چاره درد تنهایی و بی کسی!!
ما در زندگی خود با دوست داشتن و عشق و علاقه به یکدیگر در کنار هم زندگی میکنیم ولی بعضی دوست داشتنها و عشق و علاقهها قلبی و عمقی است و ممکن است سالیان سال در دل ما باشد، اما بدیهی است که فقط حب خداوند است که تا ابد در دلها میماند و پایان ناپذیر است و هر چه بیشتر در این راه قدم برداری مشتاقتر از قبل میشوی و بیشتر از قبل با محبوبت انس میگیری و ذوق و شوق بیشتری را برای رسیدن به محبوب، در دل جای میدهی.
روشن است که هرکس با غیر خدا انس گیرد، محبت غیر خدا را در دل داشته باشد، خود را از خدا دور ساخته و بر دوستیاش با خدا پرده انداخته، و خود را از الطاف محبت خداوند محروم ساخته است، و حقیقت حال همان است که گفته اند: « هر که چشید، فهمید. »
امام علی علیه السلام در مورد دوستی و محبت خداوند این چنین میفرمایند: « دوستی خدا آتشی است که به هیچ چیز نمی گذرد مگر اینکه آن را می سوزاند » [1] و نور الهی است که بر هیچ چیز نمیتابد مگر اینکه آن را روشن میکند، و آسمان خدائی است که هیچ چیز از زیر آن سر بر نمیآورد مگر اینکه آن را میپوشاند، و نسیم الهی است که به هیچ چیز نمیوزد مگر اینکه آن را به جنبش و حرکت در میآورد، و باران خدائی است که به سبب آن هر چیز زنده میشود، و زمین الهی است که همه چیز از آن می روید، پس هر که را خدای تعالی دوست دارد به او هر چه خواهد از ملک و مال میدهد.
در یک خانواده کاملا معتاد به دنیا آمده بودم و چهار تا برادر بزرگتر از خودم داشتم که همه معتاد بودند و مادرم از غصه آنها بعد از به دنیا آوردن من به رحمت خدا رفت و من برای همیشه از نعمت یک خانواده خوب محروم بودم. بزرگتر که شدم تازه فهمیدم که مادرم از دست شوهرش و پسرانش چه کشیده بود تنها مونس و همدم من خدا بود که همیشه و در همه حال هوای مرا داشت شبها در گوشهای مینشستم و با خدا حرف میزدم و دلتنگی خود را برای او میگفتم سعی میکردم با نماز خواندن و ذکر گفتن به آرامش برسم و همیشه هم همینطور بود زمانی که از دست برادرانم به ستوه میآمدم به خدا پناه میآوردم و برایش اشک میریختم دلم را از غصه خالی میکردم در همسایگی ما خانواده مومنی زندگی میکردند که هر وقت برادرانم مرا به باد کتک میگرفتند به دادم میرسیدند و مرا از دست آنها نجات میدادند تا اینکه یک روز برای خواستگاری من آمدند با اینکه خانوادهام در ابتدا مخالف این ازدواج بودند ولی بعد مدتی پدرم برای اینکه از شر من خلاص شود بدون دادن جهیزیه به این ازدواج رضایت داد و من خوشحالم و خدا را شاکرم که چنین محبت بزرگی را در حق من کرد و حرفهای مرا شنید و من با یک مرد خوب ازدواج کردم و هر روز خدا را بابت این محبتاش شکر گذاری میکنم.
امام سجاد علیه السلام علاوه بر انس گرفتن با قرآن در آیات آن نیز تفکر و تدبر داشتند و به آیههای آن عمل میکردند. یکی دیگر از راههای انس و خو گرفتن با خدا ذکر حق گفتن است. امام علی علیه السلام میفرمایند: ذکر، کلید انس است. پس کسی که خواستار انس با خدا باشد با گفتن ذکر میتواند هم با خدا انس گیرد و هم به آرامش حقیقی برسد. چنان که قرآن تاکید میکند: « الا بذکر الله تطمئن القلوب » بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرد
پس اگر در این آشفته بازار دنیاپرستی نیت پاک و اخلاص عمل داشته باشیم و یقینا به خدا ایمان داشته باشیم و در نهایت هدف قرب الهی را خواستار باشیم باید دنبال راههایی باشیم تا از آن طریق به کمال و عزت برسیم. در این زمینه غنیترین و ارزشمندترین گنجینه الهی قرآن است که با انس گرفتن و خو گرفتن با آن میتوان زمینه سعادت دنیا و آخرت را کسب کرد. احادیث و روایات زیادی وجود دارد که نشان دهنده انس گرفتن ائمه اطهار با قرآن است. مثلا امام سجاد علیه السلام چنان با قرآن انس داشتند که در این رابطه میفرمایند: اگر همه انسانهایی که در بین مشرق و مغرب هستند، بمیرند، چون قرآن با من باشد، از تنهایی باک و هراسی ندارم.[2]
البته امام سجاد علیه السلام علاوه بر انس گرفتن با قرآن در آیات آن نیز تفکر و تدبر داشتند و به آیههای آن عمل میکردند. یکی دیگر از راههای انس و خو گرفتن با خدا ذکر حق گفتن است. امام علی علیه السلام میفرمایند: ذکر، کلید انس است.[3] پس کسی که خواستار انس با خدا باشد با گفتن ذکر میتواند هم با خدا انس گیرد و هم به آرامش حقیقی برسد. چنان که قرآن تاکید میکند: « الا بذکر الله تطمئن القلوب » بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرد.[4]
پی نوشت ها:
[1]. معراج السعاده، ص 571
[2]. اصول کافی،ج 2،ص 602 و کتاب فضل القرآن، ح 3472
[3]. غررالحکم، ح 541
[4]. سوره رعد، آیه
منبع : سایت رهروان ولایت
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان