تبیان، دستیار زندگی
شکی نیست که بزرگان دین و عالمان برجسته شیعه که سالیان سال مدال افتخار اسلام و عزت مسلمین را به گردن خویش آویخته اند همگی از خوان پربرکت حوزه های علمیه بهره برده و در باغستان همین کتابهای حوزوی مشهور، محصول علمی خود را خوشه چینی کرده اند و سالهای متمادی اح
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحول در کتب درسی حوزه (1)

تحول در کتب درسی حوزه (1)

شکی نیست که بزرگان دین و عالمان برجسته شیعه که سالیان سال مدال افتخار اسلام و عزت مسلمین را به گردن خویش آویخته اند همگی از خوان پربرکت حوزه های علمیه بهره برده و در باغستان همین کتابهای حوزوی مشهور، محصول علمی خود را خوشه چینی کرده اند و سالهای متمادی احکام مقدس اسلام را در اختیار عموم مسلمانان جهان قرار داده اند.

مساله تحول در دروس حوزوی یکی از مهمترین مباحثی است که در دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه به صورت پراکنده در حوزه های ما در این باره بحث شده ولی شاید بعد از انقلاب شکوهند اسلامی و بخصوص در دهه های دوم و سوم انقلاب این مساله رنگ و بوی جدی تری به خود گرفت.

امام خمینی بنیانگذار جمهموری اسلامی بعد از انقلاب اسلامی درباره تحول در حوزه بخصوص از منظر اخلاق و فلسفه بارها و بارها سخن گفته اند. پس از ایشان نیز مقام معظم رهبری در سخنرانی های خود برخی چالشهای حوزه را بیان کرده و از مسئولین ذی ربط خواستار تحول در حوزه و بخصوص تحول در دروس حوزوی شده اند.

شکی نیست که بزرگان دین و عالمان برجسته شیعه که سالیان سال مدال افتخار اسلام و عزت مسلمین را به گردن خویش آویخته اند همگی از خوان پربرکت حوزه های علمیه بهره برده و در باغستان همین کتابهای حوزوی مشهور، محصول علمی خود را خوشه چینی کرده اند و سالهای متمادی احکام مقدس اسلام را در اختیار عموم مسلمانان جهان قرار داده اند.

مساله مهمی که در میان این تاریخ درخشنده نباید فراموش شود، بحث گذر زمان و هماهنگی و شناخت زمانه ای است که هر کدام از این عالمان برجسته در آن دوره ، فعالیت علمی خود را آغاز کرده و یا به ثمر نشانده اند.

بدون شک پیشرفت زندگی انسان از دیر باز تا کنون سال به سال و دهه به دهه رو به فزونی بوده و انسانها در هر زمان نسبت به زمان گذشته از پیشرفت و امکانات جدیدتری در زندگی خود بهره مند شده اند.

پیشرفتهایی که گستره آن از مرزهای صنعت و تکنولوژی شروع شده و تا انواع علومی چون پزشکی، فیزیک و شیمی و حتی راهکارهای مختلف و شیوه های نوین در تمام زمینه ها و شئون اجتماعی انسانها ادامه یافته و یک مرز گسترده را در زندگی بشر تشکیل داده است.

این تجدد آنچنان عمیق بود که نه تنها در علوم مختلف  شاهد پیشرفتها و فعالیتهای بسیاری بوده ایم بلکه شیوه ها، ابزارها و روشهای جدیدی نیز به سبک زندگی انسانها افزوده شده و بستر فعالیتهای فردی و اجتماعی جدیدی را در زمینه های گوناگون فراهم کرده است.

بدون شک این تغییر و تحول در مباحث علمی شامل حوزه های علمیه نیز شده و عالمان برجسته ما در هر زمان این تغییر و تحول را درک کرده و متناسب با آن مسیر علمی خود را هماهنگ کرده اند.

حال مساله مهم و کلیدی اینجاست که در زمان ما و با وجود این همه پیشرفت در زمینه های مختلف و همچنین تحول چشمگیری که در سرعت نقل و انتقال و آموزش علوم روی داده است، حوزه ما چه برنامه و راهکاری برای طلاب در نظر گرفته و چگونه این هماهنگ سازی را انجام خواهد داد؟

بدون شک مسئولین محترم حوزه به این مساله واقف بوده و در صدد اعمال و پیاده سازی آن هستند. اما هنوز حوزه های ما با آنچه باید باشند فاصله زیادی دارند.

یکی از مهمترین مسائلی که در حوزه ها نیاز به تحول جدی دارد مساله کتب درسی حوزه است.

در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که بسیاری از پیشرفت ها و موفقیت ها، یک عامل شکست مهم دارند که از آن به افراط و تفریط یاد می شود.

بحث تحول در کتب حوزوی نیز از این قاعده مستثنی نیست.

گروهی با نگاهی افراطی خواستار برچیده شدن بسیاری از کتب حوزوی بوده و انتقاد محتوایی جدی به کتب موجود دارند به گونه ای که راهی جز حذف آن نمی بینند و تدریس این کتابها را عملا اتلاف عمر طلاب می دانند. این نقد و انتقاد دامنگیر محتواها شده و چه بسا سبب حذف برخی محتواهای مفید نیز می شود.

در مقابل گروه دیگری دچار تفریط شده و با تعصب چشمگیری کتب موجود و محتوای آن را مسیر و راه انحصاری رسیدن به اهداف علمی یک طلبه می دانند. این گروه معتقدند که کتب فعلی موجود مثل و نظیری نداشته و کسی نمی تواند مانند آن را بنویسد و چنین محتوای غنی را با این عبارات در اختیار مخاطب قرار دهد. این دسته به شدت با حذف و یا تغییر کتب مخالفت کرده و آن را مانع رشد علمی طلاب می دانند.

اما اگر بخواهیم نگرشی دقیق تر و منطقی تر داشته باشیم باید با دقت بیشتر و در کمال عقل و درایت و وجدان و به دور از هر نوع تعصب به این مساله نگاه کنیم.

قطعا کتبی که از علمای بزرگ گذشته به دست ما رسیده ثمره سالها زحمت و تلاش و کوشش آنهاست. این تلاش آن گاه اهمیت بیشتری پیدا می کند که خود را با مساله مهمی گره می زند و می تواند به جایگاه خود را به طور چشمگیری ارتقا دهد و آن مساله نزدیک بودن این کتابها به زمان غیبت صغری و نواب خاص امام زمان علیه السلام است.

قطعا هر چه به این زمان نزدیک تر می شویم، از آن جهت که امکان دسترسی به امام علیه السلام ملموس تر و راحت ترد بوده، به علوم خالص تر و بی شائبه تری دست خواهیم یافت و خود را به دریای بیکران علم نزدیک تر خواهیم دید و قطعا از برخی فراز و نشیب ها و به اصطلاح – ان قلت و قلت ها - عبور خواهیم کرد.

همچنین زحمات جدی علمای بزرگ ما در حفظ و صیانت این علوم با توجه به امکانات زمانی که در آن می زیسته اند و همچنین با توجه به ادبیات قلم و گفتار آن زمان، این مساله را برای ما به خوبی روشن می کند که مشکلات و نبود امکانات در زمان گذشته، تالیف یک کتاب را تا چه اندازه مشکل می ساخته و در حقیقت کتابهایی که امروزه در دست ماست و به عنوان کتاب حوزوی خوانده می شود قطعا بهترین کتب در زمان خود بوده است.

چرا که ادبیات و امکانات روز در زمان گذشته اجازه فعالیتی بیش از این را به علمای فرهیخته ما نداده است. بلکه با نگاهی منصفانه تر باید گفت این کتابها در نوع خود جزو به روزترین کتب موجود در عصر مولفین خود بوده اند و این خود نشانه ای افتخار آمیز از هماهنگی بزرگان ما با عصر و زمان خود بوده است.

از سوی دیگر همان طور که گذر زمان، بسیاری از مسائل را دستخوش تغییر و تحول می کند و ادبیات گفتاری و نوشتاری در زبانهای مختلف نیز از این قاعده مستثنا نیست لذا باید این نکته را در نظر داشت که تمامی زبانها در زمانهای گوناگون قطعا کم یا زیاد شده و یا دستخوش تغییراتی شده اند که سبب شده نقل و انتقال مفاهیم به مخاطب ساده تر و سریع تر انجام شود.

شاهد این معنا را می توان در فهم و استفاده نسل جدید از مطالب نسلهای گذشته دید. نسلهای جدید در هر زبانی غالبا در درک و فهم کامل متون گذشته خودشان دچار سنگینی و هضم ناقص هستند. بسیاری از عبارات برایشان نامفهوم است و نیازمند یک مرجع علمی اند که در یافتن مفاهیم واژه ها به آنها کمک کند.

از این رو ادبیات هر زبان یکی از علوم مهم است که می تواند علاوه بر حفظ و حراست آن زبان از تحریف به فهم بهتر واژه ها و استفاده صحیح از آنها نیز کمک شایانی کند.

زبان عربی نیز به عنوان یکی از قاعده مند ترین زبانهای دنیا از این قانون مستثنی نیست.

حال باید با این نگاه کتب حوزوی را زیر ذره بین گذاشت و با آمیختن ادبیات آن با ادبیات کنونی ما و همچنین لحاظ ادبیات اصیل عربی که لازمه کار طلبگی برای استخراج متون دینی از کتب حدیثی و قرآن کریم است، به این مساله نگاه کرد و جدا از هر گونه نگرش افراطی و تفریطی، آن را مورد بررسی قرار داد. در مقاله بعد به نکات مهمی در این باره اشاره خواهیم کرد.

ادامه دارد....


تهیه و تولید: محمد حسین امین-گروه حوزه علمیه تبیان