تبیان، دستیار زندگی
مراسم بزرگداشت سالگرد اسارت جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان و یارانش با حضور جمع کثیری از همرزمان و خانواده‌های معظم شهدا و اقشار مردم عصر روز پنج شنبه در قطعه 26 گلزار بهشت زهرا (س) برگزار شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حاجی عصا کجاست؟


مراسم بزرگداشت سالگرد اسارت جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان و یارانش با حضور جمع کثیری از همرزمان و خانواده‌های معظم شهدا و اقشار مردم عصر روز پنج شنبه در قطعه 26 گلزار بهشت زهرا (س) برگزار شد.

حاج احمد متوسلیان

در این مراسم سردار حاج عباس برقی همرزم جاویدالاثر احمد متوسلیان به بیان خاطره‌ای از وی پرداخت و اظهار داشت: حاج احمد متوسلیان در طول عمر 28 ساله خود سه سال در جبهه‌ها حضور داشت، یعنی از سال 58 تا دی ماه سال 60 در کردستان حضور داشت تا اینکه مأموریت پیدا کرد تیپ حضرت رسول (ص) را در دوکوهه تشکیل دهد.

وی یادآور شد: در عملیات بیت‌المقدس نقاط حساس و سخت بر عهده حاج احمد متوسلیان بود، بعد از اینکه عملیات پایان یافت و خرمشهر آزاد شد، حضرت امام اجازه دادند که ایشان به خدمت امام برسند؛ به دلیل مجروحیت حاج احمد ما نتوانستیم به موقع محضر امام برسیم، وقتی خدمت امام رسیدیم مهمانان از محضر امام خارج شده بودند، محافظان خبر دادند فقط حاج احمد می‌تواند خدمت امام برسد و او به تنهایی و عصا به دست به حضور امام رسید، بعد از 15 تا بیست دقیقه دیدیم شهید چراغی به سمت بیت می‌رود و در همین لحظه حاج احمد از بیت امام بیرون آمد، شهید چراغی اعتراض کرد که چرا من حضور امام نرسیدم، حاج احمد دست شهید چراغی را گرفت و من هم کمک کردم و سه نفری به سوی بیت امام حرکت کردیم، نزدیک بیت که رسیدیم محافظین و حاج احمد گفتند چون امام کسالت دارند جلسه دیدار رضا چراغی را به بعد موکول کنیم و بعد حاج احمد پذیرفت.

بعد از خارج شدن حاج احمد بچه‌ها را جمع کرد و به آن‌ها گفت، حضرت امام در این دیدار به من گفتند، احمد پسرم؛ جنگ طولانی شده و مردم خسته شده‌اند شما آن را یکسره کنید، حاج احمد به ما گفت بچه‌ها یا رومی رومی یا زنگی زنگی

سردار برقی تصریح کرد: وقتی از در حسینیه خواستیم بیرون بیاییم بسیار متعجب شدم؛ چرا که حاج احمد هنگامی که به دیدن امام می‌رفت با عصا بود و حالا عصا را کنار گذاشته بود، به او گفتم حاجی عصا کجاست و او پاسخ داد من دیگر احساس درد نمی‌کنم، گفتم چه اتفاقی افتاده است؟ که گفت، وقتی در محضر امام می‌خواستم بنشینم به امام گفتم پایم زخمی شده است و تا نمی‌شود بی ادبی نباشد پایم را دراز کنم، امام گفتند: راحت باشید پسرم و سه بار دستشان را بالا بردند و روی پایم زدند و سه بار گفتند: ان‌شاءالله خوب می‌شود. انشالله خوب می‌شود. انشالله خوب می‌شود.

وی بیان داشت: بعد از خارج شدن حاج احمد بچه‌ها را جمع کرد و به آن‌ها گفت، حضرت امام در این دیدار به من گفتند، احمد پسرم؛ جنگ طولانی شده و مردم خسته شده‌اند شما آن را یکسره کنید، حاج احمد به ما گفت بچه‌ها یا رومی رومی یا زنگی زنگی. ما هم می‌رویم جنگ را یکسره کنیم، صحبت که تمام شد به بنده گفت، شما با انرژی در اهواز بروید، ما هم رفتیم و سه روز کارها را آماده کردیم اما حاج احمد نامه نوشت که می‌خواهیم به لبنان برویم.

حاج احمد متوسلیان

وی ادامه داد: بنده به قرارگاه کربلا رفتم و نامه را نشان حاج رحیم دادم و او تصریح کرد که نامه درست است و او می‌خواهد به لبنان برود. شب رفتیم منزل حاج احمد ساعت 10: 30 تا 11 شب بود که یک موتوری آمد و گفت: حاج احمد کجاست، حاج احمد بیرون رفت و وقتی برگشت زد زیر گریه، به او گفتیم حاجی چه شده، گفت: سه نفر از بچه‌ها در لبنان اسیر شده‌اند. حاجی با ناراحتی بسیار نشست و گفت: من که بروم لبنان هرگز بر نخواهم گشت اما شما برمی‌گردید.

برقی در ادامه گفت: بالاخره ما آماده شدیم به لبنان برویم و قبل از سوار شدن بر هواپیما او رو به ما گفت: عملیات فتح‌المبین را یادتان هست، گفتیم: بله، گفت: یک شب در آن عملیات من آمدم بیرون تا وضو بگیرم که یک نفر به کتفم زد و من نگاه کردم و دیدم یک برادر سپاهی است و او به من گفت که حاجی خدا را فراموش کردی و به فکر تویوتا هستی، شما یک عملیات دیگر در لبنان برای آزادسازی شیعیان آنجا دارید و پیروز خواهید شد اما شما دیگر برنمی‌گردی. رفتیم لبنان و این اتفاق افتاد و حاج احمد رفت و شب نیامد، فردای آن روز نیروها را به خط کردیم و قرار شد تعدادی برویم و بقیه در لبنان بمانیم. اما دیگر حاجی برنگشت، حاج همت خودش را تکه تکه کرد تا عملیاتی انجام شود و اسیری از اسرائیلی‌ها بگیریم تا با حاج احمد معاوضه کنیم اما این کار انجام نشد. حاج احمد همیشه یک آرزوی خیلی مهم داشت و می‌گفت خدایا مرا در تهران به دست منافقین نکش، در جنوب و یا در کردستان به دست کومله‌ها نکش بلکه مقابل اسرائیل به شهادت برسان و او به آرزویش هم رسید.

در خاتمه مراسم از محل احداث یادمان جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان توسط برادر کوچک‌تر او حمید متوسلیان رونمایی شد و مزار شهدای عملیات کربلای یک (آزاد سازی مهران) گلباران و غبار رویی شد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: خبرگزاری دفاع مقدس