تبیان، دستیار زندگی
«ولادیمیر ناباکوف»، نویسنده‌ی نام‌دار روسیه و خالق اثر مشهور «لولیتا» 36 سال بدرود حیات گفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نابغه دنیای ادبیات


«ولادیمیر ناباکوف»، نویسنده‌ی نام‌دار روسیه و خالق اثر مشهور «لولیتا» 36 سال پیش در چنین روزهایی بدرود حیات گفت.

نابغه دنیای ادبیات

«ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف» روز 22 آوریل 1899 در سنت‌پترزبورگ روسیه و در خانواده‌ای متمول به دنیا آمد.

این رمان‌نویس روسی آمریکایی 9 اثر نخستش را به زبان مادری خلق کرد اما پس از نگارش چند رمان به انگلیسی، تبدیل به چهره‌ای بین‌المللی در عرصه نثر انگلیسی شد. نبوغ ناباکوف تنها به حوزه‌ی ادب محدود نمی‌شد؛ وی را از طراحان بزرگ سیستم‌های پیچیده بازی شطرنج و مجموعه‌دار پروانه و شپره می‌دانند.

دوران کودکی او که خود آن را فوق‌العاده توصیف می‌کرد، برایش بسیار جالب بود. در خانواده‌ی ناباکوف به سه زبان فرانسوی، انگلیسی و روسی صحبت می‌شد و همین امر موجب شد تا او از کودکی با سه زبان دنیا آشنا باشد. او در واقع خواندن و نوشتن را پیش از آن‌که به زبان روسی بیاموزد، ابتدا به زبان انگلیسی فراگرفت.

زندگی خانوادگی

خانواده‌ی ناباکوف با آغاز انقلاب فوریه در سال 1917، روسیه را ترک کردند و بعد از مدتی در سال 1919 به انگلیس مهاجرت کردند. او در این سال وارد دانشگاه کمبریج شد و به مطالعه‌ی زبان‌های رومی ‌و اسلواکی پرداخت. پس از آن‌که در سال 1923 فارغ‌التحصیل شد، به برلین رفت و توانست به‌عنوان یک شاعر و نویسنده نامی ‌برای خود دست‌ و پا کند.

ناباکوف در سال 1925 با «ورا اسلومین» در برلین ازدواج کرد و در سال 1937 به‌همراه خانواده‌اش آلمان را به مقصد پاریس ترک کردند. سه سال بعد از آن، با «ادموند ویلسونم» آشنا شد؛ کسی که آثار ناباکوف را به ناشران آمریکایی معرفی کرد، تا زمینه‌ی شهرت جهانی این جوان روسی فراهم شود.

شکوفایی در دنیای کاغذی

ناباکوف رمان معروف «لولیتا» را در جریان مسافرت خود در غرب آمریکا نوشت و در سال 1953 توانست آن را به پایان رساند و نگارش کتاب «پنین» را آغاز کند. اگرچه اولین آثار ناباکوف به زبان روسی بودند، اما او شهرت‌اش را به واسطه‌ی آثار انگلیسی خود به‌دست آورد. وی به خاطر آثار بی‌بدیل خود حتی با «جوزف کنراد» مقایسه می‌شد.

وی بسیاری از آثارش را خود به انگلیس ترجمه می‌کرد که در این راه گاهی پسرش نیز با او همکاری می‌کرد. تسلط او به سه زبان،‌ کار ترجمه را برایش آسان می‌ساخت. از نگاه ناباکوف، ترجمه، "حرکت از یک روستا به یک روستای دیگر در شب و تنها با استفاده از یک شمع" بود.

از کتاب‌هایی که ناباکوف خود آن‌ها را ترجمه کرده است، می‌توان به «لولیتا» و «مدرک مستند» اشاره کرد. «لولیتا» و «آتش رنگ‌باخته» جایگاه ویژه‌ای برای او در میان رمان‌نویسان بزرگ قرن بیستم به‌دست آوردند. با این حال او برای رمان «آدا» بیش‌تر از دیگر آثار خود وقت صرف کرد. رمان «لولیتا»ی او در فهرست 100 رمان‌ برتر کتابخانه مدرن آمریکا مقام چهارم را به دست آورده و زندگینامه خودنوشت وی با عنوان «خاطره سخن بگو» رتبه هشتم را در میان آثار غیرداستانی کسب کرده است.

بیماری عجیب

رمان‌نویس مشهور روسی به نوعی وسواس روانی به نام «هم‌رنجی» (Synesthesia) دچار بود. بیماران همرنج همواره درگیر احساس تقارن هستند و برانگیخته شدن یک حس در آن‌ها موجب انگیزش احساسی دیگر در فکر یا ذهن آن‌ها می‌شود. در مورد ناباکوف این روان‌رنجوری در ارتباط بین رنگ‌ها و حروف بروز می‌کرد. به طور مثال وی معتقد بود رنگ عدد پنج قرمز است و یا این‌که هر حرفی از الفبا یک رنگ مختص خود را دارد.

از کتاب‌هایی که ناباکوف خود آن‌ها را ترجمه کرده است، می‌توان به «لولیتا» و «مدرک مستند» اشاره کرد. «لولیتا» و «آتش رنگ‌باخته» جایگاه ویژه‌ای برای او در میان رمان‌نویسان بزرگ قرن بیستم به‌دست آوردند. با این حال او برای رمان «آدا» بیش‌تر از دیگر آثار خود وقت صرف کرد

مرگ و مجموعه آثار

ناباکوف روز دوم جولای 1977 در مونترو آمریکا درگذشت. وی تا زمان مرگش 18 رمان، 8 مجموعه داستان کوتاه، 7 کتاب شعر و 9 نمایشنامه منتشر کرده بود.

از جمله آثار او که به زبان روسی نوشته و بعدها به انگلیسی ترجمه شدند، می‌توان به «ماری» (1926)، «دفاع لوژین» ‌(1930)، «چشم» (1930)، «افتخار» (1932)، «خنده در تاریکی» (1932)، «یاس» (1936)، «دعوت به اعدام» (1938)، «هدیه» (1938)، و «افسون‌گر» (1939) اشاره کرد.

ناباکوف همچنین آثاری را به زبان انگلیسی نوشته است: «زندگی واقعی سباستین نایت» (1941)، «پیچ شوم» (1947)، «لولیتا» (1955)، «پنین»‌ (1957)، «آتش رنگ‌باخته» (1962)، «آدا» (1969) و «اشیای آشکار» (1972).

بخش ادبیات تبیان

منبع: ایسنا