏ ها، سوالات و مسائل «امروز» خود گویند و برای «امسال» خود رهنمود جویند.

هر سال که این دیدار شکل می‏گیرد، این سۆال دوباره در ذهن طلاب جوان حوزه ‏های علمیه جان می‏گیرد که چرا طلاب جوان از توفیق دیدار اختصاصی با رهبر خود و طرح ایده ها و نظراتشان در محضر ایشان محرومند؟ مقام معظم رهبری، معمولاً در دیدارهایی که با اقشار مختلف جامعه دارند، در طلیعه سخنانشان، به این نکته اشاره می‏کنند که دیدارهایشان، بُعدی نمادین نیز دارد و با این دیدارها، می‏خواهند اهمیت یک قشر یا مسئله ‏ای خاص را بیان کنند. آیا طلاب جوان، اهمیت و نقش خاصی در منظومه فکری رهبر خود ندارند؟

به نظر می رسد بسیار بجاست که به تحلیل این مسئله بنشینیم و پاسخی برای این پرسش بیابیم. باشد که یافتن پاسخ، طلاب جوان را به سوی برقراری ارتباطی مۆثرتر با رهبری نهضت اسلامی، سوق دهد.

در این نوشتار، تلاش می‏کنیم به برخی از احتمالات و تحلیلهای موجود در این زمینه اشاره کنیم:

تحلیلهای طلبه محور

این دسته از تحلیل‏ها، مسئله را بر محور شرایط و ویژگی‏های طلاب جوان تحلیل می‏کنند. تحلیل اول از این دسته، می‏گوید طلاب جوان، بخاطر اقتضائات نظام تربیتی و رفتاری حوزه، هم‏پایه دانشجویان، حضور و اثر اجتماعی ندارند. لذا با مسائل روز، آنچنان درگیر نیستند که بتوانند ره ‏آورد قابل توجهی برای دیدار با رهبر، داشته باشند. لذا همان دیدارهای عمومی رهبری با طلاب و روحانیون، کفایت می‏کند.

تحلیل دیگر، ویژگی جوانی طلاب جوان را مورد توجه قرار داده و می‏گوید طلاب جوان، پختگی لازم برای هم‏سخنی با رهبر را ندارند و ممکن است به خاطر غلبه احساسات، بحثهایی را در جلسه طرح کنند که به صلاح رهبری و حوزه نباشد و تبعات ناخوشایندی را در حوزه و حتی جامعه در پی داشته باشد.

تحلیل سوم به مأموریت طلاب جوان نظر می کند و می گوید رسالتها و مأموریتهایی که طلاب جوان در آینده بر عهده خواهند گرفت، اقتضا می‏کند در دوران جوانی، بر خودسازی علمی و معنوی تمرکز کنند و مقام معظم رهبری نیز جز این از آنان انتظار ندارند. لذا طرح چنین دیدارهایی و گفتگوی دوطرفه طلاب و رهبر، دغدغه های اجتماعی را در آنها پررنگ تر کرده و از وظیفه اصلی شان که خودسازی علمی و معنوی است، غافل خواهد ساخت.

تحلیل چهارم، نیز بر این اساس شکل می گیرد که جوان، عجول و خام است و از آنجا که شرایط و مقدمات تحقق مطالبات تحولی طلاب جوان در حوزه فراهم نیست، ایجاد ظرفیت مطالبه، به دلسردی و بی انگیزگی طلاب نسبت به نظام حوزه خواهد انجامید.

تحلیل بعدی نیز، ضمن مقایسه میزان همراهی طلاب و دانشجویان با دغدغه‏های رهبری، به این نتیجه می‏رسد که دانشجویان، همواره آمادگی زیادی در پیگیری منویات ایشان از خود نشان داده اند و لذا بصورت ویژه مورد توجه ایشان قرار می گیرند.

تحلیلهای حوزه محور

این دسته از تحلیلها، شرایط و ویژگی های خاص حوزه را مد نظر قرار داده و سوال ما را بر این اساس پاسخ می گویند. تحلیل اول از این دسته، مبتنی بر این پیش فرض است که بخاطر پرچمداری رهبر معظم انقلاب در جریان تحول خواهی حوزه، چنین دیدارهایی عملاً بیشتر بسوی مطالبه تحول حوزه پیش خواهد رفت و طلاب جوان را بصورت جدی ‏تری به صحنه تحول ‏خواهی خواهد آورد. ولی تحول حوزه، فرآیندی پیچیده و پرمۆلفه است و اقتضائات خاصی دارد و باید توسط زعما و فضلای حوزه میدان داری و پیگیری شود. به دیگر عبارت، در تحول حوزه، طلاب جوان، نقش جدی ندارند و این مهم، کاری نیست که از طلاب جوان برآید. لذا چنین دیدارهایی به صلاح حوزه نیست و مقام معظم رهبری نیز چنین نقشی در حوزه برای طلاب جوان قائل نیستند.

تحلیل دوم، مبتنی بر طبع محتاط و بطیئ حوزه در پذیرش تحول است. این تحلیل بیان می کند که طلاب جوان، انرژی بسیار زیادی برای ایجاد حرکتهای اصلاحی دارند ولی آهنگ بطیئ تحول حوزه، ظرفیت هضم این انرژی‏های متراکم را ندارد و باعث بروز مشکلاتی در حوزه می‏شود و حتی ممکن است روند تحولات موجود را هم مختل کند. لذا نباید نقش طلاب جوان در جریان تحول خواهی حوزه پررنگ شود.

در تحلیل سوم از این دسته، به رویکرد رهبر معظم انقلاب، در تعامل با حوزه می رسیم. به نظر صاحبان این تحلیل، اگر چه رهبری، خود از مراجع تقلید و زعمای حوزه هستند اما بنا ندارند که به شکل گسترده و مستقیم در حوزه دخالت کنند. در مواردی نیز تصریح کرده‏اند که در امور حوزه دخالت نمی‏کنند و تصمیم را به عهده زعما و مدیران حوزه گذارده اند. اما چنین دیدارهایی حساسیت برانگیز بوده و ممکن است برای برخی این شائبه را ایجاد کند که ایشان بنا دارند مطالبات خود را از طریق طلاب جوان در حوزه پیگیری نمایند.

در شماره بعدی این یادداشت، به ارزیابی تحلیل های فوق، خواهیم پرداخت؛ إن شاء الله.

تهیه و تولید:علی اصغر سهرابی-گروه حوزه علمیه تبیان