تبیان، دستیار زندگی
امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر گاه یکى از شما اراده کرد چیزی از خداوند نخواهد، مگر این‌که خداوند به او ببخشد، باید از تمام مردم ناامید گردد، و امیدى جز به خدای عزّ و جلّ نداشته باشد، پس چون خداوند چنین حالتى را از دل بنده بداند آن بنده چیزى نخواهد مگر ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منظور از گشایش و فرج بعد از صبر چیست


وقتی صبر تمام شود فرج می‌رسد، منظور چه گشایشی است؟


صبر

انسان در زندگی خود گاه به اشخاصی دل می‌بندد و از آنها امید کمک و دست‌گیری دارد، اما ممکن است این امید ثمربخش نباشد و در نهایت به ناامیدی ختم شود. در منابع دینی ما روایاتی وجود دارد مبنی بر این‌که در این شرایط اگر انسان از همه ناامید شد، اما صبر پیشه کرد و تنها دل به خدا بست، گشایشی در کارش پدید خواهد آمد. در این فرصت به چند روایت از باب نمونه اشاره خواهیم کرد:

1. «قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ فَعَلَیکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا یجِی‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْیأْس‏»؛[1] امام رضا(علیه السلام) فرمود چه نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدید سخن خدای بزرگ را که فرمود: «منتظر بمانید، من نیز با شما منتظر مى‌‏مانم.[2] به انتظار بمانید من هم با شما به انتظار مى‌‏مانم».[3]

پس صبر پیشه کنید؛ چرا که پس از ناامیدی فرج و گشایش پیدا می‌شود.

2. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)‏ إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ لَا یسْأَلَ رَبَّهُ شَیئاً إِلَّا أَعْطَاهُ فَلْییأَسْ مِنَ النَّاسِ کُلِّهِمْ وَ لَا یکُونُ لَهُ رَجَاءٌ إِلَّا عِنْدَ اللَّهِ فَإِذَا عَلِم‏ اللَّهُ ذَلِکَ مِنْ قَلْبِهِ لَمْ یسْأَلِ اللَّهَ شَیئاً إِلَّا أَعْطَاهُ»؛[4] امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر گاه یکى از شما اراده کرد چیزی از خداوند نخواهد، مگر این‌که خداوند به او ببخشد، باید از تمام مردم ناامید گردد، و امیدى جز به خدای عزّ و جلّ نداشته باشد، پس چون خداوند چنین حالتى را از دل بنده بداند آن بنده چیزى نخواهد مگر این‌‌که خداوند به او می‌بخشد.

3. «عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ (علیه السلام) قَالَ: رَأَیتُ الْخَیرَ کُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ وَ مَنْ لَمْ یرْجُ النَّاسَ فِی شَی‏ءٍ وَ رَدَّ أَمْرَهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ اسْتَجَابَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِی کُلِّ شَی‏ءٍ»؛[5]امام سجاد(علیه السلام) می‌فرماید: تمام خیر و نیکى را در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است می‌بینم. هر کس هیچ امیدى به مردم نداشته باشد و امرش را در هر کارى به خداى عز و جل واگذارد، خداى متعال نیز در هر چیزى او را اجابت کند.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر گاه یکى از شما اراده کرد چیزی از خداوند نخواهد، مگر این‌که خداوند به او ببخشد، باید از تمام مردم ناامید گردد، و امیدى جز به خدای عزّ و جلّ نداشته باشد، پس چون خداوند چنین حالتى را از دل بنده بداند آن بنده چیزى نخواهد مگر این‌‌که خداوند به او می‌بخشد

یک حکایت

زمان امام صادق(علیه السّلام) بانوی بینوایی بود که ، تنها فرزندش به سفری رفته بود و سفرش طول کشیده‌ بود. مادر كه خیلی نگران بود به حضور امام(علیه السّلام) رفت و جریان را گفت:

امام(علیه السّلام) فرمود:

ای زن در پرتو صبر، خود را نگهدار.

امام سجاد(علیه السلام) می‌فرماید: تمام خیر و نیکى را در بریدن طمع از دست مردم است می‌بینم. هر کس هیچ امیدى به مردم نداشته باشد و امرش را در هر کارى به خداى عز و جل واگذارد، خداى متعال نیز در هر چیزى او را اجابت کند

آن زن رفت و پس از چند روز با اضطراب زیاد به طوری كه كاسه صبرش لبریز شده بود، به محضر امام آمد.

امام(علیه السّلام) فرمود: مگر نگفتم صبور باش؟!

عرض كرد: به خدا سوگند كه صبرم به درجه آخر رسیده و دیگر توان ندارم.

امام(علیه السّلام) فرمود: برگرد ان‌شاء‌الله الان پسرت بازگشته است.

آن زن به خانه رفت و پسرش را در خانه دید، بسیار خوشحال شد و با خودش گفت: مگر بر امام وحی نازل می‌شود؟ از كجا فهمید پسرم بازگشته است؟

دوباره به محضر امام(علیه السّلام) رسید و عرض كرد: چگونه از پنهان خبر دارید؟

حضرت(علیه السّلام) فرمود:

من این خبر را از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) شنیدم كه فرمود:

عِنْدَ فَناءِ الصبَّرِ یاْتی الْفَرَج

هنگامی‌كه صبر انسان مۆمن به پایان رسید، گشایش كار او فراهم می‌گردد.

وقتی دیدم صبرت به پایان رسیده، دریافتم كه گشایش مشكلت باید فراهم شده باشد. از این‌رو گفتم: برو ان‌شاءالله پسرت بازگشته است.[6]

پی نوشت ها:

[1]. ابن بابویه، محمد بن على‏، کمال الدین و تمام النعمة، غفارى، على اکبر، ج 2، ص 645، اسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1395ق.

[2]. هود، 93.

[3]. اعراف، 71.

[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، غفارى على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 148، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

[5]. همان.

[6].یكصد موضوع، 500 داستان، ص 314 ؛ به نقل از لئالی الاخبار، ج 1، ص 266

فرآوری: محمدی               

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع:

کتاب در محضر امیرالمۆمنین(علیه السّلام) - جلد5

سایت اسلام کوئست

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.