وعده های رئیس جمهور برای حل بیکاری
ریشه کن کردن بیکاری از قولهای قشنگ احمدی نژاد به مردم بود! این روزها دیگر احمدی نژاد از ریشه کنی بیکاری حرفی نمیزند. از سال 84 تا 91، از دولت نهم تا دهم، بیکاری معضلی بود که قرار بود ریشه کن شود ولی هیچگاه این امر محقق نشد.
چند سال ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز گذشت؛ رییس جمهوری که علاوه بر دولت و کابینه جنجالی، وعدههای جنجالی را برای 8سال رقم زد. وعدههایی از جنس مردم و دغدغههای ساده آنان. یکی از این وعدهها، ریشه کن کردن بیکاری بود. بیکاری از آن وعدههایی بود که رئیس جمهور در همایشها و سفرهای استانی و ...از آن سخن میگفت و قول ریشه کنی آن را میداد
اکنون در کمتر از یک هفته به پایان عمر دولت دهم و خداحافظی احمدی نژاد با پاستور، نباید در انتظار برپایی جشن ریشه کنی بیکاری باشیم؛ جشنی که احمدی نژاد خود وعده آن را داده بود. با این وجود در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ایجاد اشتغال به ویژه در میان نسل جوان و جویای کار کشور به نوعی یکی از اصلیترین محورهایی است که باید در برنامهی دولت آینده قرار بگیرد.
چشم انداز اشتغال و بیکاری پیش روی ایران نگرانکنندهتر از هر زمانی است. از یک سو موج جمعیتی دهه شصت در حال ورود به بازار کار است و از سوی دیگر روند ایجاد اشتغال به ویژه در سالهای اخیر، چندان مطلوب نبوده و این امر به گسترش روزافزون بیکاری انجامیده است .بر این اساس طبیعی است که موضوع ایجاد اشتغال و رفع معضل بیکاری، در صدر اولویتهای نامزدهای انتخابات قرار گیرد و هر یک درصدد اقناع افکار عمومی نسبت به این موضوع است که دولت وی میتواند به بهترین نحو و در کوتاهترین زمان به ایجاد اشتغال و مهار بیکاری نائل آید.
از این زاویه، برگزیدن شعار رفع بیکاری از سوی نامزدهای انتخابات کاملاً منطقی است، اما آنچه منطقیتر است، ارائه برنامه شفاف از سوی نامزدها برای عملی کردن این شعار است، تا مردم بر اساس آن بتوانند ادعای نامزدهای انتخابات جهت ایجاد اشتغال و مهار بیکاری را راست آزمایی کنند.
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ایجاد اشتغال به ویژه در میان نسل جوان و جویای کار کشور به نوعی یکی از اصلیترین محورهایی است که باید در برنامهی دولت آینده قرار بگیرد
بیکاری و سرخوردگیها
جامعه شناسان میگویند ردپای بیکاری در همه معضلات اجتماعی مشهود است. از بالا رفتن سن ازدواج گرفته تا افزایش آمار طلاق در 10 سال گذشته. معضلاتی که سرانجام به افسردگی و سرخوردگی جوانان منجر میشود تا میزان نشاط اجتماعی را با وجود داشتن جمعیتی جوان، کاهش دهد. حتی جامعه شناسان به آمار معتادان اشاره کرده و بیکاری را یکی از متهمان پرونده اعتیاد جوانان میدانند. نه برنامههای دولتمردان نظیر وام اشتغال چاره بیکاری جوانان ایرانی شد و نه با ممنوع شدن استخدام در ادارات دولتی در سالهای اخیر، این جوانان حتی چشم امیدی به کارمند شدن دارند. به نظر میرسد بیکاری نیز یک سر از کلاف سردرگم معضلات اجتماعی است که هر روز بیشتر در هم تنیده میشود.
«بیکاری یا منتج به بی عاری است یا بیماری» این را دکتر «حسین باهر»، رفتارشناس میگوید. به گفته او «این به آن معناست که وقتی جمعیت بیکار در جامعه وجود دارد، نداشتن شغل تنها مشکل افراد جامعه نیست». به گفته او اگر فرد بیکار در خانوادهای متولد شده باشد که در رفاه زندگی میکنند، به بی خیالی میزند و نسبت به همه چیز بی تفاوت میشود. اما این موضوع را باید در طبقه متوسط جامعه بررسی کرد که اکثریت را تشکیل میدهند.
همچنین هدر رفتن سرمایه و عمر جوان یکی از معضلات بیکاری است. در جامعهای که بیکاری رو به افزایش است، دیگر شایسته سالاری حاکم نیست. آنهایی که تخصص دارند و باید بر سر کار باشند؛ نیستند و آنهایی که نباید باشند، مشاغل را اشغال کردهاند.
در چنین جامعهای فرد احساس سردرگمی میکند و خودش را ارزشمند نمیداند. گسترش مشاغل کاذب هم از آفتهای دیگر این جامعه است. در برنامه زندگی افراد بیکار تأخیر میافتد. آنها نمیتوانند از حاصل زحماتشان توشهای بردارند و برای آینده برنامه ریزی کنند. یکی از دلایل مهاجرت به خارج از کشور و قبول معضلات فرهنگی و اجتماعی ناشی از آن همین موضوع است.
وظایف دشوار دولت آینده
در این بین آن چه که کارشناسان و مسئولان بر آن اتفاق نظر دارند این است که یکی از بزرگترین معضلات دولت آینده کنترل و کاهش نرخ بیکاری در کشور و ایجاد اشتغال است. ولی بیان مشکل تنها بخشی از رسالت کارشناسان و مسئولان است. اکنون سوال این است که به این منظور چه اقداماتی باید صورت پذیرد؟
«بیکاری یا منتج به بی عاری است یا بیماری» این را دکتر «حسین باهر»، رفتارشناس میگوید. به گفته او «این به آن معناست که وقتی جمعیت بیکار در جامعه وجود دارد، نداشتن شغل تنها مشکل افراد جامعه نیست»
کاهش بیکاری نیاز به اجرای سازوکارهایی دارد که بدون آنها این امر اتفاق نمیافتد. از جمله این سازوکارها، حمایت شبکه بانکی کشور است، چه بسیار طرحهای اشتغال زایی که دارای توجیه اقتصادی است ولی اجرای آنها به دلیل نبود منابع یا عدم تزریق به موقع اعتبارات متوقف میشود.
دولتمردان باید به جای شعار در زمینه کاهش بیکاری، عمل گرایی را مدنظر قرار بدهند زیرا مردم دیگر شعارهای تبلیغاتی را نمیپذیرند و برنامههای عملی برایشان در اولویت است.
طرح خوداشتغالی و ایجاد فرصت شغلی در قالب بنگاههای زودبازده طرحی است که اگر نظارت لازم را نداشته باشد همچون دوران قبل بی نتیجه و ناموفق میماند.
طبعاً در مورد چنین طرحهایی نظارت و بازرسی ضروری است و میطلبد که بر نحوه اعطای وامها و تسهیلات بانکی مدیریت صحیحی اعمال شود .
در کشور شغلهای موقتی وجود دارد که باید آنها را به اشتغال پایدار تبدیل کرد.در خیلی از بخشهای کشور شغلهایی وجود دارد که به هیچ عنوان اشتغال پایدار نبوده و موقت هستند که این دسته از اشتغالها نیاز به نظارت و بررسی بیشتر دارند تا به گونهای بتوان این شغلها را به اشتغال پایدار تبدیل کرد، در این زمینه ما نیاز به سرمایه گذاری در نواحی کمتر توسعه یافته کشور برای ایجاد اشتغال پایدار داریم.
زمانی که افراد در شغلهای موقت فعالیت دارند مطمئناً به دلیل فصلی بودن یا غیر تخصصی بودن این شغلها زمان بیکاری در آنها بیشتر است، برخی دیگر از بیکاری های جامعه به دلیل نوسانات در شرایط اقتصادی کشور است.
بنابراین به جرات میتوان گفت شاخ غول دولت یازدهم که باید شکسته شود، بیکاری است.همچنان که 4 دولت اخیر در کشور به صورت جدی با مسئله بیکاری جوانان مواجه شدهاند و با وجود شعارهای فراوانی که در این زمینه داده شد، اما تاکنون این پدیده نامیمون در کشور باقی مانده است.
در نهایت مفید است نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری توجه كنند که ایجاد اشتغال و مهار بیکاری با دستور، موعظه یا شعار قابل حصول نیست، بلکه مهار بیکاری نیازمند حرکت در مسیر ایجاد رونق تولید و افزایش پایدار رشد اقتصادی به واسطه طراحی و اجرای سیاستهای صحیح اقتصادی و سیاسی و کاهش تورم است.
فرآروی : طاهره رشیدی بخش اجتماعی تبیان
منابع : 1- پایگاه تحلیلی خبری کارگر نیوز / 2- مشرق / 3- خراسان نیوز