تبیان، دستیار زندگی
سیره انبیای الهی(ع) و سیره سیاسی پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) از اموری است که از نظر امام خمینی برآمیختگی دین و سیاست دلالت می‌کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آمیختگی دین و سیاست از منظر امام(1)

آمیختگی دین و سیاست از منظر امام(1)

سیره انبیای الهی(ع) و سیره سیاسی پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) از اموری است که از نظر امام خمینی برآمیختگی دین و سیاست دلالت می‌کند.

امام خمینی با توجه به جاودانگی اسلام و عدم نسخ احکام آن، آمیختگی دین و سیاست را مطرح می‌کند و می‌نویسد:«نفس بقای احکام، نیازمند حکومت است؛ زیرا اجرای احکام الهی و حفظ سیادت قوانین الهی بر سایر قوانین، بدون حکومت ناممکن است».

آمیختگی دین و سیاست از مسائلی است که همواره میان طرفداران این نظریه و مخالفان آن محل بحث و جدال بوده است. امام خمینی به‌عنوان بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی که از طرفداران نظریه آمیختگی دین و سیاست هستند؛ جهت تبیین این نظریه به دلایل عقلی و نقلی تمسک جسته‌اند. ایشان جامعیت اسلام، ماهیت قوانین اسلامی، توقف اجرای احکام اسلامی بر وجود حکومت، اقامه عدالت، حکمت الهی و لزوم حفظ نظام را از دلایل عقلی آمیختگی دین و سیاست دانسته و آیات 58 و 59 سوره نساء، موثقة فضل بن شاذان، صحیحه محمد بن مسلم، روایت زراره از امام صادق (ع) و توقیع شریف را از جمله دلایل نقلی آمیختگی دین و سیاست به شمار آورده‌اند.

همچنین سیره انبیای الهی(ع) و سیره سیاسی پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) از اموری است که از نظر امام خمینی برآمیختگی دین و سیاست دلالت می‌کند. از نظر امام خمینی، تشکیل حکومت توسط پیامبر و برخی امامان شیعه و دخالت آنان در مبارزات سیاسی، دلیل بر آمیختگی دین و سیاست می‌باشد.

اندیشه سیاسی امام خمینی(س) بر پایه اندیشه آمیختگی دین و سیاست استوار است. شکل‌گیری انقلاب اسلامی و سپس تشکیل حکومت اسلامی بر اساس همین اندیشه بنا نهاده شده است. اهمیت اندیشه سیاسی امام خمینی و انقلاب اسلامی از یک سو و وجود طرفداران اندیشه تفکیک دین و سیاست از سوی دیگر، باعث طرح این سۆال گردید که دلایل آمیختگی دین و سیاست از منظر امام خمینی کدام است؟

تا جایی که این نگارنده به جست‌وجو پرداخته است، هیچ پژوهش مستقل و نوشته جامعی در پاسخ به سۆال فوق ارائه نگردیده است. در برخی آثار مربوط به شرح و تفسیر اندیشة امام خمینی، پاره‌ای از دلایل آمیختگی دین و سیاست از نظر ایشان بیان شده است؛ اما اولاً: این دلایل پراکنده است و ثانیاً: جامع نیست. ازاین‌رو، نگارنده بر آن شد به پژوهشی در این باره بپردازد.

پاسخ به این سۆال که دلایل آمیختگی دین و سیاست از منظر امام خمینی چیست، نیازمند مطالعه دقیق آثار ایشان است. ایشان هیچ‌گاه در صدد بیان کامل و جامع از دلایل آمیختگی دین و سیاست نبود؛ زیرا از نظر ایشان رابطه دین و سیاست یک امر ضروری و عمیق است و از این رو، آن را بی‌نیاز از دلیل می‌دانست؛ در عین حال به مناسبت‌های گوناگون به طرح دلایل آمیختگی دین و سیاست می‌پرداخت و یا به آن اشاراتی داشت.

از جمله نخستین آثاری که امام خمینی در آن به طرح دلایل آمیختگی دین و سیاست پرداخته است، کتاب ولایت فقیه است. این کتاب حاوی مباحثی است که ایشان هنگام بحث خارج مکاسب و به مناسبت مبحث ولایت فقیه در سال 1348شمسی در نجف اشرف مطرح کرده است. در مباحث آغازین این کتاب به طور نسبتاً مفصل به بیان دلایل آمیختگی دین و سیاست پرداخته است. بعدها و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تا زمان وفات به مناسبت‌های مختلف به آمیختگی دین و سیاست و ادله آن اشاره کرده است.

فرضیه مقاله این است که از منظر امام خمینی (ره) هم دلیل عقل و هم دلیل نقل بر آمیختگی دین و سیاست دلالت دارد. در مقاله سعی شده است ضمن وفادارماندن به اصل امانت، تقریری نو و دسته‌بندی‌ای خاص از دلایل آمیختگی دین و سیاست از نظر حضرت امام ارائه شود. در آغاز به کلیات بحث پرداخته می‌شود و سپس مطالب اصلی در پی خواهد آمد.

1. کلیات

الف)مفهوم دین

دین در لغت به معانی مختلف آمده است؛ مانند جزا (1)؛ طاعت (2)؛ حساب ()؛ عادت (3) و مانند اینها. در اصطلاح، دین، عبارت است از مجموعه‌قوانین سعادت‌بخش الهی و آسمانی که از طریق وحی به پیامبر می‌رسد و از طریق ایشان به مردم ابلاغ می‌شود. (4). دین معنای خاصی نیز دارد که منظور از آن، فقط دین اسلام است.

ب) مفهوم سیاست

واژه سیاست در لغت‌نامه‌های عربی و فارسی به معنای مراقبت‌کردن، قیام بر چیزی به منظور تأمین مصالح آن (5)، پاس‌داشتن ملک (6)، برنامه کار و یا شیوه عمل (7)، تنبیه و مجازات (8) و دیگر معانی آمده است.اما در اصطلاح، به مدیریت و رهبری جامعه، «سیاست» گفته می‌شود. در جایی دیگر سیاست چنین تعریف شده است:رهبری صلح‌آمیز یا غیر صلح‌آمیز در روابط میان افراد، گروه‌ها و احزاب (نیروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل یک کشور و روابط میان یک دولت با دولت‌های دیگر در عرصه جهانی. (9).

این معنا مورد پذیرش دانشمندان اسلامی است؛ با این توضیح که اصلاح و ارشاد مردم و تأمین مصالح دنیا و آخرت آنان، از اهداف سیاست دینی است (10). بنابراین، سیاست، مدیریت و تدبیر امور مردم یک جامعه در حوزه داخلی و خارجی، به منظور تأمین مصالح آن جامعه است.واژه سیاست، اصطلاح دیگری نیز دارد. بر حسب این اصطلاح، سیاست به معنای علم قدرت (11) و دانش حکومت است (12) و البته این اصطلاح در این تحقیق مراد نمی‌باشد.

ج) سیاست و انواع آن از نظر امام خمینی

امام خمینی (ره) تعریف‌های متفاوتی از سیاست کرده است. در یک مورد، آن را به روابط بین حاکم و ملت و بین حکومت و سایر حکومت‌ها تعریف کرده و هدف آن را جلوگیری از مفاسد دانسته است (13). ایشان در اینجا ضمن اینکه تعریفی مصداقی از سیاست ارائه نموده، به هدف سیاست نیز اشاره کرده است. در جای دیگر تعریفی جامع‌تر را مشاهده می‌کنیم که در آن سیاست را به هدایت جامعه تعریف کرده است:

«سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد؛ تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزى که صلاحشان هست؛ صلاح ملت هست، صلاح افراد هست» (14). امام خمینی در بیان جملات تعریف‌گونه از سیاست، هم به اهداف سیاست توجه داشت و هم به ابزارهای آن. ایشان با ملاحظة اهداف و ابزار، سیاست را به اقسام شیطانی، حیوانی و نوع دیگری که می‌توان آن را سیاست دینی نامید، تقسیم کرده است:

1-سیاست شیطانی

سیاست شیطانی، سیاستی است که کسی برای کسب و یا حفظ قدرت به وسایل و شیوه‌های نامشروع مانند دروغ، نیرنگ و خدعه متوسل شود. این نوع سیاست از نظر امام، سیاست شیطانی است. امام ضمن نقل خاطره‌ای از زندان شاه می‌گوید:آمد یک نفر از اشخاصى که میل ندارم اسمش را بیاورم، گفت: آقا سیاست، عبارت است از دروغ‌گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ؛ خلاصه پدرسوختگى است! و آن را شما براى ما بگذارید!... گفتم: ما از اوّل وارد این سیاست که شما مى‏‌گویید، نبوده‌‏ایم (15).از نظر حضرت امام، این نوع سیاست که کسی از طریق دروغگویى، حیله و تزویر و مانند اینها به اموال و نفوس مردم مسلط شود، هیچ ربطى به سیاست اسلامى ندارد و سیاست شیطانى است (16).

2- سیاست حیوانی

نوع دیگر از سیاست، سیاستی است که با شیوه صحیح و با هدف خیر و صلاح مادی عموم مردم اجرا شود. این نوع از سیاست نیز از نظر امام خمینی مطلوب نیست؛ زیرا هدف آن صرفاً تأمین نیازهای مادی و دنیوی انسان است. ایشان این نوع سیاست را سیاست حیوانی می‌خواند؛ زیرا فقط بعد حیوانی انسان از قبیل خوراک، پوشاک و رفاه را مد نظر قرار می‌دهد (17).

3-سیاست دینی

سیاست دینی، سیاستی است که در آن مردم به گونه‌ای هدایت و تدبیر شوند که ضمن داشتن شیوه‌های صحیح رسیدن به قدرت، تمام مصالح مادی و معنوی‌شان مد نظر قرار گیرد. از نظر امام خمینی این نوع از سیاست، مطلوب است؛ زیرا تمام مصالح مادی و معنوی انسان در این سیاست لحاظ می‌شود. ایشان وقتی از آمیختگی دین و سیاست صحبت می‌کند، این نوع از سیاست را در نظر دارد. چنین سیاستی، مخصوص انبیا و اولیا و علمای بیدار اسلامی است و دیگران نمی‌توانند متولی آن باشند (18).


پی نوشتها:

1.فراهیدی، 1408ق، ج8، ص73

2.همان

3.ابن منظور، 1408، ج4، ص460

4.سیدجوادی و دیگران، 1385، ج7، ص612

5.ابن منظور، 1408ق، ج6، ص429

6.دهخدا، 1373، ج8، ذیل واژه سیاست

7.انوری، 1381، ج5، ص4343

8.همان، ص4344

9.عالم، 1388، ص30

10.غزالی، 1426ق، ص16

11.دورژه، 1369، ص18

12. انوری، 1381، ج5، ص4343

13.امام خمینی، 1378، ج3، ص227

14.همان، ج13، ص432

15.همان، ج1، ص269

16.همان،ج13، 431

17.همان، ص432

18.همان، ص433-432

منبع:

فصلنامه حکومت اسلامی شماره 58 - علی‌اکبر ناصری/سطح چهار جامعة المصطفی العالمیة.

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران

تهیه و تنظیم: عبداله فربود؛ گروه حوزه علمیه تبیان