تبیان، دستیار زندگی
شما مى‏دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است، و خویشاوندى‏ام با او چه در نسبت است. آنگاه كه كودك بودم مرا در كنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد، و مرا در بستر خود مى‏خوابانید چنان كه تنم را به تن خویش مى‏سود و بوى خوش خود را به من مى‏بویانید. و گاه بود كه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معرفی مولای متقیان از زبان خودشان!

امام علی

براى شناخت امام علی علیه السلام علاوه بر مطالعه تاریخ و تحلیل آن، مى‏توان به سخنان آن حضرت درباره خودشان یا سخنان كسانى كه حضرت را درك كرده و در مكتبش پرورش یافته‏اند - بى‏واسطه یا با واسطه - و حتى دشمنانش مراجعه كرد.

از آنجا كه امام علیه السلام از مقام عصمت ‏برخوردار است، شناخت‏ حضرتش براى غیر معصوم كارى مشكل و چه بسا غیر ممكن است; به همین جهت، شاید بهترین راه شناخت‏حضرت مراجعه به سخنان معصومان علیه السلام و از جمله خود ایشان باشد.

لذا در این نوشتار بنابر آن است كه امام علیه السلام را از زبان مباركش معرفى كنیم. طبیعى است كه با بضاعت ناچیز نگارنده و محدودیت، فقط به جلوه‏هاى اندكى از شخصیت آن بزرگوار پرداخته‏ایم.

امام على علیه السلام پرورش یافته مكتب پیامبر اكرم است

الف: دوران طفولیت امام علیه السلام

هنگامى كه امام علیه السلام نوزاد بود، پیامبر گهواره او را در كنار رختخواب خود قرار مى‏داد; حتى گاهى بدن او را مى‏شست و در مواقعى شیر در كام او مى‏ریخت و او را به سینه مى‏فشرد.

امام علیه السلام خود در این باره چنین مى‏فرماید:

«و قد علمتم موضعى من رسول الله  بالقرابة القریبة، والمنزلة الخصیصة وضعنى فى حجره و انا ولد یضمنی الى صدره، و یكنفنی فی فراشه و یمسنی جسده و یشمنی عرفه و كان یمضغ الشى‏ء ثم یلقمنیه‏»

شما مى‏دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است، و خویشاوندى‏ام با او چه در نسبت است. آنگاه كه كودك بودم مرا در كنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد، و مرا در بستر خود مى‏خوابانید چنان كه تنم را به تن خویش مى‏سود و بوى خوش خود را به من مى‏بویانید. و گاه بود كه چیزى را مى‏جوید، سپس آن را به من مى‏خوراند.

به خدا سوگند من از دنیاى شما طلا و نقره‏اى نیندوخته‏ام. و از غنایم و ثروت‏هاى آن مالى ذخیره نكرده‏ام و براى این لباس كهنه‏ام بدلى مهیا نساخته‏ام و از زمین آن حتى یك وجب در اختیار نگرفته‏ام و از این دنیا بیش از خوراك مختصر و ناچیزى بهره نبرده‏ام

ب: دوران نوجوانى امام علیه السلام

در سال خشكسالى مكه، ابوطالب كه بزرگ قریش بود به جهت زیادى عایله خود - و شاید رسیدگى به امور دیگران - با مشكل اقتصادى شدیدى مواجه شد. پیامبر اكرم  از این فرصت استفاده كرد و براى مساعدت به ابوطالب و به همراه عمویش عباس، كفالت دو تن از پسران او را متقبل شدند. در نتیجه جعفر به كفالت عباس و امام علیه السلام كه كوچكترین پسر خانواده بود، به كفالت پیامبر اكرم درآمدند و بدین وسیله، حضرت كه هنوز سنین كودكى خود را مى‏گذرانید، به طور كامل تحت تربیت پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) قرار گرفت.

امام علیه السلام در این باره مى‏فرماید:

«لقد كنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه، یرفع لى فى كل یوم من اخلاقه علما و یامرنى بالاقتداء به.»

من همچون فرزندى كه همواره همراه مادر است، همواره با پیامبر بودم و به دنبال او حركت مى‏كردم و او هر روز نكته تازه‏اى را از اخلاق نیك براى من آشكار مى‏ساخت و مرا فرمان مى‏داد كه به او اقتدا كنم.

ج – امام علیه السلام هنگام بعثت پیامبر اكرم(صلی الله علی و آله)

حضرت در این وقت‏حدود ده سال داشتند، اما شخصیت ذاتى آن بزرگوار و تاثیرات تربیتى مكتب پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) ایشان را به جایى رسانده بود كه خود مى‏فرمایند:

«لقد كان(صلی الله علیه و آله) یجاور فی كل سنة بحراء فاراه، و لایراه غیری ... ارى نور الوحى و الرسالة و اشم ریح النبوة.»

پیامبر(صلی الله علیه و آله) مدتى از سال مجاور كوه حراء مى‏شد، پس تنها من او را مشاهده مى‏كردم و كسى جز من او را نمى‏دید. من نور وحى و رسالت را مى‏دیدم و نسیم نبوت را استشمام مى‏كردم.

امام علی

امام علیه السلام شریك غم و همراه سختى هاى مردم

امام علیه السلام در نامه‏اى كه خطاب به «عثمان بن حنیف‏» فرماندار بصره نوشته‏اند فرموده‏اند:

«ا اقنع من نفسی بان یقال هذا امیرالمۆمنین؟ و لا اشاركهم فی مكاره الدهر او اكون اسوة لهم فی جشوبة العیش.»

آیا به همین قناعت كنم كه گفته شود: من امیرمۆمنانم! اما با آنان در سختى‏هاى روزگار شركت نكنم؟ و پیشوا و مقتداى آنان در تلخى‏هاى زندگى‏شان نباشم؟

امام و ساده زیستى

عثمان بن حنیف، در بصره به مهمانى یكى از سرمایه‏داران شهر رفته و بر سر سفره او نشسته بود. امام بعد از شنیدن این خبر در نامه‏اى، ضمن توبیخ او، شیوه خود را نیز بیان كرد وفرمود: «الا و ان امامكم قد اكتفى من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه... فو الله ما كنزت من دنیاكم تبرا و لا ادخرت من غنائمها وفرا و لا اعددت لبالى ثوبی طمرا و لا حزت من ارضها شبرا، و لا اخذت منه الا كقوت آتان دبرة.»

به خدا سوگند من از دنیاى شما طلا و نقره‏اى نیندوخته‏ام. و از غنایم و ثروت‏هاى آن مالى ذخیره نكرده‏ام و براى این لباس كهنه‏ام بدلى مهیا نساخته‏ام و از زمین آن حتى یك وجب در اختیار نگرفته‏ام و از این دنیا بیش از خوراك مختصر و ناچیزى بهره نبرده‏ام.

شما مى‏دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است، و خویشاوندى‏ام با او چه در نسبت است. آنگاه كه كودك بودم مرا در كنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد، و مرا در بستر خود مى‏خوابانید چنان كه تنم را به تن خویش مى‏سود و بوى خوش خود را به من مى‏بویانید. و گاه بود كه چیزى را مى‏جوید، سپس آن را به من مى‏خوراند

شخصیت منحصر به فرد امام در نگاه دیگران

الف. امام حسن مجتبى علیه السلام پس از شهادت امام علیه السلام فرمود:

«الا انه قد مضى فی هذه اللیلة رجل لم یدركه الاولون و لن یرى مثله الآخرون.»

امشب مردى درگذشت كه پیشینیان به حقیقت او نرسیدند و آیندگان هرگز مانند او را نخواهند دید.

ب. تعقاع بن زراره درباره امام گفت:

«رضوان الله علیك یا امیرالمۆمنین فوالله لقد كانت‏حیاتك مفتاح خیر ولو ان الناس قبلوك لاكلوا من فوقهم و عن تحت ارجلهم ولكنهم غمطوا النعمة و آثروا الدنیا على الآخرة.»

رضوان خدا بر تو باد اى امیرمۆمنان! به خدا سوگند زندگى‏ات كلید هر خیر بود و اگر مردم تو را مى‏پذیرفتنتد، از بالاى سر وزیر پاى خود مى‏خوردند ونعمت‏خدا آنان را فرا مى‏گرفت; لكن اینان نعمت را ناسپاسى كردند و دنیا را بر آخرت برگزیدند.

آرى، امام علیه السلام شخصیتى است كه در كعبه زاده شد و در مسجد به شهادت رسید. شخصیتى كه بعد از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) همتا و همانندى نداشت، داراى خصوصیات و ویژگى‏هاى منحصر به فردى مى‏بود و وجود مباركش مجموعه‏اى از اضداد مى‏نمود.

جمعت فى صفاتك الاضداد فلهذا عزت لك الافداد زاهد حاكم حلیم شجاع فاتك نامیك فقیر جواد

براى تو صفات گوناگون گرد آمده است و از این رو براى تو همتایى نمى‏توان یافت: تو انسانى وارسته، سیاستمدار، بردبار، شجاع، عابد، جرى‏ء، تهیدست، سخاوتمند و ایثارگر هستى!

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع: جلوه‏هایى از شخصیت امام على علیه السلام در نهج البلاغه ، محمد صفر جبرئیلى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.