تبیان، دستیار زندگی
وسوسه انگیزی شیطان خاص انسانهای سست ایمان و بی‌دین و یا دین گریز نیست, بلکه شیطان، سراغ انسان‏هاى با تقوا و مؤمن هم مى‏رود لکن, پرهیزكاران هنگامى كه وسوسه‏هاى شیطانى، آنها را احاطه مى‏كند به یاد خدا و نعمتهاى بى پایانش، به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردن
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بزرگترین هدف شیطان

شیطان


تلاش و تکاپوی اصلی شیطان, غفلت انسان از ذکر و یاد خداوند است و شیطان را از این جهت كه به طور مداوم آدمى را وسوسه مى‏كند، و به محضى كه انسان به یاد خدا مى‏افتد پنهان مى‏شود و عقب مى‏رود، باز همین كه انسان از یاد خدا غافل مى‏شود، جلو مى‏آید و به وسوسه مى‏پردازد؛ «خناس» خوانده‌اند.


به فرموده قرآن، شیطان یا ابلیس از نژاد جنّ[1] بوده است كه در جمع فرشتگان عبادت مى‏كرد؛[2] لکن, تكبّر, جسارت و امتناع وی از پذیرش فرمان خداوند، سرچشمه بدبختى‏هاى او شد ، به گونه‌ای که از درگاه الهی رانده و مورد لعن و نفرین همگان قرار گرفت؛ او نیز به عزت خدا سوگند یاد کرد كه جز بندگان مخلص خداوند, تمامى افراد بشر را اغوا ‏كند.[3]

در حقیقت شیطان، با وسوسه‏هاى خود قصد گمراه كردن تمام انسان‏ها را داشته و دارد، ولى در برابر مخلصین شكست مى‏خورد.

تقوى، به معناى خویشتن دارى از گناه است,[4] که برخی آن را خصلتى كه به وسیله آن, فرد خود را از عذاب دور و حفظ می‌کند, معنا نموده‌اند.[5]

تقوى دارای مراتبى است:

1- تقوا از عقائد فاسده و طرق ضلالت که مترادف با ایمان است.

2- تقوا از گناهان کبیره.

3- تقوا از كل گناهان.

4- تقوا از اخلاق فاسده.   
5- تقوا از اعمال مكروهه و افعال مذمومه.

6- تقوا از امور بیهوده كه نه فائده دنیوى و نه اخروى دارد؛[6] که هر یک از انسان‌ها بسته به استعداد و درجه ایمانشان می‌توانند به هر یک از این مراتب نائل آیند.

اصولاً خمیر مایه تقوى دو چیز است: یاد خدا یعنى توجه به مراقبت دائمى خداوند و حضور او در همه جا و همه حال، و توجه به دادگاه عدل خداوند و نامه اعمالى كه هیچ كار صغیر و كبیرى وجود ندارد, مگر اینكه در آن ثبت مى‏شود، و به همین دلیل توجه به این دو اصل مبدأ و معاد در سر لوحه برنامه‏هاى تربیتى انبیاء و اولیاء قرار داشته، و تأثیر آن در پاكسازى فرد و اجتماع كاملاً چشمگیر است.[7]

وسوسه‏هاى شیطانى در محیطهاى آلوده، فزونتر مى‏باشد، که تنها راه نجات از آلودگى در چنین شرایطى، نخست فراهم ساختن سرمایه" تقوى" است ، و سپس" مراقبت" و سرانجام توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا، یاد الطاف و نعمتهاى او، و مجازاتهاى دردناك خطاكاران است

وسوسه ها‏ى شیطان، حتمى و دائمی  است؛ وی, همچون طواف كننده‏اى پیرامون فكر و روح انسان پیوسته گردش مى‏كند تا راهى براى نفوذ در آن بیابد.[8]

در این میان, تلاش و تکاپوی اصلی شیطان, غفلت انسان از ذکر و یاد خداوند است و شیطان را از این جهت كه به طور مداوم آدمى را وسوسه مى‏كند، و به محضى كه انسان به یاد خدا مى‏افتد پنهان مى‏شود و عقب مى‏رود، باز همین كه انسان از یاد خدا غافل مى‏شود، جلو مى‏آید و به وسوسه مى‏پردازد؛ «خناس» خوانده‌اند. [9]

آیات قرآن کریم راه های نفوذ و وسوسه انگیزی شیطان برای انسان را این گونه بیان می‌دارد:

وسوسه‏هاى شیطان، گاهى از دور است[10]، گاهى از طریق نفوذ در روح و جان انسان،[11] ، گاهى با همنشینى با او،[12] گاهى هم از طریق رابطه و تماس[13]. [14]

وسوسه انگیزی شیطان خاص انسان های سست ایمان و بی‌دین و یا دین گریز نیست, بلکه شیطان، سراغ انسان‏هاى با تقوا و مۆمن هم مى‏رود لکن, پرهیزگاران هنگامى كه وسوسه‏هاى شیطانى، آنها را احاطه مى‏كند ، به یاد خدا و نعمتهاى بى پایانش، به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردناك خدا، مى‏افتند.

در این هنگام ابرهاى تیره و تار وسوسه از اطراف قلب آنها كنار مى‏رود و راه حق را به روشنى مى‏بینند و انتخاب مى‏كنند.

وسوسه انگیزی شیطان خاص انسانهای سست ایمان و بی‌دین و یا دین گریز نیست, بلکه شیطان، سراغ انسان‏هاى با تقوا و مۆمن هم مى‏رود لکن, پرهیزكاران هنگامى كه وسوسه‏هاى شیطانى، آنها را احاطه مى‏كند به یاد خدا و نعمتهاى بى پایانش، به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردناك خدا، مى‏افتند، در این هنگام ابرهاى تیره و تار وسوسه از اطراف قلب آنها كنار مى‏رود و راه حق را به روشنى مى‏بینند و انتخاب مى‏كنند

اصولاً هر كس در هر مرحله‏اى از ایمان و در هر سن و سال گه‌گاه گرفتار وسوسه‏هاى شیطانى مى‏گردد، و گاه در خود احساس مى‏كند كه نیروى محرك شدیدى در درون جانش آشكار شده و او را به سوى گناه دعوت می کند.

این وسوسه‏ها و تحریك ها، مسلّماً در سنین جوانى بیشتر است. وسوسه‏هاى شیطانى در محیط هاى آلوده، فزونتر مى‏باشد، که تنها راه نجات از آلودگى در چنین شرایطى، نخست فراهم ساختن سرمایه" تقوى" است ، و سپس" مراقبت" و سرانجام توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا، یاد الطاف و نعمت هاى او، و مجازات هاى دردناك خطاكاران است. [15]

بنابر آنچه بیان گردید, هر انسانی, در هر مرحله ایمان و تقوا که باشد, نباید از كوچك‏ترین وسوسه‏ى شیطان غافل شود و در هر شرایطی باید به خدا پناه برد و خود را تحت پوشش او قرار دهد ؛ زیرا استعاذه و استمداد از خدا، بهترین راه درمان برای وسوسه‏هاى شیطانى است و یكى از راه‏هاى عصمت انبیاء علیهم السلام، استمداد, توجّه و پناه بردن به خداوند بوده است. [16]

پی نوشت:

[1] . الكهف/50:«

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ .....»

[2] . قرائتى, محسن, ‏تفسیرنور, تهران, مركز فرهنگى درسهایى از قرآن, ‏1383 ش، ج‏1، ص 92

[3] . ص/82: « قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین»

[4] . قرائتی, تفسیر نور، پیشین, ج‏1، ص283

[5] . ر.ک: الطبرسى, فضل بن حسن‏, مجمع البیان فى تفسیر القرآن,‏ تحقیق: با مقدمه محمد جواد بلاغى‏‏, چاپ سوم‏, تهران‏, انتشارات ناصر خسرو, 1372ش‏, ج‏5، ص 107

[6] . طیب, سید عبد الحسین, اطیب البیان فی تفسیر القرآن,‏ تهران, انتشارات اسلام‏, چاپ دوم، ‏1378ش, ‏ج‏6، ص63

[7] . مكارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ اول، تهران, دار الكتب الإسلامیة، ‏1374ش, ج‏23، ص540

[8] . قرائتی, تفسیر نور، پیشین, ج‏4، صص257 و 258

[9] . موسوى همدانى, سید محمد باقر, ترجمه تفسیر المیزان‏, قم, دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏, چاپ پنجم, ‏1374 ش, ، ج‏20، ص689

[10] . طه/120:« فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا یَبْلَى»

[11] . الناس/5: «فِی صُدُورِ النَّاسِ»

[12] . الزخرف/36:« وَمَن یَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»

[13] . الاعراف/201:« إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»

[14] . قرائتی, تفسیر نور، پیشین, ج‏4، ص258

[15] . مكارم شیرازى، تفسیر نمونه، پیشین, ج‏7، ص66

[16] .ر.ک: قرائتی, تفسیر نور، پیشین, ج‏4، صص 258 و257

شهربانو زند لشمی

بخش قرآن تبیان