بزرگترین آرزوی مولود کعبه
یوسف كنعان عشق، بنده رخسار اوست خضر بیابان عشق تشنه گفتار اوست
موسى عمران عشق، طالب دیدار اوست كیست سلیمان عشق؟ بر در او یك فقیر
راستى او كیست كه از تمام دلربایان دل ربوده، و همه مشتاق دیدار جمال دلاراى او هستند و تشنه یك نگاه چشمان مست جادوئى او، امام على(علیه السلام) كه همه انبیاء مشتاق دیدار او بودند، و تمام اولیاء در حسرت دیدار روى او در لحظه جان یك عمر انتظار كشیدند، چه فهمیده از جمال یوسف زهرا(سلام الله) كه با آه و ناله بزرگترین آرزوى خویش را دیدن چهره نورانى مهدى موعود مىداند؟
جمال از نور یزدان دارى اى دوست صفاى باغ رضوان دارى اى دوست
توئى یوسف كه در هر كوى و برزن هزاران پیر كنعان دارى اى دوست
آرى على عمرانى هنوز جمالت را ندیده، مشتاق و خریدار تو گشته و آنجا كه سخن از تو به میان مىآید اینگونه حسرت دیدار را به صحنه بیان و كلام مىآورد، و با حالت سرشار از عشق و شیدایى به سینه خود اشاره كرده و آهى كشیده مىفرماید: «شوقاً الى رۆیته؛ چقدر به دیدار او مشتاقم» و در نهج البلاغه مىخوانیم:
«الا بابى و امّى هم من عدّةٍ اسمائهم فى السّماء معروفةٌ و فى الارض مجهولةٌ؛
آگاه باشید! آنان كه پدر و مادر فدایشان باد، از كسانى هستند كه نام آنها در آسمان معروف و در زمین ناشناخته و گمنامند».
به امیرمۆمنان باید حق داد كه اینگونه عاشق دیدار جمال زیباى امام زمان باشد، چرا كه خود مولا، آنچنان او را وصف می كند كه هركس بشنود ندیده شیدا و خریدار او مىشود:
دیده در هجر تو شرمنده هجرانم كرد بسكه شبها گهر اشك بدامانم كرد
شمهاى از گل روى تو به بلبل گفتم آن تنك حوصله رسواى گلستانم كرد
گوشهاى از غم هجران تو گفتم با شمعآنقدر سوخت كه از گفته پشیمانم كرد
راستى او كیست كه از تمام دلربایان دل ربوده، و همه مشتاق دیدار جمال دلاراى او هستند و تشنه یك نگاه چشمان مست جادوئى او، امام على(علیه السلام) كه همه انبیاء مشتاق دیدار او بودند، و تمام اولیاء در حسرت دیدار روى او در لحظه جان یك عمر انتظار كشیدند، چه فهمیده از جمال یوسف زهرا(سلام الله) كه با آه و ناله بزرگترین آرزوى خویش را دیدن چهره نورانى مهدى موعود مىداند؟
آنجا كه فرمود:«هو شابّ مربوع حسن الوجه حسن الشّعر یسیل شعره على منكبیه و نور وجهه یعلو سواد لحیته و رأسه بابى ابن خیرة الاماء او جوانى چهارشانه، نیكو صورت و نیكو موى مىباشد كه موهایش بر شانه فرو ریخته و نور صورتش سیاهى موى سر و ریش او را تحت الشعاع قرار مىدهد. پدرم فداى او باد كه فرزند بهترین كنیزان است».
یاد شیرین مهدى و عشق سركش مولا، به فرزندان معصومش مخصوصاً امام زمان(عج الله تعالی) امان نمىدهد كه از آنها و اوصاف و كمالاتشان در جاى جاى نهج البلاغه یادى نكند و مردم زمان خود و آیندگان را به این صورت آگاه نكند: «آرى خداوندا! زمین هیچگاه از حجّت الهى خالى نیست، كه براى خدا با برهان روشن قیام كند، (آن حجت و امام) ظاهر و آشكار است و یا بیمناك و پنهان تا حجّت خدا باطل نشود و نشانههایش از میان نرود. تعدادشان چقدر؟ و در كجا هستند؟ به خدا سوگند كه تعدادشان اندك ولى نزد خداوند بزرگ مقدارند(چرا) كه خدا به وسیله آنان حجّتها و نشانههاى خود را نگاه مىدارد تا به كسانى كه همانندشان هستند بسپارد، و در دلهاى آنان بكارد، آنان كه دانش، نور حقیقت بینى را بر قلبشان تابیده و روح یقین را دریافتهاند. كه آنچه را خوشگذرانها دشوار مىشمارند.و یا آنچه كه ناآگاهان از آن هراس داشتند انس گرفتند، در دنیا با بدنهایى زندگى مىكنند كه ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین، و دعوت كنندگان مردم به دین خدایند» آنگاه فرمود:«آه آه شوقاً الى رۆیتهم؛آه آه، چقدر مشتاق دیدارشان هستم».
من مات قد و قامت موزون توام مفتون جمال روى بىچون توأم
حاشا كه بگویمت تو لیلاى منى امّا من دلباخته مجنون توأم
مخصوصاً دوران ظهور آن حضرت و استقرار حكومت عادله او، كه جمال و كمال و دولت و صولت گردهم آمده، سخت مورد اشتیاق امیرمۆمنان بوده است، لذا فرمود: «یا شوقاً الى رۆیتهم فى حال ظهور دولتهم؛ چقدر مشتاق دیدار آنها هستم در آن زمان كه در ظهور دولتشان به سر مىبرند.»
خبر از غیبت امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
سالها قبل از تولد آن حضرت، امیر بیان خبر از غیبت یوسف زهرا مىدهد و این خبر تلخ را براى همراهان و آیندگان بیان مىكند كه «اَلا وَ اِنَّ مَن اَدرَكَها مِنّا یَسرى فِیها بسِرِاجٍ مُنیرٍ و یَحذُو فیها عَلى مِثالِ الصّالِحین لیَحلَّ فیها رِبقاً وَ یُعتِقَ فیها رقّا وَ یَصدَعُ شَعباً، وَ یَشعَبَ صَدعاً، فى سُترَةٍ عَنِ النّاسِ لایُبصِرُ القائِفُ اَثَرَهُ وَلَو تابَعَ نَظَرهُ؛بیدار باشید و براستى آن كس از ما (یعنى حضرت مهدى(علیه السلام) كه فتنههاى آینده را دریابد، با چراغى روشنگر در آن گام مىنهد، و برهمان روش صالحان (پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان گذشته) رفتار مىكند تا گرهها را بگشاید، بردگان (و ملّتهاى اسیر) را آزاد سازد، و جمعیّت گمراه (و ستمگر را) پراكنده، و حق جریان پراكنده را جمع آورى كند (حضرت مهدى(علیه السلام) سالهاى طولانى) در پنهانى از مردم به سر مىبرد آن چنان كه اثر شناس اثر قدمش را نمىیابد گرچه در یافتن اثر (و نشانهها) تلاش فراوان نماید.»
دلا دیدى كه دلدارم سفر كرد سفر كرد و مرا خونین چگر كرد
دلا دیدى كه مهدى رفت و امت غریبانه عجب خاكى به سر كرد
دلا دیدى پدر رفت و یتیمان به هر كوهى نداى وا پدر كرد
و در بخش دیگر فرمود: «فَهُوَ مُغتَرِبٌ اِذا اغتَرَبَ الاِسلامُ، وَ ضَرَبَ بِعسببِ ذَنبِهِ وَ الصَقَ الاَرضَ بِجِرانِهِ، بَقیّةٌ مِن بَقایا حُجّتِهِ، خَلیفَةٌ من خَلائِفِ اَنبِیائِهِ؛ در آن هنگام اسلام غروب مىكند و چونان شترى(در راه مانده) دم خود را به حركت در آورده گردن به زمین مىچسباند او (حضرت مهدى) پنهان خواهد شد (و غیبت صغرى و كبرى آغاز خواهد شد) او باقیمانده حجّتهاى الهى و آخرین جانشین از جانشینان پیامبران است.
نگاهم باز بر در ماند برگرد خیالت باز در برماند بر گرد
تمام عمر چشم خسته ما به یادت همچنانتر ماند برگرد
راستى غیبت و هجران امام مهدى(عج اله تعالی فرجه الشریف) روزى است كه یاد آن دل هر شیعه را رنجور مىكند و بى اختیار اشك و آه فریاد مىزند:
دلم آگاهى از جایت ندارد نشان از رد پاهایت ندارد
در این دنیاى ما، مىدانم اى دوست كسى تاب تماشایت ندارد
راستى غیبت و هجران امام مهدى(عج اله تعالی فرجه الشریف) روزى است كه یاد آن دل هر شیعه را رنجور مىكند و بى اختیار اشك و آه فریاد مىزند
و در آخر باید گفت
از نكاتى كه بسیار قابل دقت است این است كه امیرمۆمنان(علیه السلام) ظهور و قیام آن حضرت را نزدیك مىداند، این بشارت روح تازه در كالبد خسته دلان دوران غیبت مىدهد، و باعث مىشود رنج دورى از حضرت را و فتنهها و فسادهاى آخرالزّمان را با شهد شیرین یاد ظهور و نزدیك بودن آن تحمّل نمایند.
بازآ كه این دل خستگان دیوانه روى توأند مست از مى عشق تو و خاك سر كوى توأند
چشم انتظار دیدن چشمان جادوى توأند دل بسته مهر تو و آن دسته موى توأند
جان بر كف راه تو و تیغ دو ابروى توأند محو تماشاى تو و آن قد دلجوى توأند
امام على (علیه السلام) مىفرماید: «وَ ما اَقرَبَ الیَوم مِن تَباشیر غَدٍ! یا قَوم هذا اِبّان وُرودِ كُلِّ مَوعُودٍ، و دُنُوّ مِن طَلعَةِ مالاتَعرِفون؛ و چه نزدیك است امروز ما به فردایى كه سپیده آن آشكار شد، اى مردم! اینك ما در آستانه تحقق وعدههاى داده شده(براى دوران ظهور) و نزدیكى طلوع آن چیزهایى كه بر شما پوشیده و ابهامآمیز است، قرار داریم.»
وعده دیدار نزدیك است یاران مژده بادروز وصلش مىرسد ایّام هجران مىرود.
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع: سیماى حضرت مهدى در آیینه نهج البلاغه، حجة الاسلام سید جواد حسینى