تبیان، دستیار زندگی
منصورون یکی از گروههای فعال پیش از انقلاب بود که بخشی از نیروهای آن، کسانی بودند که از مجاهدین پس از ماجرای ارتداد جدا شدند و تعدادی هم از نیروهایی بودند که سال 55 و 56 به این گروه پیوستند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحانیت و گروه منصورون

روحانیت و گروه منصورون
منصورون یکی از گروههای فعال پیش از انقلاب بود که بخشی از نیروهای آن، کسانی بودند که از مجاهدین پس از ماجرای ارتداد جدا شدند و تعدادی هم از نیروهایی بودند که سال 55 و 56 به این گروه پیوستند.

در قسمت قبل به گروه امت واحده به عنوان یکی از گروه های هفت گانه مبارزاتی در آستانه انقلاب اسلامی اشاره شد. در این قسمت به بعضی دیگر از این گروه ها اشاره کرده و نقش روحانیت در این گروه ها و ارتباط این گروه ها با روحانیت را بیان می داریم.

گروه منصورون:

منصورون یکی از گروههای فعال پیش از انقلاب بود که بخشی از نیروهای آن، کسانی بودند که از مجاهدین پس از ماجرای ارتداد جدا شدند و تعدادی هم از نیروهایی بودند که سال 55 و 56 به این گروه پیوستند. برخی از چهره‌های آن که پیش از انقلاب شهید شدند، شهید صفاتی، کریم رفیعی و علی جهان آرا بودند. این افراد بیشتر جنوبی بودند و فعالیت گروه منصوررون نیز که در سال 56 و 57 شدت گرفت، بیشتر در همان مناطق جنوب بود.[1]

بهر حال این گروه فعالیت های بسیاری را انجام داد که از جمله فعالیت‌های این گروه می‌توان به، اعدام انقلابی دو تن از عوامل رژیم كه در تظاهرات مردم، به روی تظاهركنندگان آتش گشوده بودند، ترور مهندس بروجردی یكی از عوامل مهم سركوب كاركنان صنعت نفت، ترور سرهنگ عیوضی ریاست گارد دانشگاه جندی‌شاپور، ترور رئیس پلیس بهبهان و معاون وی استوار فرخ‌شاهی، حمله به عاملان كشتار مردم آبادان و انفجار كلانتری 5 آن شهر، ترور سرپاسبان یداللهی معاونت ضداطلاعات رفسنجان و مولایی شهردار این شهر، ترور سرهنگ معتمدی رئیس شهربانی كرمان، احمدزاده معاونت گشت آگاهی سفا و... اشاره كرد.[2]

آنچه مسلم است تماس مکرر این گروه با روحانیت و جدا نشدن از حوزه ها و به ویژه فرامین امام خمینی ره بوده است.

این گروه سعی می کرد از طریق آقای راستی کاشانی ارتباط خود را با مرجعیت حفظ کند. همچنین شهید سبحانی که یکی از پایه گذاران و هسته های اولیه این گروه بوده است خود یک طلبه روحانی مستعد و متقی بوده است که با کمک آنچه از منابع غنی اسلام و معارف حقه دینی آموخته بود در مقابل ستم شاهنشاهی موضع می گرفته است.

تلاش این گروه در ارتباط با روحانیت و مخصوصا ارتباط با مرجعیت نشان از تعامل مستقیم با روحانیت دارد. این گروه سعی می کرد همیشه متصل با روحانیت بوده و از آن جدا نشود.

گروه توحیدی بدر:

پایه‌های اولیه ی این گروه در جلسات مذهبی، هیئت‌ها، مراسم سنتی سینه زنی، انجمن‌های دینی و كلاس‌های قرآن در شهر ری گذاشته شد[3] و فعالیت شان را به طور رسمی از سال 1354 آغاز نمودند. این گروه متأثر از اعدام چند نفر از خاندان رضایی، به گروه رضایی شهرت داشتند كه سپس به گروه "توحیدی بدر" تغییر نام دادند و ارتباط نزدیكی با روحانیت داشت[4] و حتی اساسنامه خود را به یكی از روحانیون مبارز (گویا شهید شاه‌آبادی) دادند تا آن‌را تأیید كند. همچنین امام خمینی(ره) را به‌عنوان رهبر و مرجع خود پذیرفتند.[5]

حسین فدایی آشتیانی (بنیان‌گذار گروه) عبدالعلی علی عسگری، حسن اسلامی مهر، قلمبر، طابه‌نژاد و اخوت افراد برجسته‌ی گروه بودند.[6] برپایی دسته‌های سینه‌زنی در ایام عاشورا، تشكیل جلسات آموزش مذهبی برای نوجوانان، تشكیل جلسات با روحانیون مبارز، اعتراض به ویران كردن خانه‌های جنوب شهر برای زیباسازی، آتش كشیدن اماكن دولتی چون انجمن ایران و امریكا، كلانتری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و بانك‌ها... از جمله فعالیت‌های گروه بود.[7]

در حالی كه گروه تلاش می كرد تا فعالیت خود را به شهرهای مختلف كشور گسترش دهد، تعدادی از افراد گروه در خرداد سال 1357 شناسایی شده و دستگیر می شوند و تا پیروزی انقلاب در زندان می مانند. در زندان زمینه آشنایی اعضای گروه توحیدی بدر و گروه امت واحده فراهم می آید، آشنایی ای كه به همكاری مشترك در شكل گیری سازمان مجاهدین انقلاب می انجامد.

این گروه نیز گروهی مذهبی بود که ارتباط خود را با روحانیت تقویت می کرد و مرجعیت امام را پذیرفته بود. وقتی برای حل مسائل فکری از شهید شاه آبادی کمک خواستند، وی گفت: نماینده امام در همه موارد از اعتقادی –سیاسی گرفته تا حرکت های اجتماعی آیت الله مطهری است.[8]

حضور روحانیت و ارتباط این گروه با حوزه و علما نیز آشکار است. ارائه اساسنامه گروه برای تایید به نزد یک روحانی نشان از توجه به اهمیت حوزه و ارتباط نزدیک با روحانیت است. نگاه مرجعیت به امام خمینی و رهبری ایشان نیز یکی دیگر از نشانه های این ارتباط عمیق است.

فلاح:

این گروه كه طرح آن در سال 49 و50 ریخته شد. بعضی از افرادی كه بعدها به عضویت فلاح درآمدند در آغاز همراه با مرتضی الویری، "انجمن كاوش‌های دینی و علمی" را در دماوند ایجاد كردند. برنامه‌های انجمن دو محور عمده داشت.

1- برگزاری جلسات مذهبی در ایام میلاد، شهادت و وفات، جلسات قرآن،

2- جذب جوانان و ترویج افكار و احكام فقهی امام خمینی(ره).[9]

اینها بعدا وارد تشكیلات سازمان مجاهدین خلق شدند كه با آشكار شدن مواضع ایدئولوژی سازمان از آن جدا شدند و با پدید آوردن تشكیلاتی كه انحراف سازمان را نداشته باشد و در عین حال پاسخ گوی نیازهای ایدئولوژیك و مبارزاتی نسل جوان باشد، گروه فلاح را تشكیل دادند.[10]

در سال 1353 با گروه "مهدویون اصفهان" كه انشعابی از مجاهدین بودند مرتبط شدند و قرار همكاری گذاشتند كه به دلیل ابهامات ایدئولوژی این همكاری به جایی نرسید.[11] آقای الویری در سال 1355 به دیدار امام رفت كه بعد از این دیدار و با رهنمودهای امام، مشی فرهنگی جایگزین مشی مسلحانه گروه شد.[12]

امام خمینی در ملاقات با وی رهنمودهای ذیل را به گروه ارائه دادند:

1- با کمونیست ها همکاری نشود. آن ها تابع منافع خود هستند و در مواضع حساس خیانت خواهند کرد.

2- کار فرهنگی مقدم بر کار مسلحانه است. آگاهی بخشی به توده ها گام مهمی در جهت انقلاب است.

3- اقدامات مسلحانه فعلاً مصلحت نیست.

4- در مسائل ایدئولوژیک به استاد مطهری مراجعه کنید.

گروه در یک جمع بندی به این نتیجه رسید که کار فرهنگی را سرعت بخشد. آنان با استاد مطهری تماس نوبه ای برقرار کردند و دفتری تحت پوشش «شرکت پوش» در تهران تاسیس کردند. گروه به تکثیر اعلامیه ها و آثار امام خمینی پرداخت و مباحث قرآن و نهج البلاغه را در برنامه ی منظم خود قرار داد.

گروه در عین حال نه به عنوان استراتژی، بلکه به عنوان بازوی نظامی امام خمینی خود را مسلح کرد و 14 قبضه کلت تهیه و تولید 2000 نارنجک را آغاز کرد. آیت الله مطهری مسئولیت کارهای صوتی بهشت زهرا را در هنگام بازگشت امام خمینی به عهده ی این گروه گذاشت.[13]

بر این اساس تشكیلات فلاح، مطابق فتوای مراجع تقلید اعلم و پذیرش رهبری امام خمینی، مبارزه خود را آغاز كرد و این مهمترین نقطه تمایز این گروه بود.[14] گروه فلاح با توجه به هدف خود كه فلاح و رستگاری انسان بود، برای  اصل خودسازی اهمیت بیشتری قائل بود. براساس این طرز تفكر، هر كاری تنها در رابطه با خدا مفهوم پیدا می‌كند و تنها در صورت همراه نبودن با ریا، خودمحوری، سازمان زدگی و خودخواهی‌ها می‌توان به درجاتی از خلوص رسید. همچنین با تكیه بر اصل، «الاعمال بالنیات» برنامه‌های متعددی درباره  ی خودسازی و نیل به سوی حركت برای رضای خدا و همچنین نفی هرگونه شرك می‌توان تهیه كرد.[15] گروه طی سال‌های 56 و57 فعالانه در نهضت اسلامی شركت داشت. تبلیغ افكار امام خمینی(ره) و آگاهی دادن به جامعه از طریق توزیع نوارهای امام و تكثیر جزوه ی ولایت فقیه ایشان،[16] سازمان‌دهی فنی راهپیمایی‌ها و استقبال از امام از جمله فعالیت‌های آنان بود.[17] همچنین طی این سال‌ها با گروه‌های كوچك تر مانند ندای امت و اخوان المسلمین همكاری می‌كرد.[18]

این گروه نتوانستند اقدام نظامی خاصی انجام دهند و تنها برگزاری جلسات تفسیر قرآن و نهج البلاغه، تحلیل مسائل سیاسی روز، تكثیر و توزیع اعلامیه های حضرت امام(ره)، برگزاری جلسات هماهنگی درون گروهی در دستور كارشان قرار داشت. در سال 57 گروه فلاح از جانب استاد مطهری كه به همراه دیگر یاران حضرت امام(ره) راهپیمایی های مردمی را هدایت می كردند، مأموریت می یابد تا با وجود كادر فنی - مهندسی مجرب در درون گروه تداركات فنی راهپیمایی ها (از قبیل پوشش صوتی و...) را برعهده بگیرند. این كار تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و پوشش صوتی بهشت زهرا هنگام ورود حضرت امام(ره) نیز از جمله فعالیت های این گروه می باشد.

همانطور که بیان شد نگاه این گروه های مبارزاتی به مرجعیت و رهبری امام خمینی از اتصال این گروه ها و جریان ها با روحانیت و حوزه خبر می دهد که نقش بسیار موثری را در عدم انحراف این گروه ها داشته است.


منابع:

جریان ها و سازمان های سیاسی مذهبی ایران، رسول جعفریان

مظفری، آیت؛ جریان‌شناسی سیاسی ایران معاصر، قم، زمزم هدایت، 1387، چاپ سوم

جلیل امجدی، تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفت‌گانه مسلمان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383

تاریخچه گروه های تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ج1و2. تهران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، 1360.

الویری، مرتضی؛ خاطرات مرتضی الویری،تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1357، چاپ اول

کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران

پی نوشت ها:

[1] جریان ها و سازمان های سیاسی مذهبی ایران، رسول جعفریان، ص599.

[2] تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفت‌گانه مسلمان ، ص 76

[3] همان، ص 159.

[4] سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، پیشین، ج 2، ص 175.

[5] جریان ها و سازمان های سیاسی مذهبی ایران ، ص 524.

[6] جریان‌شناسی سیاسی ایران معاصر ، ص 104.

[7] تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفت‌گانه مسلمان ، ص 64.

[8] گروه های تشکیل دهنده، ج2، ص191.

[9] الویری، مرتضی؛ خاطرات مرتضی الویری،تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1357، چاپ اول، ص 24.

[10] تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفت‌گانه مسلمان ، ص 254.

[11] سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، پیشین، ج 2، ص 64.

[12] تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفت‌گانه مسلمان ، ص 272.

[13] کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران

[14] همان، ص 262.

[15] همان، ص 66.

[16] خاطرات مرتضی الویری،تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی ، ص 28.

[17] همان، ص 70.

[18] جریان ها و سازمان های سیاسی مذهبی ایران ، ص524.

تهیه وتولید:احمد اولیایی-گروه حوزه علمیه تبیان