تبیان، دستیار زندگی
جایگاه ادبیات اصیل عربی و کتبی که از این ادبیات استفاده کرده اند، کاملا محفوظ است و ما دراین نوشتار در صدد بررسی راهکارهایی هستیم که می تواند سرعت نقل و انتقال و فهم علوم حوزوی را بیشتر کرده و برخی مشکلات فهمی کتب درسی حوزوی را برطرف کند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحول در کتب درسی حوزه (2)

تحول در کتب درسی حوزه (2)

جایگاه ادبیات اصیل عربی و کتبی که از این ادبیات استفاده کرده اند، کاملا محفوظ است و ما دراین نوشتار در صدد بررسی راهکارهایی هستیم که می تواند سرعت نقل و انتقال و فهم علوم حوزوی را بیشتر کرده و برخی مشکلات فهمی کتب درسی حوزوی را برطرف کند.

در مقاله گذشته پیرامون تغییر و تحول ادبیات گفتاری و نوشتاری، نکاتی را بیان کردیم. در ادامه متذکر می شویم که این فاصله ادبیاتی و فهم سنگین سبب شد تا شیوه های گفتاری و نوشتاری به مرور زمان ساده تر شده و مفاهیم علمی، سریع تر از گذشته به مخاطب منتقل شود.

حال باید نگرشی به کتب درسی حوزه داشت. قبل از ورود به بحث ذکر این نکته مهم و ضروری است که در این بررسی، جایگاه اصیل قرآن و احادیث اهل بیت را نادیده نخواهیم گرفت. بدون شک برای استنباط احکام و قوانین الهی باید با ادبیات قرآن کریم و احادیث اهل بیت و همچنین با ذائقه و ادبیات کتب فقهی و اصولی که در زمانهای گذشته نوشته شده، آشنایی لازم را پیدا کرد تا بتوان مفاهیم را به درستی درک کرد و استنباط صحیح انجام داد.

لذا جایگاه ادبیات اصیل عربی و کتبی که از این ادبیات استفاده کرده اند، کاملا محفوظ است و ما دراین نوشتار در صدد بررسی راهکارهایی هستیم که می تواند سرعت نقل و انتقال و فهم علوم حوزوی را بیشتر کرده و برخی مشکلات فهمی کتب درسی حوزوی را برطرف کند.

لازم به ذکر است که محور بحث ما کتب درسی حوزه است نه تمام کتبی که در حوزه وجود دارد. چرا که رویکرد ما رویکرد تحصیلی است و این بررسی صرفا یک بررسی در زمینه کتب درسی است نه همه کتابهایی که در مسیر مطالعه یک طلبه و دانش پژوه دینی قرار می گیرد.

از آنجایی که کتابهای برجسته درسی در حوزه، غالبا به قلم بزرگانی نوشته شده که گاهی قرن ها با عصر کنونی ما فاصله داشته اند لذا طبیعی است که قلم و ادبیات نوشتاری این کتابها برای نسل امروز پیچیده و ثقیل باشد.

این سنگینی می تواند از دو جهت اتفاق بیفتد:

الف: صورت اول پیچیدگی مفهومی است. یعنی فهم مطلبی مشکل باشد نه از آن جهت که صرفا یک مطلب علمی است بلکه از آن جهت که چینش مقدمات به طرز ساده ای صورت نگرفته تا نتیجه مطلوب را به راحتی ارائه دهد. به بیان دیگر برای فهم یک مطلب، ترکیب ساده ای در بیان مفاهیم صورت نگرفته و لذا مخاطب برای فهم مطلب باید چندین مقدمه پراکنده را در ذهن خود تصور کرده سپس آن را با هم تلفیق کند تا بتواند معنا و مراد نویسنده را به دست آورد.

ب: صورت دوم پیچیدگی است که در عبارات و چینش الفاظ رخ می دهد. به عنوان مثال در بسیاری از این کتب، از ضمائر استفاده زیادی شده است. این نوع نوشتار گاهی فنی از فنون علمی و یک هنر نوشتاری به حساب می آید و گاهی می تواند ناشی از ادبیات نوشتاری عصر نویسنده باشد. در هر دو صورت این شیوه در زمان ما مرسوم نبوده و لذا خواننده را دچار سردرگمی کرده و زمان زیادی را از محصل خواهد گرفت تا بتواند این فراز و نشیب لفظی را هموار کرده و سپس معنای عبارت را دریابد.

شاید این روش نوشتاری در زمان مولف کتاب، نوعی هنر و چه بسا امتیاز به شمار می رفته است اما در زمان کنونی ما و تغییراتی که در ادبیات گفتاری و نوشتاری صورت گرفته، این قلم و شیوه، چندان پسندیده نیست.

به نظر می رسد تصحیح متون حوزوی می تواند این مشکل اساسی را در فهم مطالب به راحتی برطرف کند.

یکی از مسائلی که می تواند سبب تاخیر در تصحیح این متون شود، تفکری است مبنی بر اینکه کتب اصیل فقهی و اصولی ما و مخصوصا قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام همگی از زبان عربی اصیل نشات گرفته و لذا حل و فصل و درگیری با عبارات پیچیده و مغلق باید در دستور کار علمی طلاب باشد تا بتوانند در فهم متون دینی و استنباط از آیات قرآن کریم و روایات گهربار اهل بیت موفق باشند.

به نظر می رسد این ایده و نگرش، راه حل مناسبی را ارائه نمی دهد. چرا که متن قران کریم و روایات ما به لحاظ فصاحت و بلاغتی که دارند از اغلاق و پیچیدگی های طاقت فرسا به دورند. لا اقل به این نکته می توان اشاره کرد که درصد بسیار بالایی از روایات و همچنین آیات قرآن کریم فهم آسانی دارند. منظور از فهم آسان این نیست که هر کسی بدون اینکه از علوم پایه اطلاعات کافی داشته باشد، بتواند مفهوم و معنای آنها را به درستی درک کند. بلکه مراد این است که چینش عبارات و الفاظ به گونه ای ساده و قابل فهم در کنار یکدیگر قرار داده شده به طوری که مخاطب اگر با زبان عربی و لغات آن آشنا باشد به راحتی و به سرعت می تواند مراد و مفهوم سطحی عبارت را متوجه شود.

بله، بدون شک برای استفاده از این فهم در استنباط احکام دین، نیازمند به علوم مختلفی خواهیم بود. اما قطعا فهم عبارات صادره از معصومین علیهم السلام تا حد بسیار بالایی ساده و روان و به دور از سردرگمی است.

از سوی دیگر، کتب فقهی اصیل ما که برخی از آنها با قلم پیچیده نگاشته شده می تواند در یک بازنگری کلی و مفهومی با عبارات ساده تری در اختیار دانش پژوهان قرار بگیرد. این شیوه و روش مرسومی است که در تمام مراکز علمی از آن استفاده می شود.

نسلهای علمی گذشته مساله ای را مورد تحقیق و بررسی قرار می دهند و نتیجه کار علمی خود را به صورت چکیده و پالایش شده در اختیار نسل دوم دانش پژوهان قرار می دهند.

این کار سبب می شود تا از زمان تحصیلی دانش پژوهان استفاده بهتر و بیشتری شود. همچنین کمک شایانی به پیشرفت علم شده و سرعت به دست آوری مطالب جدید و حل مشکلات و معضلات علمی را دوچندان می سازد.

بدون شک یک طلبه و دانش پژوه دینی در هر یک از نسل های علمی که مشغول تحصیل باشد هیچگاه از متون اصیل دینی مانند قرآن کریم و روایات اهل بیت و حتی کتب فقهی علمای بزرگ و دانشمندان قرنهای گذشته ما بی نیاز نخواهد بود.

حال سخن اینجاست که قطعا ما می توانیم از آثار بسیاری از بزرگان و دانشمندان زبردست و خبره که نزدیک به عصرما بوده و یا شاید هم اکنون در میان ما زندگی می کنند، استفاده کرده و از قلم ساده و گویا و محتوای دسته بندی شده و منظم و زیبای آنان بهره مند شده و بسیار سریع تر از گذشته با مبانی فهم دین مبین اسلام آشنا شویم.

بدون شک اگر قبول نکنیم که برخی از علما و دانشمندان عصر کنونی ما، به نوبه خود، شیخ انصاری و آخوند خراسانی اند، حتما جمعی از این بزرگان می توانند کتابهایی چه بسا بهتر و وزین تر با ادبیاتی زیبا تر و دسته بندی بهتر از کتب گذشته، در اختیار دانش پژوهان و طلاب قرار دهند و با این خدمت بزرگ در وقت و عمر این عزیزان و همچنین در زمان فرهنگی جامعه صرفه جویی بسزایی انجام دهند.

متاسفانه باید اذعان داشت یکی از مهمترین دلائلی که سبب می شود گروهی از طلاب ما در مقطع دروس سطح، نسبت به دروس حوزوی سست تر شوند، همین مساله است و امید است مسئولین ذی ربط در این باره بیشتر بیاندیشند و از آثار بزرگان عصر ما بیش از پیش استفاده کرده و با حفظ احترام و جایگاه علمای گذشته، بیشتر از آثار بزرگان عصر کنونی ما در انتخاب مواد درسی استفاده کنند.

اگرچه سخن در این باب بیش از اینهاست و جنبه های دیگری در باب تحول در دروس حوزه نیز وجود دارد که جای بحث و بررسی دقیق تری دارد اما قلم فرسایی بیش از این مقدار، از توان این مقاله خارج است.


تهیه و تولید: محمد حسین امین- گروه حوزه علمیه تبیان