ارتباط روحانیت با گروه های فلق،صف و موحدین
در این قسمت در ادامه ی معرفی گروه های مذهبی سیاسی که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران فعالیت می کردن و سعی می کردند ارتباط خود را با روحانیت حفظ کرده تا دچار التقاط نشوند به معرفی گروه های فلق، صف و موحدین می پردازیم؛
گروه فلق:
فلق تنها گروه از گروههای هفتگانه ی مبارز مسلمان بود كه پیشینه ی مبارزاتش به خارج از كشور بر میگردد. این افراد بلافاصله پس از ورود به امریكا در سال 53، وارد فعالیتهای انجمنهای اسلامی شدند و در سال 1356 "گروه فلق" را كه به معنی شكافنده بود را براساس تفألی از قرآن انتخاب شده بود را تشكیل دادند. اهداف گروه، اسلام و حركت در چارچوب رهبری امام، مبارزه با استعمار و استبداد و افشای جنایات رژیم، مبارزه با شكلگیری انحراف و گروههای انحرافی و التقاطی میان مردم بود.[1] اعضای برجسته ی آن مصطفی تاجزاده، حسن واعظی، محمود یاسینی و محمد طیرانی و... بودند.[2]
با شروع نهضت اسلام اعضای گروه درس خود را رها كرده و به ایران بازگشتند.[3] این اعضاء دو دسته شدند. گروهی از طریق حاج مهدی عراقی و مطهری پس از ملاقات با امام ابتدا به سوریه و لبنان رفتند و در اردوگاهای فلسطینی به فراگیری تعالیم پرداختند و بعد به ایران بازگشتند و گروه دیگر كه مستقیما وارد ایران شدند و فعالیتهایی همچون نقش موثر در سقوط پادگان عشرتآباد، تسخیر پادگان و كلانتریها، و شركت فعال در كمیته ی استقبال از امام ایفا نمودند.[4]
این گروه سعی می کرد ارتباط خود را با امام خمینی به عنوان رهبر روحانی نهضت حفظ کند و خود را با فرامین و هدایت های ایشان بیگانه نکند.
گروه صف:
این گروه در مقابل ارتداد و انحراف مجاهدین خلق در سال 1355 شكل گرفت[5] كسانی كه این گروه را تشكیل دادند، پیش از آن یا با سازمان مجاهدین خلق همكاری داشتند و یا خود به شكل فردی و گروهی محدود و مستقل با رژیم مبارزه میكردند.[6] اكبر براتی، علی تحیّری، محسن آرمین، سلمان صفوی، رحیم صفوی، محمد بروجردی، حسین صادق، محمد منتظری از اعضای این گروه بودند.[7]
مركزیت گروه صف در تهران بود كه شاخهای از آن در اصفهان فعالیت داشت. یكی از اصول و مبانی گروه، پذیرش مرجعیت و رهبری امام خمینی(ره) بود.[8] از شرایط پذیرش افراد در این گروه آن بود كه انحراف در سازمان مجاهدین را بپذیرند. این گروه با آیت الله مطهری، آیت الله بهشتی و آیت الله خامنهای در ارتباط بود و با "سازمان فجر اسلام" ارتباطی نزدیك داشت.[9] این گروه مشی چریكی و مسلحانه را انتخاب كرده بود و خلع سلاح پاسگاه مامازن، انفجار ساختمان كاخ جوانان ، انفجار هلی كوپتر شنوك در آسمان شهر اصفهان، انفجار ساختمان بانك صادرات، خلع سلاح سپهبد شفقت (آجودان مخصوص شاه)، انفجار رستوران خوانسالار، انفجار مینیبوس حامل مستشاران امریكایی، و مسئولیت نظامی كمیتهی استقبال امام و... از جمله فعالیتهای این گروه بود.[10]
با فرار شاه در 26 دی ماه 57 و طرح مسئله بازگشت امام به كشور، وظیفه خطیر حفاظت از جان امام توسط شورای انقلاب به گروه توحیدی صف واگذار گردید.
هنگامی که امام خمینی به پاریس مهاجرت کرد، گروه صف یکی از اعضای خود را به پاریس فرستاد تا از نظرات رهبر انقلاب مطلع شود. این عضو گروه پس از بازگشت از پاریس نظر نه چندان مثبت امام به عملیات مسلحانه را به اطلاع یارانش رساند. پس از این ملاقات گروه صف سمت و سوی خود را به روحانیت به ویژه امام و یارانش نزدیکتر کرد.
پذیرش رهبری و مرجعیت امام خمینی توسط این گروه به عنوان اصل و مبنای گروه نشان از اتصال افکار این گروه با افکار حوزه و مرجعیت دارد.
گروه موحدین:
گروهی از جوانان تحصیل کرده و دانشجو از جمله حسین علم الهدی در سال های 1350- 1349 در اهواز انجمنی را به نام «انجمن اسلامی دانشوران اهواز» تأسیس کردند. هدف انجمن ترویج اسلام از طریق اقدامات فرهنگی بود. انجمن در سال 1354 تصمیم گرفت عزاداری امام حسین علیه السلام را از حالت سنتی به حالت کارآمدتری تبدیل کند. آن ها با لباس سیاه و صفوف منظم حرکت می کردند و پس از توقف، یکی از سخنان هیجان انگیز امام حسین را با آیه ای از قرآن تلاوت می کردند و سپس حرکت می کردند. ساواک این عمل را بر نتافت و اعضای انجمن را دستگیر و زندانی کرد. اعضای انجمن پس از آزادی تصمیم می گیرند اختناق رژیم را با مشی مسلحانه پاسخ بگویند. یکی از عناصر مذهبی سازمان مجاهدین خلق به دلیل تغییر ایدئولوژیک سازمان از سازمان جدا و به اعضای انجمن پیوست و تجربیات خود را در خدمت آن ها قرار داد. گروه ابتدا مطالعات ایدئولوژیک را در دستور کار خود قرا داد و مطالعاتی را شروع کرد.[11]
این گروه از بچههای مذهبی معتقد و متدین خوزستان بودند كه اعضای آن حسین اعلم الهدی (بنیانگذار) برادرش كاظم و جمعی دیگر بودند.[12] اینان در آغاز فعالیت شان تشكلی به نام "انجمن اسلامی دانشوران اهواز" پدید آوردند كه صرفا به فعالیتهای فرهنگی میان جوانان میپرداخت؛ با عضویت افرادی كه در اثر تحولات فكری سازمان مجاهدین خلق، از آن جدا شده بودند، بتدریج این تشكل، فعالیتهای خود را در جهت سیاسی- ایدئولوژیك گسترش داد. برخوردی جدید با عزاداریهای مذهبی و سازماندهی آنها در جهت ضد رژیم منجر به دستگیری تعدادی از اعضاء انجمن گردید. پس از آزادی این افراد از زندان، اعضای انجمن، درصدد بر آمدند تا با تغییر شیوه ی مبارزاتی و سازماندهی جدید گروه، فعالیت خود را در شهرهای مختلف كشور گستردهتر ساخته و زمینه ی فعالیت مسلحانه را همگام با مبارزات مردم فراهم سازند. بنابراین "گروه موحدین" را تشكیل دادند.[13]
فعالیت این گروه بیشتر در سال 1356 و 1357 است كه همكاریهایی نیز با منصورون داشتند. تكثیر و توزیع اعلامیههای امام و فعال كردن تظاهرات مردمی، آتش كشیدن چندین بانك و مراكز فساد رژیم، حمله به كنسولگری عراق در خرمشهر، بمبگذاری در شهربانی كرمان و ترور سرهنگ سروری عامل مستقیم حمله به مسجد جامع كرمان و حمله به مردم، ترور پل گریم امریكایی كه از مسئولان شركت نفت بود، طرح ترور سپهبد جعفریان فرماندار نظامی خوزستان ، حمله به قرارگاه شماره 2 فرماندار نظامی اهواز (عملیات صالح)، ترور غلامحسین دانشی نماینده روحانی نمای آبادان از جمله فعالیتهای این گروه بود.[14]
این گروه مبارزاتی سعی می کرد با نشر اعلامیه های امام خود را در نشر افکار انقلابی اما که از مبانی حوزوی و اسلامی ایشان نشأت گرفته بود سهیم کند.
منابع:
تاریخچه گروه های تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ج1و2. تهران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، 1360.
رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ــ سیاسی ایران (از رویکارآمدن محمدرضاشاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) سالهای 1320ــ1357، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
مظفری، آیت؛ جریانشناسی سیاسی ایران معاصر، قم، زمزم هدایت، 1387، چاپ سوم
جلیل امجدی، تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانه مسلمان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383
لطیفی، لطفعلی؛ جامعهشناسی احزاب شمارهی 14 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، قم، تحسین، 1382، چاپ اول.
خاطرات اكبر براتی، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1375، چاپ اول
چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران
پی نوشت ها:
[1] تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانه مسلمان ، ص 295.
[2] جامعهشناسی احزاب شمارهی 14 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، ص 20.
[3] جریانشناسی سیاسی ایران معاصر ،ص 104.
[4] تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانه مسلمان ، ص 70.
[5] جریانها و سازمانهای مذهبی ــ سیاسی ایران ، ص524.
[6] تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانه مسلمان ، ص 69.
[7] لطیفی، لطفعلی؛ جامعهشناسی احزاب شمارهی 14 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، قم، تحسین، 1382، چاپ اول، ص 20.
[8] تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانه مسلمان ، ص 69.
[9] جریانها و سازمانهای مذهبی ــ سیاسی ایران ، ص 25.
[10] براتی، اكبر؛ خاطرات اكبر براتی، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1375، چاپ اول، صص 50- 46 و نیز امجدی، جلیل؛ پیشین، ص 214 و نیز حسینیان، روحالله؛ پیشین، ص 567.
[11] چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران، ص200
[12] جریانها و سازمانهای مذهبی ــ سیاسی ایران ص 524.
[13] تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانه مسلمان ، ص 77.
[14] جریانشناسی سیاسی ایران معاصر ص 104 .
تهیه و تولید:احمد اولیایی-گروه حوزه علمیه تبیان