تبیان، دستیار زندگی
آمیختگی دین و سیاست یا به تعبیر امام، ادغام دین در سیاست، در مسائل اخلاقی نیز هست؛ اموری که سایرین آن را از سیاست جدا می‌شمارند. از نظر امام خمینی (ره)، حتی احکام اخلاقی اسلام هم سیاسی است. به طور کلی از منظر ایشان، همة احکام اسلام، آمیخته با سیاست است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آمیختگی دین و سیاست از منظر امام(2)

آمیختگی دین و سیاست از منظر امام(2)
آمیختگی دین و سیاست یا به تعبیر امام، ادغام دین در سیاست، در مسائل اخلاقی نیز هست؛ اموری که سایرین آن را از سیاست جدا می‌شمارند. از نظر امام خمینی (ره)، حتی احکام اخلاقی اسلام هم سیاسی است. به طور کلی از منظر ایشان، همة احکام اسلام، آمیخته با سیاست است.

بخش دوم و ادامه مقاله "آمیختگی دین و سیاست از منظر امام(ره)" تقدیم شما می‎شود:

د)مفهوم آمیختگی دین و سیاست

امام خمینی (ره) از جمله کسانی است که به شدت از دیدگاه پیوند دین و سیاست طرفداری می‌کند. از نظر ایشان، دین و سیاست آمیختگی خاصی دارند. ایشان جدا از مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام، تمام احکام اسلامی را به نوعی احکام سیاسی می‌داند و حتی احکام عبادی را که رابطه خصوصی بین بنده و خدا است، حکم سیاسی می‌شمارد (1). آن نوع از مسائل عبادی که دارای جنبه اجتماعی و سیاسی است، از نظر ایشان آمیختگی بیشتری با سیاست دارد:این مواقفى که در اسلام هست، مثل عید فطر، عید اضحى‏، قربان، حج _مواقف حج_، نماز جمعه ، جماعات که در شب و روز انجام مى‌‏گیرد، این مواقف جنبه‏‌هاى عبادى دارد و جنبه‏‌هاى سیاسى و اجتماعى هم دارد؛ یعنى جنبه عبادى‌‏اش در جنبه سیاسى‌‏اش ـ اینها ـ مُدْغَمند، مُنْضَم به همند (2).

این آمیختگی یا به تعبیر امام، ادغام دین در سیاست، در مسائل اخلاقی نیز هست؛ اموری که سایرین آن را از سیاست جدا می‌شمارند. از نظر امام خمینی (ره) ، حتی احکام اخلاقی اسلام هم سیاسی است (3). به طور کلی از منظر ایشان، همة احکام اسلام، آمیخته با سیاست است (4).

* دلایل آمیختگی دین و سیاست

امام خمینی برای اثبات آمیختگی دین و سیاست، به دلایل زیادی تمسک کرده است. دلایل عقلی و سیره، مهمترین دلایلی است که ایشان به تفصیل و صراحت به آنها پرداخته و در عین حال، به آیات قرآن کریم و روایات نیز اشاراتی داشته است. در آغاز، دلایل عقلی مطرح می‌گردد، سپس دلایل نقلی، اعم از آیات و روایات و سیره مورد بحث واقع می‌شود.

1- دلایل عقلی

دلایل عقلی بر دو گونه است: محض و غیر محض. دلیل عقلی محض، آن است که تمام مقدمات آن، امور عقلی باشد و دلیل عقلی غیر محض، آن است که برخی از مقدمات آن امور عقلی و برخی غیر عقلی است (5). آنچه در اینجا به عنوان دلایل عقلی آمیختگی دین و سیاست از نظر امام خمینی مطرح می‌شود، دلایل عقلی غیر محض است.

الف) جامعیت دین اسلام و لزوم حکومت

یکی از دلایل آمیختگی دین و سیاست، جامعیت دین اسلام است. جامعیت دین اسلام به این معنا است که تمام نیازمندی‌های انسان در کتاب و سنت آمده است و یا از طریق کتاب و سنت می‌توان آن نیازمندی‌ها را مرتفع ساخت. دین اسلام بر اساس نص قرآن، دارای جامعیت است. جامعیت قرآن با عبارتهایی چون: «تِبْیَاناً لِّکُلِّ شَیْءٍ» (6)، «کُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلاً» (7) و اتمام نعمت و اکمال دین(8) بیان شده است. در روایات نیز جامعیت دین اسلام مورد تأکید قرار گرفته است. (9)

در جامعیت قرآن، ممکن است راه افراط و تفریط پیموده شود؛ ولی راه معقول و میانه این است که جامعیت آن نسبت به هدف آن که سعادت بشر است، سنجیده شود. بر این اساس، جامعیت دین اسلام، مستلزم این است که در حکومت و سیاست که نقش مهم و غیر قابل انکار در سعادت و یا شقاوت جامعه دارد، دخالت کرده باشد.

امام خمینی از جمله کسانی است که به شدت از جامعیت اسلام طرفداری می‌کند. ایشان این اندیشه را که اسلام دین جامعی نیست به منزله جنگ با اسلام می‌داند (10). از نظر ایشان، دین اسلام متکفل جمیع احتیاجات بشر از جمله امور سیاسی و اجتماعی است (11)؛ همان گونه که احکام شرع، مشتمل بر مقررات و قوانین متنوعی است که در مجموع یک نظام کلی اجتماعی را می‌سازد. در این احکام از مسائلی مانند معاشرت اجتماعی و امور خصوصی گرفته تا مقررات مربوط به جنگ و صلح و مراوده با سایر ملت‌ها و قوانین جزایی و حقوق و نظایر اینها وجود دارد (12).

ایشان به کتابهای فقهی حوزه‌های علمیه اشاره می‌کند که در آنها از میان پنجاه و چند باب فقهی، فقط تعداد محدودی به عبادات اختصاص دارد و باقی ابواب فقه به امور سیاسی، اجتماعی و معاشرت با دیگران و مانند اینها مربوط می‌شود (14). سیاسی‌بودن دین اسلام، این چنین مورد تأکید امام است:

اسلام دین سیاست است، به تمام شۆونی که سیاست دارد. این مسأله برای هر کسی که کمترین تدبّر در احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نماید، آشکار می‌گردد. هر کسی را که گمان بر این است که دین از سیاست جداست، نه اسلام را شناخته و نه سیاست را (14).البته ایشان واقف بود که نشان‌دادن همه زوایای مباحث سیاسی و اجتماعی اسلام، نیازمند تلاشهای بیشتر و احیاناً اجتهاد است؛ به همین جهت فرموده است:

و بالأخره هر طایفه‏‌اى از علماى اعلام و دانشمندان معظم [باید] به بُعدى از ابعاد الهى این کتاب مقدس دامن به کمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوى عاشقان قرآن را برآورند و در ابعاد سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى و جنگ و صلح قرآن، وقت صرف فرمایند تا معلوم شود این کتاب، سرچشمه همه چیز است (15).

ب)ماهیت قوانین اسلام و لزوم حکومت

بخش عظیمی از قوانین اسلامی، مانند انفال، خمس، زکات، قصاص، دیات و نظایراینها، دارای ماهیت حکومتی است؛ به طوری که این قوانین نشان‌دهندة مدیریت کلان جامعة اسلامی و یا حکومت اسلامی می‌باشد؛ زیرا در این دسته از قوانین یا حاکم اسلامی حق انحصاری یا ویژه دارد، مانند انفال، خمس، زکات و جزیه و یا در دسته دیگر از این قوانین، اصل اجرا و یا حسن اجرای آنها نیازمند حاکم اسلام و یا حکومت اسلامی است. گویا شارع مقدس در حین وضع این قوانین، اصل حکومت اسلامی را امری مفروض گرفته است.

امام خمینی، ماهیت حکومتی این احکام را یکی از دلایل ضرورت حکومت اسلامی و یا آمیختگی دین و سیاست می‌داند. از نظر ایشان، ماهیت و کیفیت این نوع احکام نشان می‌دهد که این دسته از احکام برای تکوین دولت و اداره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی وضع شده است (16).

ایشان نمونه‌های زیادی از احکام اسلامی را مثال می‌زند که ماهیت حکومتی دارند؛ قانون خمس یکی از این قوانین است. خمس یک واجب مالی است که از تمام عواید و درآمدها گرفته می‌شود. از نظر امام خمینی این میزان از خمس برای اداره دولت اسلامی و نیازهای مالی آن است، نه صرفاً برای رفع نیازمندی فقرای سادات؛ به‌ویژه اینکه حق سادات و فقرا به اندازه امرار معاش آنان است (17). سایر امور مالی، مانند زکات، خراج و جزیه نیز حق حاکم اسلامی و در اختیار او می‌باشد(18).

امام خمینی به مسألة دفاع و وجوب آن نیز توجه کرده است. به اعتقاد وی، حکم دفاع از تمامیت ارضی بلاد اسلامی واجب است. باید بر اساس دستور اسلامی، هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ، آمادگی دفاعی داشت. این نوع آمادگی نیازمند حکومت است (19).از دیگر قوانینی که ماهیت حکومتی دارد می‌توان به قوانین دیات، حدود و قصاص اشاره کرد. حضرت امام می‌فرماید: «این امور باید با نظر حاکم اسلامی، اجرا و تنفیذ گردد و بدون حکومت، کسی قادر به اجرای آنها نیست» (همان، ص25).

به طور کلی، از منظر امام خمینی (ره) اسلام برای تأسیس حکومت عادله آمده است و در آن حکومت، قوانین مالیات، بیت‌المال، جزا، قصاص، حدود، دیات، قضا، جهاد، دفاع، معاهدات بین‌المللی و نظایر اینها وجود دارد (20). این دلیل به طور خلاصه چنین است:

1.احکام زیادی در اسلام وضع شده است که ماهیت حکومتی دارند.

2. در برخی از این احکام، فقط حاکم، متولی است؛ مانند قوانین انفال و خمس.

3.اجرای برخی از این احکام نیازمند حکومت است؛ مانند قانون جهاد و دفاع.

4. در برخی از این احکام، فقط حاکم اسلام مجری است و یا با نظارت حاکم اسلامی اجرا می‌گردد؛ مانند حدود و قصاص.

5. پس می‌توان چنین نتیجه گرفت که شارع مقدس در حین وضع این قوانین، وجود حکومت را امری مفروض و مسلّم گرفته و صرفاً به وضع احکام با ماهیت و کیفیت حکومتی بسنده کرده است. از این مطلب به وضوح آمیختگی دین و سیاست را می‌توان نتیجه گرفت.


پی نوشتها:

1.      امام‌ خمینی، 1421ق، ج2، ص617

2.      امام خمینی، 1378، ج4، ص447

3.      همان، ج13، ص131

4.      همان، ج10، ص18

5.      واعظی، 1385، ص170-169

6.      نحل(16) : 89

7.      اسراء(17): 12

8.      مائده(5): 3

9.    روایت امام صادق (ع) از امام علی (ع) از جمله روایاتی است که بر جامعیت دین اسلام دلالت دارد. این روایت چنین است: «الحمد للّه الّذی لم یخرجنی من الدّنیا حتّى بیّنت للأمّة جمیع ما یحتاج إلیه» (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج27، ص302) و همچنین است روایتی از امام رضا (ع) : «إنّ اللّه تبارک و تعالى لم یقبض نبیّه حتّى أَکمل له الدّین و أَنزل علیه القرآن فیه تفصیل کلّ شیء بیّن فیه الحلال و الحرام و الحدود و الأحکام و جمیع ما یحتاج إلیه النّاس کملا فقال: عزّ و جلّ ما فرّطنا فی الکتاب من شی‏ء» (صدوق، معانی الاخبار، ص97).

10.  امام خمینی، 1377، ص8

11.  امام خمینی، 1418ق، ص5

12.  امام خمینی، 1377، ص21

13.  امام خمینی، 1378، ج6، ص43

14.  امام خمینی، 1384، ج1، ص221

15.  امام خمینی، 1378، ج20، ص93

16.  امام خمینی، 1377، ص20

17.  همان، ص21

18.  همان، ص24- 23

19.  همان، ص24

20.  امام خمینی، 1421ق، ج2، ص618

منبع:

فصلنامه حکومت اسلامی شماره 58 - علی‌اکبر ناصری/سطح چهار جامعة المصطفی العالمیة.

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران

تهیه و تنظیم: عبداله فربود؛ گروه حوزه علمیه تبیان