تبیان، دستیار زندگی
از نظر امام خمینی(ره)، روحانی در اسلام به معنای کسی است که مبلغ دین و رسالت پیغمبر و ائمه معصومین(علیهم‌السلام) است و به فردی اطلاق می‌شود که علاوه بر کسب سجایای اخلاقی، تزکیه نفس و انجام اعمال عبادی و فقهی به فراگیری و کسب علوم و دانش دینی و مذهبی نیز بپ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام حامی محرومان بود

امام حامی محرومان بود

از نظر امام خمینی(ره)، روحانی در اسلام به معنای کسی است که مبلغ دین و رسالت پیغمبر و ائمه معصومین(علیهم‌السلام) است و به فردی اطلاق می‌شود که علاوه بر کسب سجایای اخلاقی، تزکیه نفس و انجام اعمال عبادی و فقهی به فراگیری و کسب علوم و دانش دینی و مذهبی نیز بپردازد .

 از نظر امام خمینی(ره)، روحانی در اسلام به معنای کسی است که مبلغ دین و رسالت پیغمبر و ائمه معصومین(علیهم‌السلام) است و به فردی اطلاق می‌شود که علاوه بر کسب سجایای اخلاقی، تزکیه نفس و انجام اعمال عبادی و فقهی به فراگیری و کسب علوم و دانش دینی و مذهبی نیز بپردازد و این مقدمه‌ای برای آمادگی در جهت اجرای مسوولیتی بزرگتر است و آن مسوولیت اجتماعی و سیاسی است. به عبارت دیگر، آگاهی نسبت به علوم دینی و رسیدن به مقام روحانیت به مفهومی که ذکر شد خود به خود مسوولیت اجتماعی و سیاسی را نیز به دنبال خواهد آورد. در این تعبیر امام خمینی(ره)، روحانی کسی است که هم عالم باشد و هم عامل. عالم بودن و عامل بودن برای روحانی لازم و ملزوم یکدیگرند. چرا که علم بدون عمل بهره‌ای در پی نخواهد داشت و عمل بدون علم و تقوی به بیراهه و ضلالت و گمراهی منتهی خواهد شد. بنابراین رسالت روحانی مسوولیتی تمام عیار، از جنس و سنخ مسوولیت و رسالت اولیای خداست، لیکن با مراتبی خفیف‌تر. مسوولیت و رسالت روحانیون از منظر امام خمینی(ره) دقیقا به معنا و مفهوم ذکر شده است. روحانی از نگاه امام، فردی است که کلیه زوایای فوق را دارا باشد.[1]

حفظ وحدت

وحدت، موضوع عامی است که مۆلفه‌هایی چند دارد؛ وحدت بین روحانیون، وحدت روحانیت و مردم و وحدت میان مردم.

طلب دیگری که باز انسان را می ‏ترساند که خدای نخواسته، مبادا این انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند، و بدانید که می‏ بیند اگر خدای نخواسته بشود، و او این است که بین آقایان در بلاد اختلاف باشد. اگر در صنف فرض کنید کامیون ‌داران و آنهایی که شغل ‌های مختلف دارند، اگر اختلافی در بین آنها وارد بشود، به صنف دیگر سرایت نمی‏ کند. کامیون‌ دارها اگر با هم مختلف بشوند به بازار هیچ کاری ندارند، سرایت هم نمی ‏کند، اما اگر در صنف ما اختلاف پیدا بشود، این اختلاف به بازار هم کشیده می‏ شود، به خیابان هم کشیده می ‏شود؛ برای اینکه شما هادی مردم هستید، مردم توجه دارند. قهرا یک دسته دنبال شما، یک دسته دنبال آن کسی که با شما مخالف است و یک وقت می ‏بینید که در همه ایران یک اختلافی از ناحیه ما پیدا شده است، مایی که همه دعوت می ‏کنیم به اینکه مردم با هم باشند.

اتحاد کلمه، ملت را به اینجا رسانده است، خودمان اختلاف پیدا کنیم! و این را من به شما عرض کنم، ما و شما نباید خودمان را بازی بدهیم. اختلاف ریشه‏ اش از حب نفس است. هرکس خیال می ‏کند که من برای خدا این آقا را باها ش اختلاف می‏کنم، یک وقت درست بنشیند در نفس خودش فکر کند ببیند ریشه کجاست. حسن ظن به خودش نداشته باشد، سوء ظن داشته باشد. ریشه همان ریشه شیطانی است که آن حب نفس انسان است.[2]

امام خمینی ره در نگاه عمیق خود، این موضوعات را مورد بررسی قرار داده و سرنوشت تفرقه بین مسلمانان را فساد، شکست و عقب ماندگی بر شمرده است.

‌«خطبای محترم و اهل منبر مردم را به وحدت کلمه و ادامه نهضت و تقوا و صبر انقلابی دعوت کنند و از اختلاف و تفرقه که اساس شکست و عقب ماندگی است بترسانند.‌» [3]  

اما روحانیت، باید بیش از هر طیف دیگری به موقعیت خطیر خود واقف باشد. دشمنان اسلام و روحانیت، از جایگاه مردمی روحانیت آگاهند و تلاش می‌کنند تا ایشان را طعمه تفرقه افکنی‌ها سازند و از طریق آنان، آتش منازعات را بر افروزند و در اثر گذر زمان، فاصله و شکاف بین مردم و روحانیت حاصل شود. امام) که هوشیارانه تمامی مخاطرات را مد نظر داشتند، در جمع اعضای دفتر تبلیغات اسلامی این مهم را مورد توجه قرار می‌دهند و می‌فرمایند:

‌«من به شما و تمام نسل‌هایی که بعد از شما و ما خواهند آمد هشدار می‌دهم که ملت و روحانیت، دانشگاه و روحانیت، از هم جدا نشوند که جدا شدن اینها از هم، هلاکت ملت و هلاکت اسلام و هلاکت کشور است.‌»[4]   

بصیرت سیاسی و اجتماعی

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «العَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس؛[5]   کسی که به [مسائل] زمان خودش آگاه باشد، شبهات بر او هجوم نمی‌آورند.‌»

حوزه امروز، بر خلاف حوزه‌های قبل از انقلاب، به فهم سیاسی و اجتماعی نیازمند‌تر است. روحانی امروز نمی‌تواند با درس خواندن و یا درس دادن وظیفه خود را تمام شده بداند و باب فهم سیاسی و اجتماعی را بر خود مسدود کند.

صدها موضوع فقهی، تبدل و تحول یافته اند. هزاران موضوع نو و مستحدث به موضوعات اجتماعی اضافه شده اند و به هم پیوستگی شناخت موضوعات احکام -که دستاورد فهم سیاسی و اجتماعی است- با اجتهاد و فتوا، ایجاب می‌کند که از دوران طلبگی این مهم آغاز شود و تحصیل آگاهیهای اجتماعی و سیاسی، با تحصیل دروس حوزوی ممزوج شود.

آن بزرگوار در نامه‌ای خطاب به فرزند خویش می‌فرمایند:‌ «و تو‌ای فرزندم! از جوانی خود استفاده کن و با یاد او (جل و علا) و محبت به او و رجوع به فطرت الله بزیست و عمر را بگذران و این یاد محبوب، هیچ منافاتی با فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در خدمت به دین او و بندگان او ندارد.‌»[6]

و در مجالی دیگر، نه تنها جدایی دین از سیاست را باطل می‌دانند؛ بلکه تکلیف طلاب را دخالت در امور سیاسی بر می‌شماند:

‌«روحانیون حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیفشان این است. دین اسلام یک دین سیاسی است که همه چیزش سیاسی است، حتی عبادتش.‌»[7]

و در کتاب گرانقدر ولایت فقیه می‌نگارند:

«این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمار گران گفته و شایعه کرده اند، اینها را بی دینها می‌گویند.‌»  [8]

حمایت از محرومان

احساس مسئولیت طلاب، او را وا می‌دارد، تا ریاست طلبان آزمند و شهرت خواهان زورمند را رسوا و نکوهش کند و با آنان که سد راه شکوفایی استعدادهای آزاد اندیشان و خیرخواهان اجتماع می‌گردند.

و بدین‌سان بود که بیشترین یاران و پیروان رسولان الهى در طول تاریخ، مستضعفان و محرومان بوده و بیشترین سختى رسالت انبیا بر دوش آنان بوده است.

بنابراین روحانیون باید از آنان حمایت كند و از طرد آنان بپرهیزد؛

(وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَیْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَیْهِم مِّن شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ)(انعام، 52)؛

«آنان كه صبح و شام خدا را مى‌خوانند و مراد و مقصدشان فقط خداست، از خود مران كه نه چیزى از حساب آنها بر تو و نه چیزى از حساب تو بر آنهاست. پس اگر تو، آن خداپرستان را از خود برانى از ستمكاران خواهى بود.»

و لذا حوزه و روحانیت در طول تاریخ، شریک درد و رنج مردم بوده و درد ایشان را رنج خود دانسته و در حد توان خود در رفع نیاز‌های آنان کوشیده است. این سلوکی است که آنها از مولای متقیان علی علیه سلام به ارث برده اند. امام خمینی ره می‌فرماید:

‌«آن چیزی که روحانیون، نباید هرکز از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان در بروند، حمایت از محرومین و پا برهنه هاست... در تحقق آن، اگر کوتاهی کنیم خیانت به اسلام و مسلمین کرده ایم.‌» [9]

امام راحل ره در تلاش بودند تا خدمات مستضعفان نسبت به اسلام را یاد آوری نمایند و همواره از روحانیت می‌خواستند که از سلوک خود (ملجأ رنج دیدگان و ستم دیدگان بودن) دور نشوند و آن را به فراموشی نسپارند؛ چرا که جدایی روحانیت از مستضعفان، تضعیف هر دو جبهه است. رهبر کبیر انقلاب در این زمینه می‌فرمایند:

‌«صدها سال است که روحانیت اسلام، تکیه گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگ سیراب شده اند.‌»  [10]

«... روحانیت عزیز باید به این اصل توجه عمیق داشته باشند و افتخار تاریخی و بیش از هزار ساله پناه گاهی محرومان را برای خود حفظ کنند و به سایر مسئولین و مردم توصیه نمایند که ما نباید گرایش و توجه بی شائبه محرومین را به انقلاب و حمایت بی دریغ آنان را از اسلام فراموش کنیم و بدون جواب بگذاریم.‌»  [11]


پی نوشت ها:

[1] رسالت روحانیت از نگاه امام خمینی، بهروز رشیدی

[2] وظایف درون صنفی روحانیت، عالم زاده نوری

[3] همان، ج 8، ص 218.

[4] همان، ج 14، ص 125.

[5] تحف العقول، ص 261.

[6] سیره آفتاب، دفتر نشر معارف، ص 46

[7] صحیفه، ج 9، ص 136.

[8] ولایت فقیه، ص 133.

[9] صحیفه، ج 20، ص 244.

[10] همان، ج 21، ص 89.

[11] همان، ص 129.

منبع:

ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان

سایت معاونت تهذیب حوزه

سایت کتاب نیوز

سایت معاونت حوزه

تهیه و فرآوری: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان