تبیان، دستیار زندگی
رشد کمی و کیفی حضور زنان در ادبیات داستانی ایران، واکنش‌های متعددی را برانگیخته است. بعضی معتقدند چشم‌گیر بودن حضور زنان به دلیل غیاب طولانی‌مدت آن‌ها از عرصه بوده و هنوز تعداد مردان ادبیات بیش‌تر از زنان است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زنان ادبیات ایران را تسخیر می‌کنند؟


رشد کمی و کیفی حضور زنان در ادبیات داستانی ایران، واکنش‌های متعددی را برانگیخته است. بعضی معتقدند چشم‌گیر بودن حضور زنان به دلیل غیاب طولانی‌مدت آن‌ها از عرصه بوده و هنوز تعداد مردان ادبیات بیش‌تر از زنان است، اما عده‌ای می‌گویند قصه‌گویی از آغاز، کاری زنانه بوده و حالا زن‌های قصه‌گو به جایگاه اصلی خود در این عرصه دست یافته‌اند.


زنان ادبیات ایران را تسخیر می‌کنند؟

در سال‌های اخیر آثار داستانی نویسندگان زن در ادبیات فارسی، رشد کمی و کیفی چشم‌گیری داشته است، تا جایی که اخیرا محمدعلی سپانلو در مراسم دیدار با مخاطبانش در فروشگاه مرکزی شهر کتاب، پیش‌بینی کرد که تا 20 سال آینده بیش‌تر داستان‌نویسان ایران زن خواهند بود.

این شاعر و مترجم پیشکسوت درباره‌ی این ادعا به حضور فعال زنان در عرصه‌های فرهنگی استناد کرد و گفت: بیش‌تر سردبیران مجلات ادبی زن هستند. خوشبختانه ما مردها راحت کنار می‌کشیم و همه‌ی این دردسرها به گردن آن‌ها می‌افتد.

در این گزارش نظر تعدادی از نویسندگان و فعالان عرصه‌ی ادبیات را درباره‌ی این موضوع مرور می کنیم.

از ابتدا هم زن‌ها قصه‌گو بودند

بنفشه حجازی با شنیدن این نقل قول می‌گوید: خوب شد ما بعد از مدت‌ها یک حرف درست و حسابی شنیدیم. از ابتدا هم زن‌ها قصه گو بوده‌اند. زبان مادری و قصه‌های مادربزرگ‌ها، تسلط زنان بر صحبت کردن و مجلس گرم کردن، همیشه معروف بوده است. خیلی وقت است که حضور زنان در ادبیات زیاد شده است. مدام آن را کتمان کردند، تا این‌که امروز «آفتاب آمد دلیل آفتاب». ایشان لطف دارند و حرف‌شان درست است. هرچند در مورد آینده نمی‌توان پیش‌بینی کرد. شاید زنان خسته شدند و به سراغ کارهای دیگری رفتند.

این شاعر و پژوهشگر درباره‌ی تفاوت حضور زنان در عرصه‌ی ادبیات پیش و پس از انقلاب، ادامه می‌دهد: در آن دوره آمار زنان چریک بالا بود، اما کتاب سخت گیر می‌آمد و ارتباط با جریان‌های ادبی خارج از کشور کم‌تر و سانسور بیش‌تر بود. بعد از انقلاب ناگهان زن‌ها شکوفا شدند، چون دیگر توقع از آن‌ها فقط بازی کردن در فیلم‌های آبگوشتی نبود، زن‌ها هم جور دیگر خود را نشان دادند.

حجازی همچنین معتقد است: وقتی شرایط مساعد باشد، زن‌ها هم شروع به کار کردن می‌کنند. درست است که سانسورمان می‌کنند، اما جلو‌مان را که نگرفته‌اند. هرچند جلو انتشار چند کتابم گرفته شده، اما این مسائل برای مردها هم هست. در نهایت هم کتاب‌های ما چاپ می‌شود، مردم می‌خوانند و ما شکوفا می‌شویم. ما که کار دیگری جز نوشتن نداریم. مردها کارهای خانه را هم انجام می‌دهند؛ ظرف‌ها و لباس‌ها را با ماشین می‌شویند. همین حالا هم شوهر من برایم چای آورده، دستش درد نکند!

اوضاع روز به روز بدتر می‌شود

بلقیس سلیمانی نظر دیگری دارد و درباره‌ی پیش‌بینی سپانلو، عنوان می‌کند: آمار این را نمی‌گوید. آمار می‌گوید مردها زیادتر هستند، اما چون ما هیچ‌گاه حضور زنان را ندیده‌ایم، حال که چند زن می‌بینیم، فکر می‌کنیم آن‌ها زیاد هستند. ضمن این‌که ما نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم که آینده‌ی زن‌های فعلی و زنانی که خواهند آمد، چه خواهد شد، چون این یک امر انسانی است و امر انسانی پیش‌بینی‌پذیر نیست، مگر این‌که بگوییم اوضاع اجتماعی‌ و اقتصادی‌، باعث بیرون آمدن زن‌ها از خانه‌های‌شان شده است.

این نویسنده و منتقد ادبی اضافه می‌کند: به نظر من ما چنین چشم‌اندازی نداریم؛ چون روز به روز اوضاع اقتصادی و فرهنگی‌مان بدتر می‌شود. همه می‌گویند در این سال اخیر ما خیلی عقب رفته‌ایم. بسیاری از کتاب‌ها چاپ نشده‌اند. نتوانسته‌ایم گام‌های مۆثری برداریم. بسیاری از نشریات هم به دلایل اقتصادی دیگر چاپ نمی‌شوند. چه چیز نشان می‌دهد که ما می‌خواهیم جلو برویم؟ مگر این‌که بگوییم عقب رفتن برای همه بوده است، اما زن‌ها راه‌های گریزی یافته‌اند که مردها پیدا نکرده‌اند.

سالار: گله و گله‌گذاری زمانی تمام می‌شود که ما فکر کنیم تقریبا با هم برابر هستیم. کار نویسنده گله نیست؛ نوشتن از هستی و شکوه زندگی است. اما وقتی زن‌ها فرصت پیدا نمی‌کنند با آرامش فکر کنند، مجبورند مدام گله کنند

سلیمانی همچنین می‌گوید: زن‌ها حضور اجتماعی و اقتصادی چندانی ندارند و چون برای فعالیت ادبی ابزار کمی لازم است، در این سال‌ها به این عرصه آمده‌اند. اگر فکر کنیم که یک در را به روی زن‌ها بسته‌اند و دری دیگر را گشوده‌اند و زنان در سال‌های بعد هم می‌توانند با این ابزارهای کم جلو بروند، باید توجه کرد که دشمنان حضور زنان متوجه شده‌اند که چطور با ممیزی و فشار بر اوضاع نشر، آن دری را که باز کرده‌اند، ببندند. بنابراین اگر اوضاع اجتماعی و فرهنگی ما پیش برود، این حرف آقای سپانلو درست است و زن‌ها می‌توانند خیزی به سمت آینده بردارند، اما اگر اوضاع این‌طور بماند و یا واپس برود، این اتفاق نمی‌افتد.

این پیش‌بینی همین حالا محقق شده است

اما اعظم کیان‌افراز به محقق شدن پیش‌گویی سپانلو اشاره دارد و می‌گوید: من فکر می‌کنم این پیش‌بینی آقای سپانلو همین حالا محقق شده است. خوشبختانه در سال‌های اخیر حضور زنان در عرصه‌ی داستان‌نویسی بیش‌تر شده است و بیش‌تر زنان برای انتشار آثارشان به ما مراجعه می‌کنند. آمار ما نشان می‌دهد که 80 درصد از نویسندگان آثار داستانی سال‌های 91 و 92 انتشارات افراز، زن‌ هستند. البته شاید یک دلیل این موضوع این باشد که من زن هستم و خانم‌ها برای ارتباط برقرار کردن با من راحت‌تر هستند، اما من فکر می‌کنم صحبت آقای سپانلو درست باشد. ضمن این‌که قصه‌گویی امری زنانه است و در همه جای دنیا ما داستان‌پردازان زن موفق داریم. در ایران هم این اتفاق افتاده و بعد از 15 سال اخیر، تعداد ناشران زن هم بیش‌تر شده است. به نظر می‌رسد زنان ایرانی اعتماد به نفس خود را بازیافته‌اند و فعالیت‌شان در همه‌ی عرصه‌ها چندبرابر شده است.

کار نویسنده گله نیست؛ اما زن‌ها مجبورند

سارا سالار از شنیدن این سخن محمدعلی سپانلو، ابراز خوشحالی می‌کند و می‌گوید: آقای سپانلو حرف درستی می‌زنند. این اتفاق که امروز هم تا حدودی رخ داده، حاصل چند دلیل است. مثلا این‌که زنان در حال حاضر نسبت به مردها فراغت بیش‌تری دارند. برای مردها چرخاندن خانواده آن‌قدر سخت است که ممکن است نویسندگی فعالیت جنبی آن‌ها شود، اما زن‌ها چون فارغ‌بال‌تر هستند، می‌توانند جدی‌تر به این کار بپردازند.

این نویسنده ادامه می‌دهد: من خیلی در مورد نویسندگی زن و مرد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که همان‌طور که خداوند زن و مرد را متفاوت آفریده، آثارشان هم باید متفاوت باشد، هرچند هر دو قرار است با نگرش متفاوت و دید خودشان، از هستی‌، مرگ‌، زندگی و دوست داشتن بنویسند، اما متأسفانه زن‌ها آن‌قدر درگیر گرفتن حق و حقوق خود هستند که فرصت فکر کردن به هستی‌شناسی‌، مرگ و زندگی را پیدا نمی‌کنند و مدام به فکر دعوا و گرفتن حق‌شان هستند. زمانی که این دعواها تمام بشود، زن‌ها می‌توانند به نقطه‌ای برسند که تازه از زندگی‌، ‌مرگ‌، عشق و دوست داشتن بنویسند.

زنان ادبیات ایران را تسخیر می‌کنند؟

سالار اضافه می‌کند: گله و گله‌گذاری زمانی تمام می‌شود که ما فکر کنیم تقریبا با هم برابر هستیم. کار نویسنده گله نیست؛ نوشتن از هستی و شکوه زندگی است. اما وقتی زن‌ها فرصت پیدا نمی‌کنند با آرامش فکر کنند، مجبورند مدام گله کنند. زن‌ها فرصت جهان‌بینی ندارند و همه‌ی ارزش‌های‌شان صرف این می‌شود که با مردها برابری پیدا کنند و پس از برابری تازه به این فکر می‌کنند که چرا به دنیا آمده‌اند، چرا باید بمیرند، باید در این زندگی چه کنند و به این پرسش‌های هستی می‌اندیشند که بین زن و مرد مشترک هستند.

تمنای زنان برای بازیابی هویت از دست‌رفته

عرفان نظرآهاری نیز درباره‌ی حضور زنان در عرصه‌ی ادبیات، می‌گوید: گمان می‌کنم می‌توان این قضیه را ریشه‌یی‌تر دید. زنان ما در حال طی کردن یک دوره‌ی گذار هستند و در همه‌ی زمینه‌ها پویاتر و جدی‌تر از قبل عمل می‌کنند. در همه‌ی رشته‌های دانشگاه‌ها؛ چه فنی و ‌مهندسی و چه علوم انسانی، تعداد دخترها از پسرها بیش‌تر شده است. در کلاس‌های آزاد و غیررسمی هم حضور زنان بیش‌تر از گذشته است.

این شاعر و نویسنده ادامه می‌دهد: به طور کلی در زنان نوعی تمنا و تلاش برای احیای هویت از دست‌رفته‌ی قرن‌ها مشاهده می‌شود. آنان جسارت و شجاعت بیش‌تری یافته‌اند و جرأت ابراز خود و خواسته‌ها و مطالبات‌شان را در اشکال مختلف پیدا کرده‌اند. بخشی از این زنان هم زنان اهل قلم هستند که می‌کوشند خواسته‌های‌شان را از طریق نوشتن بیان کنند. این زنان می‌توانند زنان فرهیخته باشند، یا حتا زنان خانه‌داری که ما کارهای‌شان را جدی نمی‌گیریم، اما برای خود و خواننده‌های‌شان جدی هستند.

بخش ادبیات تبیان


منبع: ایسنا/ فاطمه شیرزادی